در داستان حاضر، "گرویز" صحنهی وحشتناکی از قتل عام و جنایتکارانی را میبیند که حتی در فیلمهای تخیلی نیز نمیتوان آنها را تصور کرد. کسی حرف "گرویز" را باور نمیکند و او هم چنان در دنیای کابوس مانند تنهایی ماند تا این که عمویش "درویش"، از راه میرسد. "درویش" میداند که برادرزادهاش چه دیده و چه زجری کشیده است، اما او نیز رفتاری مرموز دارد و چیزی را از "گرویز" پنهان میکند...
موضوع(ها):
داستانهای انگلیسی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه