ادبیات
من چگونه ستایش کنم آن چشمه را که نیست؟
من چگونه نوازش کنم این تشنه را که هست؟
من چگونه بگویم که این خزان زیباترین بهار؟
من چگونه بخوانم سرود فتح
من چگونه بخواهم که مهر باشد ای مرگ مهربان
زیباترین بهار در این شهر
زیباترین خزانست
من چگونه بر این سنگفرش سخت
با چه گونه گیاهی نظر کنم
با چگونه رفیقی سفر کنم
من چگونه ستایش کنم این زنده را که مرد؟
من چگونه نوازش کنم آن مرده را که زیست؟
پرندهها به تماشای بادها رفتند
شکوفهها به تماشای آبهای سپید
زمین عریان ماندهست و باغهای گمان
و یاد مهر تو ای مهربانتر از خورشید
م. آزاد (محمود مشرف تهرانی)
ارسال دیدگاه