خودکشی خانوادگی

ادبیات

تد هیوز (1930-1998) شاعر انگلیسی و نویسنده‌ی کودکان بود که از سال ۱۹۸۴ در رده‌ی بهترین شاعران نسل خود لقب سلطان شاعران را داشت.
هیوز در سال ۱۹۵۶ در یک مهمانی با سیلویا پلات (شاعر، و نویسنده‌ی آمریکایی) آشنا شد و چهار ماه بعد ازدواج کردند و صاحب دو فرزند شدند.
رابطه‌ی عاشقانه‌ی تد هیوز و دوست خانوادگی‌شان آسیا وویل در تابستان ۱۹۶۲ باعث شد زندگی‌اش با سیلویا به هم بریزد و همان سال از هم جدا شدند. یک سال بعد سیلویا پلات به خاطر افسردگی شدید در سی سالگی با گاز خودکشی کرد و کماکان بسیاری از علاقه‌مندان سیلویا پلات، بی‌بندوباری تد هیوز را عامل از هم پاشیدگی روانی و مرگ او می‌دانند. سنگ قبر پلات در کلیسای محلی سینت توماس حاوی سنگ نوشته‌ای است که هیوز برای او انتخاب کرد: «حتی میان شعله‌های تند آتش، می‌توان نیلوفر طلایی کاشت.» طرفداران سیلویا پلات بارها عنوان تد هیوز را از روی سنگ قبر او کندند. حمله‌ی این افراد تا آنجا پیش رفت که رابین مورگان شاعر فمینیست رادیکال در شعر «تفهیم اتهام» علناً تد هیوز را قاتل سیلویا خواند.
شش سال پس از خودکشی سیلویا، آسیا وویل (پارتنر هیوز) هم، خودش و دختر ۴ ساله‌شان را کُشت و اوضاع وخیم‌تر شد. خودکشی وویل منجر به این ادعا شد که هیوز با پلات و وویل رفتار توهین‌آمیزی داشته‌است.
هفت سال پس از مرگ سیلویا پلات، مجموعه‌ای از نامه‌های سیلویا پلات و روانپزشکش دکتر روث بارن هاوس، توسط هریت روزن اشتاین، پژوهشگر مسائل فمینیستی گرد آوری شدند. ۹ نامه‌ای که پلات پس از برملا شدن رابطه عاشقانه همسرش با آسیا وویل نوشته، از حقایق تلخ زندگی مشترک این دو و زخم‌های روح و جسم سیلویا پلات پرده برداشت.
در یکی از این نامه‌ها، پلات نوشته که کتک زدن شوهرش باعث سقط جنینش شده و بعد از آن از هیوز جدا شده است؛ پلات در بسیاری از اشعارش به مرگ فرزندش اشاره کرده.
در سال ۱۹۸۹، زمانی که هیوز هنوز زیر فشار جامعه بود، در مقاله‌ای با عنوان «جایی که در آن سیلویا پلات باید به آرامش برسد» نوشت و گفت: «در سال‌های بعد از مرگ پلات، تلاش کردم تا نگرانی ظاهراً واقعی محققان برای کشف حقیقت راجع به سیلویا پلات را جدی بگیرم؛ ولی خیلی زود فهمیدم اگر تلاش کنم ماجرا را به دقت برایشان تعریف کنم، محکوم به سرکوب می‌شوم! تلاش من برای اجتناب از توهمات پلات، سرکوب آزادی بیان او تلقی می‌شود! آن‌ها به تخیلات سیلویا پلات بیشتر از حقیقت احتیاج دارند...»
جالب یا تاسف‌بار این که نیکولا هیوز، پسر آنها هم در ۱۶ مارس ۲۰۰۹، بعد از مدتی افسردگی خودش را در خانه‌اش به دار آویخت.