آقای کوئین مرموز یکی دیگر از داستانهای کارآگاهی آگاتا کریستی، نویسنده مشهور انگلیسی است. داستان از چند ماجرا تشکیل شده. اولین شخصیتی که با او آشنا میشویم آقای ساترزویت است؛ به این شخصیت به دقت پرداخته شده و از اول ماجرا تمام چیزهای مورد نیاز در مورد جزییات رفتاری او به ما گفته میشود.
آقای ساترزویت یکی از افراد طبقهی مرفه است که با وجود ماشین رولزرویس و خدمه و خدمتکار، دست از تکاپو برنمیدارد و همیشه و همه جا درحال جنبش و فعالیت است، البته این فعالیت کمی با تصور اولیه ما فرق دارد! برای آقای ساترزویت، زندگی دیگران مثل صحنهی تئاتری است که او به عنوان تماشاچی با دقت به آن نگاه میکند. او از توجه به اتفاقات و ماجراهای مرموز لذت میبرد و به جاهایی میرود که عموما اتفاقات مهم در حال وقوعند...
بخش مهمی از امتیاز این کتاب مدیون ترجمهی جناب حضرتی است و بنا به اعتقاد خوانندگان، مترجم روح کلمات آگاتاکریستی را به خوبی درک کرده و همین باعث شده حس صحنهها را به درستی منتقل کند. برای مثال به شروع طوفانی یکی از داستانها توجه کنید، این جمله خواننده را به فکر وامیدارد تا زودتر درگیر حل مساله شود:
بانو استرانلی گفت: کمی نگران مارجری هستم. منظورم دخترم است. متوجه هستید که؟
ارسال دیدگاه