نگارنده در مجموعهی حاضر با اشاره به این که جهان شرق، قبل از اسلام، شعر را چون الهام ربانی تلقی میکرد و شاعران را موجوداتی روحانی میدانست که معانی به آنها القا میگردد، تصریح میکند: "این مراتب، نحوی از بیان اجمالی ماهیت و سرچشمه و مبدا و معاد روحانی و عرش هنر شرقی و اسلامی و مسیحی را دربردارد. اما نکته آن است که دوگانگی و فاصلهی هنر رسمی اسلامی با ولایت معصومانهی الهی در مراتبی، موجب پرهیز بسیاری از متفکران دینی در ابداع آثار هنری در جهان اسلامی شد. از سویی بسیاری از متفکران اسلامی از نقد معنی و حکمت هنر اسلامی غفلت ورزیدند. بدین معنی که حکمای اسلامی کمتر در مقام تفصیل و پرسش حکمی و فلسفی از ذات و ماهیت هنر بودند، از این جا ادبیات و متون اسلامی با مبانی فلسفی و عرفانی و کلامی این پرسش روی به تقلیل نهاده است. بسیاری از متفکران از حد "ارسطو" و "افلاطون" در فن شعر و جمهور ـ یا همان ولایتنامه politeia ـ فراتر نرفتند. البته حکمای انسی و عرفا، از جمله عطار و مولانا و حافظ و بیدل از این حکم، مستثنی هستند".
موضوع(ها):
زیباییشناسی - جنبههای مذهبی
عرفان و هنر
هنر اسلامی
ارسال دیدگاه