در خاطرات خیلی از ما یک سومشخص پنهان هست، که بخش زیادی از نسبت امروزمان با محرم و عاشورا را مدیون اوییم. سومشخصهای پنهان گاهی مادربزرگ و پدر و پدربزرگاند، گاهی استاد و غریبهای رهگذر. معمولاً شخصیت پیچیده، فن بیان قوی یا توانایی منحصربهفردی ندارند، فقط ارادتی واقعی دارند و مهارت و شگردشان همین صداقتشان است. تنها ویژگی خارقالعاده آنها این است که سومشخص عاشقاند. شاید در هیاهوی روزمرگی میزان دلبستگی و حرارتی که به ما منتقل کردهاند و عمق تأثیرشان در زندگیمان را فراموش کرده باشیم، ولی وقت نوشتن متنی درباره ارتباط خودمان با روضه و عزا، خاطرات این اثرگذاران بیادعا برمیگردد و علاقه و نشانههایی که در ما جا گذاشتهاند، متن را پر میکند. شاید به خاطر همین است که بیشتر روایتهای کتابی که در دست دارید ماجرای سرایت دلبستگی است و قصهی دستبهدستشدن سرسپردگی.
در کتاب «زانتشنگان» روایتهایی از مصطفی اصانلوی، سلمان باهنر، مونا تاروردی، مهدی ترابی، زینب توقعهمدانی، دریا چوبین، احمد داوری، روحالله رجایی، محمدعلی سلطانمرادی، مهدی شادمانی، حامد شکیبانیا، مرجان صادقی، رضا صیادی، محمدصمدی، محمد طاهریزاده، فاطمه طهرانی، محمدعلی فارسی، محمدحسین فروغی، مریم گریوانی، مینو لعل روشن، سید احمد مدقق، محمد ملاعباسی، احسان ناظم بکایی و فاطمه نقوی به چاپ رسیده است.
«زانتشنگان» کتاب سوم از مجموعه «کآشوب» است، که نشر اطراف در آستانه محرم هر سال منتشر میکند.
ارسال دیدگاه