دانته گابریل روزتی، (۱۸۲۸ - ۱۸۸۲)، نقاش و شاعر بریتانیایی بود. در سال 1861، همسرش «الیزابت سیدال» باردار شد و این بارداری در نهایت به زایمانی نافرجام و تولد دختری مُرده انجامید. مرگ فرزند، باعث افسردگی شدید الیزابت شد و در نهایت یک سال بعد به دلیل زیادهروی در مصرف یک ماده مخدر درگذشت. روزتی به حدی الیزابت را دوست داشت که بعد از این اتفاق افسرده شد و با درگذشت محبوبش، بخش عمدهای از اشعار منتشرنشده خود را با او در گورستان هایگیت دفن کرد!
سالها بعد، هنگامی که چشمان روزتی کمسو شد و دیگر مانند قبل نتوانست نقاشی بکشد و بنویسد، یاد نوشتههای مدفون افتاد و تصمیم گرفت شعرهایش را از زیر خاک بیرون بیاورد. او برای این کار نیاز به مجوز وزارت کشور داشت، زیرا جنازهدزدی، در آن زمان به مشکل بزرگی تبدیل شده بود. او مجوز را گرفت، اما مخفیانه سنگ قبر سیدال در گورستان «هایگیت» در لندن را برداشت، تابوت را باز و دستنوشتهها را خارج و ضدعفونی کرد!
جالب است بدانید شعری که روزتی بیش از همه به دنبال آن بود، کرمخوردگی بزرگی در همه صفحات داشت، با این حال در نهایت کتاب مفصلی از شعرهای نبش قبر شده، منتشر شد. حدس میزنید محتوای این شعرها چه چیزی بوده است؟
ارسال دیدگاه