رمان هزار خورشید تابان دومین رمان خالد حسینی، نویسندهی افغانستانی است که بعد از انتشار کتاب بادبادک باز به زبان انگلیسی نوشته شده است و به دهها زبان زندهی دنیا ترجمه شده. این رمان در ژوئن سال ۲۰۰۷ برای دست کم سه هفته پرفروشترین رمان آمریکای شمالی شد. خالد حسینی این کتاب خود را به دو فرزندش و تمامی زنان افغانستان تقدیم کرده.
هزار خورشید تابان روایت زندگی دو زن است، دو زنی که شامورتی زندگی آنها را در کنار یکدیگر و در معرض نگاه مردی قرار میدهد که نگاهش تجسم نگاه خشن و زنستیزی است که زنهای افغان با آن بیگانه نیستند. مریم دختر نامشروع یک بازرگان افغان و لیلا دختر نازپرورده یک روشنفکر افغان دو زنی که به رغم آغازهای متفاوت، سرنوشتی مشترک پیدا میکنند و هر کدام غمخوار دیگری میشوند. پس از مرگ مادر مریم برای مدتی کوتاه به خانه پدرش میرود، پدری که او را از خود نمیداند. در ادامه پدر برای رها شدن از دست این مهمان ناخوانده او را به عقد مردی مسن در میآورد، مردی که مریم در خانهی او تلخترین رنجها را تجربه میکند. در گوشهای دیگر از این سرزمین موشکی شلیک میشود و لیلا را که دختر یک روشنفکر افغان است همخانهی مریم میکند، مریمی که اندک اندک در حال از دست دادن امیدش به زندگی است. اما ورود لیلا به زندگی مریم تغییراتی در زنگی او ایجاد میکند... .
نام این کتاب به گفتهی نویسنده از شعر صائب تبریزی با مطلع:
خوشا عشرتسرای کابل و دامان کهسارش که ناخن بر رگ گل میزند مژگان هرخارش
خالد حسینی داستاننویس نام آشنای افغان را میبایستی بهحق روایتگر دردهای دیرپای مردان و زنان افغان دانست؛ مردان و زنانی که در جنگ به دنیا میآیند، در جنگ میزیند و در جنگ جهان را بدرود میگویند.
ترجمهی مهدی غبرائی از این کتاب که در سال ۱۳۸۶ نشر ثالث آن را منتشر کرده، بیشتر از باقی ترجمهها مورد استقبال قرار گرفته است.
فروغ فرهی
ارسال دیدگاه