خانم ماریان اوانز، که بعدها به «جورج الیوت» مشهور شد، ۲۲ نوامبر ۱۸۱۰ در انگلستان متولد شد. او در کودکی چندان مورد توجه والدینش نبود و همیشه مشتاق کسی بود که او را بیش از دیگران دوست داشته باشد. در سال 1851 که در لندن زندگی میکرد، با افراد مشهوری مانند چارلز دیکنز ملاقات کرد . دوستی جورج لِویس را که سردبیر یک هفتهنامهی انتقادی بود، به ماریان معرفی کرد. او مردی نهچندان خوشقیافه، اما انسان مهربان و شریفی بود. ماریان و لویس بههم علاقمند شدند اما لویس که از ازدواج ناموفقش 4 فرزند داشت و بنابرقانون آن زمان نمیتوانست همسرش را طلاق بدهد، بههمراه ماریان در منزل دیگری ساکن شدند. زندگی آنها از نظر احساسی کامل بود؛ عشق و ستایش لویس عدم اعتماد به نفس ماریان را از بین برد و در نهایت باعث شد قلمش آزاد شود. ماریان دوران رماننویسیاش را تحت نام مردانه و مستعار «جورج الیوت» آغاز کرد، جورج اسم معشوقاش و الیوت بنظرش خوشآهنگ بود. ماریان اغلب تم اصلی کارش را از تجارب سی سال اول زندگیاش میگرفت و مضمون داستانهایش عموماً زندگی محلی بود. دیکنز از اولین کسانی بود که به هویت رماننویس جدید پی برد؛ اما وقتی «ادام بید» منتشر شد، دیگر همه از این راز خبر داشتند. با وجود این، اوهمچنان رمانهایش را با نام مستعار چاپ میکرد. زندگی مشترک ماریان و همسرش، سرشار از شادی و عشق بود. لویس، ماریان را میستود و عشقش از نظر ماریان، خواستنی و آرمانی بود. او حتی چند نقد ناخوشایند در مورد رمانهای ماریان را از چشم وی پنهان کرد، چون نگران روح لطیف و حساس ماریان بود. همهی آثار او طی ۲۳ سال زندگی مشترک با جورج لویس پدید آمد.
لویس در سال 1878 فوت کرد. مرگ وی برای ماریان ضربهی مرگباری بود. هفتهها خودش را حبس کرد و حاضر به دیدن کسی نبود. پس از مدتها اولین کسی که ملاقاتش کرد، جان والتر کراس، جوانی بود که به خانهی آنها رفت و آمد داشت. کراس در آن زمان سیونه ساله بود و ماریان شصت ساله. کراس که تازه مادرش را از دست داده بود، ناخودآگاه برای پر کردن این خلأ، متمایل به وی شد. ماریان نیز در جستوجوی ناامیدانه اش به دنبال آرامش، او را دید. آنها همیشه با هم بودند تا در ۶ مه ۱۸۸۰ ازدواج کردند. با اینکه این ازدواج همچون امیدی دوباره در زندگی ماریان بود، اما از دست دادن لویس، چنان ضربهای به او وارد کرده بود که هرگز بهبود نیافت، تا بالاخره در دسامبر ۱۸۸۰، شش ماه پس از ازدواجش، درگذشت. کراس پس از مرگ ماریان، بخاطر شدت علاقهاش به او، زندگینامهاش را به کمک نامهها و دفتر خاطراتش گردآوری کرد.
ارسال دیدگاه