«به خاطر یک وجب خاک» اثر «لئوتولستوی» (1828-1910 م) ـ نویسندة برجستة روس ـ روایت مردی است روستایی که با همسر و فرزندانش زندگی راحتی دارد. اما وقتی به زندگی مرفه خواهر زن شهریاش مینگرد. وسوسه میشود تا هرکاری میتواند انجام دهد تا زمین بخرد و ثروتمند شود. او که در این اندیشه به سر میبرد روزی با مردی غریبه مواجه میشود که از سرزمینی دوردست آمده است. مرد اظهار میدارد که در شهرش زمینهای بسیار حاصلخیزی وجود دارد و نحوة خریدن آنها به این شکل است که هرکس میتواند مقداری پول به امانت بگذارد و از طلوع آفتاب تا غروب آن، زمینها را پیموده به شرط این که تا پیش از غروب به نقطة آغاز حرکتش برسد وگرنه پول را از دست خواهد داد. مرد روستایی بلافاصله راهی سفر به آن شهر میشود و در معامله شرکت میکند. زمینهای بسیاری را طی میکند تا جایی که دیگر توان راه رفتن در پاهایش نمیماند، اما به خاطر حرص بیش از حد بازهم به راه خود ادامه میدهد. نزدیک غروب به نزدیکی محل شروع راهش میرسد، اما از آنجایی که دیگر جانی در بدنش باقی نمانده است و زمانی که فقط چند قدم تا محل شروع راه فاصله دارد، از شدت گرسنگی و خستگی و در راه به دست آوردن زمین بیشتر جان میدهد. کتابچة حاضر علاوه بر داستان مذکور، شرح اجمالی زندگی تولستوی و فعالیتهای وی را دربردارد.
موضوع(ها):
داستانهای روسی - قرن 19م.
ارسال دیدگاه