علوم انسانی
عبارت «نسل بیت» را اولینبار جک کرواک در سال ۱۹۴۸، در اشاره به دوستان همنسلش، مثل نیل کسیدی که شیوهی زندگی عجیبی داشتند و در خیابانها و جادهها خوشگذرانی میکردند، به کار برد؛ اما پس از انتشار رمان «در جاده»، این واژه دیگر به نام جاودانهی نسلی بدل شد که با آثار رادیکال و نامتعارفشان تحولی بزرگ در ادبیات آمریکا پدید آوردند.
کرواک اصرار داشت که «بیت» از کلمهی «بِئاتیفیه» آمده که در ادبیات مذهب کاتولیک به مرحلهی آمرزیدگی (مرحلهی پیش از تقدیس)، گفته میشود، به این شکل کرواک میخواست بر خوشبختی و سعادت بیاندازهی نسل خود تأکید کند. هربرت هانک در یادداشتهای روزانهی خود کلمهی بیت (Beat) را برای توصیف افراد بیپول و بیآینده به کار میبرد، اما بیت در زبان عامیانهی آمریکایی به معنی «خسته و کوفته» بود.
جنبش نسل بیت در هنر که پس از جنگ جهانی دوم برآمد، از یک سو پیوندی قوی با زبان و رفتار آدمهای تبهکار و مطرود دنیای زیرزمینی دارد و از سوی دیگر وابسته است به تمام آنچه که دهههای پنجاه و شصت میلادی با آن مشخص میشود. همه چیز از بمب اتم گرفته تا پوسترهای جذاب تبلیغاتی، کوکاکولا، بمب اتم، کمونیسم، بودیسم، ذن، عرفان شرقی، تخدیر، جنایت، هذیان، جنون، تیمارستان، هیپیهای معترض پابرهنه، شلیک اسلحههای باندهای گانگستری، ترور، ماری جوآنا، آل. اس. دی، مکاشفه، موسیقی جاز و بلوز سیاهان، بارها، کافهها، آپارتمانهای به قول گینزبرگ «فکسنی»، دود سیگار و تمام آنچه که در آن دههها رایج بود، برای نویسندگان و شاعران «نسل بیت» به امکانات تازهی زبانی برای آفرینش ادبی بدل شد و ادبیاتی آفرید که کولاژ تمام خردهریزها، فرهنگها و خردهفرهنگهای آن دهه بود، به علاوهی اسطوره، ملکوت، تاریخ و بیان تمام اینها به زبانی تند، خشن، عریان و پرهیاهو که انگار موسیقی زبانی نویسندگانی چون «فردینان سلین» و «هنری میلر» را به آهنگ جاز مینواخت؛ ادبیاتی که گاه بهشدت شفاهی بود و سرشار از امکاناتی اجرایی.
جک کرواک برای مقابله با «توحش دنیای مدرن»، به «ادبیات بداهه» روی آورد که این سبک نوشتن او بر نویسندگان نسل بیت بهشدت تأثیر گذار بود. کرواک علاوه بر نویسندگان آمریکایی مثل هنری میلر (چه از نظر جهانبینی چه از نظر زبانی) از سوررئالیستها و نویسندگان فرانسوی چون مارسل پروست و لوئی فردینان سلین نیز تأثیر گرفته بود. آلن گینزبرگ (شاعر) به خاطر علاقهی کرواک به آیین بودایی و ذن، به او لقب «بودای نثر آمریکایی» داده بود. او در نوشتههای خود بسیار از موسیقی بهویژه «جاز» بهره میبرد و علاوه بر نوشتههای منثور، شعر نیز میسرود. کرواک در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با محافل شعری مثل «رنسانس سانفرانسیسکو» مراوده داشت. ارتباط او با شعر و موسیقی به حدی بود که آثارش بر ترانهسرایان و خوانندگان آمریکایی نظیر باب دیلن نیز تأثیر گذاشت. باب دیلن چند سال پس از انتشار «در جاده» آلبومی را با الهام از این اثر منتشر کرد.
کرواک گفته بود: «اما هنوز، اما هنوز، افسوس، افسوس بر کسانی که میاندیشند نسل بیت یعنی جنایت، بزهکاری، بیعفتی، ضد اخلاق... افسوس بر آنها که بر این اساس به آنها حمله میکنند فقط چون که تاریخ و آرزوی روح انسانها را درک نمیکنند.... درواقع افسوس بر کسانی که فیلمهای شیطانی دربارهی نسل بیت میسازند که در آنها زنهای خانهدار بیگناه توسط بیتها مورد تجاوز قرار میگیرند. افسوس بر کسانی که بر نسل بیت آب دهان میاندازند که باد آن را به سوی خودشان برمیگرداند.»
تاثیری که کرواک در جامعهی آمریکا گذاشت خیلی فراتر از ادبیات بود، به عنوان مثال میتوان به جنبش کولهپشتی (بکپَکِر) اشاره کرد؛ جنبشی که در آن نوجوانان آمریکایی به دل جادهها و جنگلها میزدند، به کوه میرفتند و به هر ترتیب تسلیم فضاهای محدود زندگی شهری نمیشدند. در این جنبش بر چیزی که از انسان مدرن دریغ شده بود، تاکید شد و خطکشیهای بیدلیل و احمقانه که مانع از حرکت در فضاهای غیرشهری بود، از بین رفت.
شعر بلند «زوزه» از آلن گینزبرگ که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد، رمان «در جاده»ی جک کرواک که در ۱۹۵۷ به چاپ رسید و رمان «سور عریان» نوشتهی باروز در ۱۹۵۹ را سه اثر شاخص نسل بیت میدانند. هر کدام از سه چهرهی نسل بیت ویژگیهای خاص خودشان را دارند؛ اهمیت کرواک در رمان است، اهمیت گینزبرگ در شعر و ویلیام بارز به نوعی پدر جنبش و تفکر ضدفرهنگ در آمریکا است.
نویسندگان و شاعران نسل بیت همچنین الهامبخش جوانان دههی ۱۹۶۰ شدند که قطعیتهای جامعهی دوران خود را به لرزه درآوردند؛ از مخالفت با جنگ ویتنام گرفته تا تاثیرگذاری بر جنبش هیپیها و مه ۱۹۶۸.
آلن گینزبرگ که تا حدود سی سال پس از مرگ جک کرواک زنده بود، بعدتر دربارهی نسل بیت گفت: «جنبش بیت هیچوقت وجود نداشت. فقط پنجاه سال من کرواک و باروز را ملاقات کردم. کلمهی "بیت" فقط یک نامگذاری کلیشهای است که رسانهها به ما چسباندند.»
گینزبرگ بیگمان از بزرگترین میراثداران والت ویتمن و یکی از درخشانترین شخصیتهای شعر آمریکا در قرن بیستم بود. آنچه در تفکر ویتمن تکنولوژی و دموکراسی را به هم مرتبط میکند جشن و جاده است؛ برای ویتمن تکنولوژی بیجشن و بیجاده نمیتواند به دموکراسی منتج شود. ویتمن در آغاز جادهی مدرنیته ایستاده است و همه را بدان فرا میخواند. نسل بیت پاسخی درخشان به فراخوان ویتمن میدهد و با زدن به دل جاده و برپایی جشن، در نیمهی قرن بیستم، خواهان تحقق آزادی و دموکراسی میشود.
آلن گینزبرگ بعضی از تاثیرات اساسی جنبش هنری نسل بیت را در عبارتهای زیر مشخص میکند :
1. رهایی روانی، انقلاب یا رهایی جنسی، شتاب بخشیدن به آزادی زنان، آزادی سیاهان، اصالت عمل
2. آزادی کلام از سانسور
3. آشکار کردن یا از صورت غیرقانونی درآوردن بعضی از قوانین علیه مواد مخدر
4. تکامل ریتم و بلوز (R & B) و راکاند رول (R & R) به عنوان شکل هنری متعالی که گروه بیتلز، باب دیلن و دیگر موسیقیدانهای مردمی شاهد آن بودند که بعدها در دههی پنجاه و شصت توسط آثار شاعران و نویسندگان نسل بیت تحت تأثیر قرار گرفت.
5. اشاعهی وجدان محیط زیستی که در ابتدا توسط گری اشنایدر و مایکل مک کلور با ذکر «سیارهی پاک» مورد تاکید قرار گرفت
6. مخالفت با تمدن ماشینی صنایع ارتشی که در نوشتههای بورو، هانکه، گینزبرگ و کرواک دیده میشود
7. توجه به چیزی که کرواک پس از اشپنگلر، فیلسوف آلمانی، آن را « مذهبیگری ثانوی » نامید که از طریق یک تمدن پیشرفته توسعه مییافت
8. بازگشت به بزرگداشت خصیصهی فردی در برابر نظام دولتی ایالتی
9. احترام به سرزمین و مردمان بومی و آفریدهها که به وسیلهی کرواک در فریاد آرمانیاش از رمان «در جاده» با جملهی «زمین یک سرخپوست است» اعلام کرد
مخاطب ایرانی دیر با این جنبش و نویسندگانش آشنا شد، اما این روزها استقبال از ترجمهی آثار گینزبرگ و کرواک، بهویژه در نسل جوان نشانگر جذابیت طغیان، خطر کردن، لذت بردن از زندگی و شاعرانگی و عرفان موجود در این آثار برای ایرانیان است.
نویسندگان برجستهی بیت و کتابهایشان:
جک کرواک: در جاده/ راه – زیرزمینیها – دور از بودا – ولگردهای دارما – مگی کسیدی
آلن گینزبرگ: زوزه – مفتسواری در جادهی مدرنیته - تکههای آمریکایی – سوترای آفتابگردان
ویلیام اس. باروز: کریسمس گردی – گربهی درون
ریچارد براتیگان: صید قزلآلا در آمریکا - ژنرال جنوبی اهل بیگ سور – رویای بابل
ارسال دیدگاه