احمد شاملو متولد ۲۱ آذر ۱۳۰۴ و درگذشتهی ۲ مرداد ۱۳۷۹ متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلمساز، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم و فرهنگنویس بود. وی در سال ۱۳۲۵ با «نیما یوشیج» ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد، بعد از آن آشنایی با «فریدون رهنما» فیلمساز و شاعر دنیاگشته که با شعر روز جهان آشنا بود، تأثیر بسیار زیادی بر شاملو گذاشت. شهرت اصلی شاملو بهخاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر «سپید» یا «شاملویی» است که هماکنون از مهمترین قالبهای شعری در ایران بهشمار میرود و تقلیدی است از شعر «سپید» فرانسوی یا شعر «منثور». «نگاه کن» یکی از شناختهشدهترین شعرهای شاملوست که آن را به یاد «مرتضی کیوان» و «پوری سلطانی» و دوستان دیگرش سروده. خیلیها پس از خواندن این شعر، آن را شعری زیبا، نوآور، با مضمون سیاسی میدانند؛ اما «نگاه کن» فقط اینها نیست. درست است که این شعر مدتی بعد از بگیر و ببندهای سال ۱۳۳۲ و زندانی شدن شاملو نوشته شده، ولی مهمترین نکته این است که شاملو در این شعر از عشق، امیدواری پس از ناامیدی، زندگی و ایمان به روشنایی در تاریکترین لحظات سخن میگوید. مرتضی کیوان متولد ۱۳۰۰ شاعر، ویراستار و منتقد ادبی برجستهای بود که در بسیاری از شاعران و نویسندگان همنسل خود نظیر هوشنگ ابتهاج (سایه)، احمد شاملو، سیاوش کسرایی، نجف دریابندری، شاهرخ مسکوب، محمدجعفر محجوب و ... تاثیر بسیار داشت. او در خرداد ۱۳۳۳ با پوری سلطانی، بنیانگذار کتابداری نوین ایران، ازدواج کرد و ۳ ماه بعد در ۳ شهریور، همراه با افسرانِ نظامی حزب توده، بازداشت شد. او تنها شخصِ غیرنظامی این گروه بود که در روزهای پس از کودتای ۲۸ مرداد، درحالی که سه تن از نظامیان فراری حزب توده را در خانهی خود پنهان کرده بود، دستگیر و به جرم خیانت، در ۲۷ مهر ۱۳۳۳ تیرباران شد. بسیاری از ادیبان آن روزگار در اشعار و کتابهایشان از مرتضی کیوان یاد کردهاند از جمله: «کیوان ستاره بود» و «سروستان»/ ابتهاج، «به شاعر شهید»/ احسان طبری، «هستن»/ مهدی اخوان ثالث، «پاییز درو»/ سیاوش کسرایی، «مرتضی کیوان» (خاطرات مرتضی و پوری)/ شاهرخ مسکوب و «شصت سال عاشقی» (زندگی و زمانهی پوری و مرتضی و سرگذشت عشقشان/ فرشاد قوشچی.
ارسال دیدگاه