ادبیات
فئودور داستایِوسکی، نویسندهی معروف روس و خالق «جنایت و مکافات» هم ولخرج بود، هم به قمار اعتیاد داشت، تا حدی که زمانی هرچی داشت پشت میز قمار باخت، اما بازم ساعت بغلدستیشو گرو گذاشت و به بازی ادامه داد! برای همین هم همیشه بدهکار بود.
داستایوسکی موقع نوشتن رمان جنایت و مکافات، به خاطر بدهیهاش یه توافقنامه با ناشرش امضا کرد که طبق اون، مجبور بود تا اول نوامبر 1866 رمان جدیدی برای نشر ارائه کنه، در غیر این صورت، ناشرش حق انتشار تمام آثارش به مدت 9 سال رو به صورت رایگان دریافت میکرد. همین باعث شد تا داستایوسکی به پیشنهاد دوستش، یه منشی تندنویس استخدام کنه و به مدت 26 روز، متن رمان جدیدش «قمارباز» را بهش دیکته کرد. رمان به موقع تحویل ناشر شد و یه هفته بعد، داستایوسکی 45 ساله، به آنا گریگوریونا، همون منشی تندنویس که 25 سال ازش جوانتر بود، پیشنهاد ازدواج داد.
آنا تو کتاب خاطراتش، پیشنهاد ازدواج داستایوسکی رو شرح داده. ظاهرا داستایوسکی بهش گفته که میخواد یه رمان جدید بنویسه و به نظر آنا به عنوان یک خانم، برای روانشناسیِ یکی از کاراکترای داستانش نیاز داره. تو این داستان یه نقاش پیر، به دختر جوانی بپیشنهاد ازدواج میده. داستایوسکی از آنا میپرسه که امکان داره دختری اینقدر جوان و با شخصیتی متفاوت، عاشق نقاش بشه؟ آنا جواب میدهد که کاملاً ممکنه! بعد میگه: «لحظهای خودتون رو جای اون دختر قرار بدید، تصور کنید که من اون نقاش هستم، الان احساساتم رو به شما اعتراف کردم و از شما خواستم که همسر من باشید. شما چه پاسخی میدید؟» آنا میگه: «من جواب میدادم که تو رو دوست دارم و برای همیشه دوستت خواهم داشت.»
فئودور و آنا 15 فوریه 1867 با هم ازدواج کردند و دو ماه بعد برای مدتی روسیه رو ترک کردند، در حالی که کمی قبل از رفتنشون، دو تا از طلبکارای داستایوسکی ازش شکایت کرده بودند. در اروپا هم داستایوسکی تمام پول و حتی لباس و لوازم شخصی همسرش رو بخاطر قمار باخت.
به نظر میرسه که آنا بین شیفتگی همسرش نسبت به قمار و شخصیت اخلاقیاش تمایز مشخصی قائل بوده، برای همین با آرامش قضیه رو مدیریت میکنه. این کار باعث تحولی در داستایوسکی میشه و تلاش میکنه تا مجدداً ثروتش رو به دست بیاره. آنا هم تمام مسائل مربوط به امور مالی، از جمله امور تجاری مربوط به انتشار آثار و مذاکرات مربوطه رو به عهده میگیره و به زودی شوهرش رو از بدهی آزاد میکنه. در نهایت داستایوفسکی سال 1871 قمار رو ترک کرد.
ارسال دیدگاه
Mehribanooo
مصداق شعر معروف «زن خوب و فرمانبر و پارسا/ کند مرد درویش را پادشا» :)))
1398-09-24