نگارنده در کتاب حاضر ابتدا عوامل اساسی داوری اثر هنری را برمیشمارد که عبارتاند از: "عامل نفع عملی که به وسیلهی اثر هنری مورد داوری واقع میشود، عامل آرمانی که به وسیلهی اندیشههای زیبایی شناسانهی نقد پرداز بررسی میشود، عامل آرمانی که به وسیلهی اندیشههای فلسفی و نیازهای اخلاقی نقد پرداز و عامل روانشناسی که به شخصیت منتقد بستگی دارد، مطرح میگردد وی سپس خاطرنشان میسازد: "تاریخ نقد، تاریخ پویهی وراثتی اندیشههای نقدی نیست بلکه در این کار، نقد اندیشههای ادوار پیشین، شرط اساسی است. البته نقد پردازان، اندیشههای خود را نه فقط از طریق نقد و انتقاد نظریات پیشین، بلکه بیشتر از راه تجربههای شهودی بر آثار هنری میآفرینند". او سپس بحث خود را با نقد هنر در یونان سدهی سوم پیش از میلاد و بازگویی اندیشههای افلاطون و ارسطو، آغاز میکند. در این بخش میخوانیم: با "سنوکراته" است که برای اولین بار به سطح بالایی از روشنفکری در نقد هنری برخورد میکنیم که دو عامل قاعده و فرهنگ، ارتقا به این سطح بالای فرزانگی را تسهیل کردند. در خصوص معرفت تفکر هنری، "سنوکراته"، به دو دلیل عمده است: او فقط هنر یونانی سدهی پنجم و ششم را میشناسد و از سوی دیگر، محدودیتهای تفکر استتیکی و تاریخی یونانیان پیش از سدهی سوم در وی حضور دارد. در خصوص تفکر تاریخی یونانیان در مهد باستان باید توجه داشت که نگارندگان تاریخ هنر، به فراسوی هنرمند و اثرش راه نمیبردند و در نگارش تاریخ هنر فقط به استخراج دلایل کمال یک رشتهی هنری، بسنده میکردند". مباحث بعدی کتاب، بدین قرار است: "وضعیت نقد هنر در سدههای میانی"، "استتیک رنسانس"، "عهد باروک"، "روشنگری و نئوکلاسیسم" رمانتیسیسم و سدههای میانی"، "فلسفهی ایدهآلیست و تاریخ هنر"، "زبان شناسان، باستان شناسان و خبرگان سدهی نوزدهم و بیستم"، "نقد هنر در فرانسهی سدهی نوزدهم"، "نقد هنر و رویت ناب" و "نقد هنر سدهی بیستم".
موضوع(ها):
نقد هنری - تاریخ
ارسال دیدگاه