ادبیات
ساموئل لنگهورن کلمنز که بیشتر با نام هنریاش «مارک تواین» شناخته میشود، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی بود. او شهرت خود را مدیون رمان ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۵) و ماجراهای تام سایر (۱۸۷۶) است.
تواین علاقه عجیبی به تحقیقات علمی، اختراعات و سرمایهگذاری روی آنها داشت؛ حتی خودش سه اختراع ثبت کرد و در راه کمک مالی به ابداعات دیگران، حدود 300 هزار دلار آن زمان (9 میلیون دلار امروزی) را از دست داد.
مارک تواین با «نیکولا تسلا» مخترع معروف، در یک باشگاه اجتماعی آشنا شد و شبی به دعوت او به آزمایشگاهش رفت. در این ملاقات اتفاق عجیبی رخ داد. تواین محض خنده روی دستگاه تولید برق تسلا ایستاد و حتی با اصرار او حاضر به پایین آمدن نشد، ناگهان نیروی برق به جریان افتاد و برق او را گرفت! این اتفاق او را تا سرحد مرگ ترساند.
تواین یکی از اولین طرفداران استفاده از «اثر انگشت» به عنوان یک تکنیک پزشکی قانونی بود و از این ایده در داستانی به نام «زندگی روی میسیسیپی (1883)» و همچنین رمان «تراژدی ویلسون کلهپوک(1894)» به عنوان هسته اصلی داستانش استفاده کرد. او همچنین در رمان «یانکی اهل کنتیکت در دربار شاه آرتور (1889)» ایده «سفر در زمان» با استفاده از تکنولوژیهای مدرن را به کار گرفت. در واقع تواین از پیشگامان نگارش داستانهای سفر در زمان به حساب میآید.
آشنایی تواین با دانشمندان به «تسلا» ختم نمیشود. در سال 1909، تواین با «توماس ادیسون» در خانهاش دیدار کرد. در این ملاقات ادیسون با دوربین فیلمبرداریاش (کینتوسکوپ) تصاویری از تواین ثبت کرد که بخشی از آنها در فیلم کوتاه «شاهزاده و پاوپر (1909)» استفاده شد.
ملاقات جالب بعدی تواین با «هلن کلر» بود. در آن زمان، مارک دختری 14 ساله و همسن هلن داشت، برای همین سعی کرد به او کمک کند. تواین به یکی از دوستان ثروتمندش نامهای نوشت و از او خواست هزینه تحصیل کلر را بپردازد. این اتفاق افتاد. هلن کلر بعدها درباره تواین گفت: «او با چنان شوقی وارد دنیای محدود من شد که انگار مریخ را کشف کرده! نابینایی ماجراجوییای بود که کنجکاوی او را برمیانگیخت. او با من مثل آدمی عجیب رفتار نمیکرد، بلکه مرا زنی ناتوان میدانست که دنبال راهی برای غلبه بر مشکلات غیرعادیاش است...»
مارک تواین درست در روز پدیدار شدن ستاره دنبالهدار «هالی» به دنیا آمد، اما پیشبینی کرده بود با دوباره آمدن هالی از دنیا خواهد رفت. تواین گفته بود «اگر با ظهور هالی از دنیا نروم، بزرگترین سرخوردگی عمرم خواهد بود!» در واقع تواین (در 21 آوریل) یک روز بعد از ظهور دنبالهدار «هالی» از دنیا رفت.
با نکتهی خندهداری در مورد طنازی مارک تواین #تاریخ_ادبیات_خودمونی را به پایان میبریم و آن این که تواین سه سگ داشت که اسم آنها را گذاشته بود: I know، You Know و I don't know!
ارسال دیدگاه