علوم انسانی
رمان پیکارِسک چیست؟
رمان پیکارسک (رِندنامه) نوعی وقایعنامه، معمولاً به شکل شرح احوال است و در آن زندگی آدمی شیاد از طبقات پایین جامعه در مشاغلی مانند خدمتکاری و نوکری روایت میشود که اموراتش را بیشتر از راه حقهبازی و رندی میگذراند تا کار.
پیکارسک از کجا آمده است؟
واژهی انگلیسی «Picaresque» از واژهی اسپانیایی «Picareco یا Picares» گرفته شده که پیدا کردن معادل دقیقی برای آن کار پیچیدهای است. پیکارسک از «پیکارو» مشتق شده که به سربازان اسپانیایی در قرن چهاردهم میلادی گفته میشد. با گذشت زمان پیکارو تغییر معنا داد و به معنی کلاش، زیرک، رند و حیلهگر به کار رفته است. مشخصهی اساسی پیکارو، بیثباتی در مسوولیتهای زندگی و هویتش است. شخصیت او در برابر جهانی ناپایدار پیوسته در حال تغییر است و در دنیای او هیچچیز پایدارتر از خود ناپایداری نیست!
این گونهی ادبی در قرن شانزده میلادی در اسپانیا به وجود آمده است و پس از آن در دیگر کشورهای اروپایی چون فرانسه، ایتالیا، آلمان و انگلستان تا قرن هجده به حیات خود ادامه داده است. شرایط اجتماعی، رنسانس، شکست از مسلمانان و تأثیرپذیری از ادبیات شرقی (مقامات) -به گمان برخی- چهار عامل مهم در پیدایش پیکارسک بودهاند. پیکارسک از قرن شانزده تا هجده میلادی اثر منثور غالب بر ادبیات غرب بوده و پس از آن هم بر داستانها و رمانها، بهویژه داستانهای رئالیستی و ناتورالیستی، تأثیر داشته است.
قدیمیترین نمونهی رمان پیکارسک باقی مانده، مربوط به ادبیات اسپانیا در سال 1553 میلادی، «عصاکش تُرمیسی» نام داد که نویسندهاش گمنام است. مشهورترین و تأثیرگذارترین نمونه از دورهی باستان در «ساتیریکون» نوشتهی پترونیوس، هجونویس رومی است. در «الاغ طلایی» نوشتهی لوکیوس آپولیوس، نویسنده و فیلسوف رومی قرن دوم میلادی، جلوههایی از این نوع رمان را میتوان دید.
ساختار رمان پیکارسک چگونه است؟
رمان پیکارسک از حوادث سست و بیارتباط با هم تشکیل شده و فاقد ساختار دقیق داستانی است؛ همچنین غیرممکن است که بتوان سلسله حوادث پرهیجانی را که ارائه میدهد، باور کرد. پیکارو (فرد رند و شیاد) یا شخصیت اصلی این داستانها، با حقهبازیها و دردسرهایش، با استفاده از این امتیاز که با افراد طبقات مختلف سر و کار دارد، امکانی در اختیار نویسنده میگذارد تا به هجو و تمسخر جامعه بپردازد. رمانهای پیکارسک به لحاظ استفاده از ماجراجویی، شبیه داستانهای عاشقانه پرماجرا است، ولی در پرداخت آنها از شیوههای واقعگرایانه استفاده میکنند؛ به این معنی که جزئیات بسیار ریز داستان را صادقانه در اختیار خواننده میگذارند، زبان متن کاملاً صریح و رک است و حوادثی را شرح میدهد که در ارتباط با زندگی افراد سطح پایین اجتماع است.
پیکارو تلاش میکند با قانونگریزی خود را از هنجارهای مرسوم نجات دهد، اما هرگز موفق نمیشود؛ زیرا مجبور است برای گذران زندگی از این ارباب به ارباب دیگری مراجعه کند و این داستان تا پایان ادامه دارد. شکلگیری این داستان میتواند اعتراضی به فئودالیسم (نظام ارباب-رعیتی) موجود در اسپانیا و سایر ملل اروپایی در قرن شانزده باشد که در آن کارفرمایان به کارگران ظلم میکردند.
با این که پیکارسک به زبانی ساده و از زاویه دید اول شخص نوشته میشود، اما سرشار از استعاره، کنایه و حتی اغراق است. قهرمان پیکارسک، یعنی پیکارو، ضدقهرمانی با هزارچهره است؛ دزدی، حیلهگری و شیادی جنبههای گوناگونی از شخصیت پیکارو را تشکیل میدهند. نکتهی دیگر دربارهی شخصیت اصلی پیکارسک این است که قهرمان این داستان شخصیتی خاکستری است، نه شخصیتی تکبعدی و سیاه یا سفید.
با خروج پیکارسک از اسپانیا و شکل گرفتن داستانهای پیکارسک در فرانسه و انگلستان، ساختار پیکارسک تااندازهای دستنخورده باقی ماند، ولی فرهنگها، شرایط اجتماعی و سنتهای مرسوم در پیکارسک تغییر کرد. این مسئله طبیعی است، زیرا شرایط اجتماعی اسپانیا با دیگر سرزمینها تفاوت داشته. این تغییرات از تکراری شدن پیکارسک برای مدتزمانی تقریباً طولانی (نزدیک به دو قرن) جلوگیری کرد. بعدها فرانسویان و انگلیسیها برای این که به تقلید صرفی از رمان پیکارسک اسپانیایی نپرداخته باشند، در ساختار آن نیز تغییراتی به وجود آوردند. تغییر زاویهی دید از اول شخص به سوم شخص و تغییر لحن، دو تغییر ساختاری اساسی پیکارسک در گذر زمان بودند.
هشت ویژگی روایات پیکارسک عبارتاند از:
1. شخصیت پیکارو و چگونگی شکلگیری آن تمرکز اصلی رمان پیکارسک است.
2. سبک روایت در پیکارسک شبهزندگینامهای است.
3. داستان بیشتر از دیدگاه درونی روایت میشود.
4. سؤالات پیکارو دربارهی هنجارهای اجتماعی و مشاهدهی ارزشها هرگز متوقف نمیشوند.
5. هیچگاه وضعیت ثابت و مشخصی برای پیشبرد زندگی پیکارو و امرار معاشش وجود ندارد.
6. پیکارو نظارتی تنگاتنگ بر شرایط زندگی در مناطق گوناگونی که سفر میکند دارد و نتیجهی مشاهداتش بهعنوان طنزی بر شرایط حاکم مشاهده میشود.
7. پیکارو اغلب از طریق سفر و ماجراجویی با جنبههای مختلف زندگی درگیر است.
8. رمان پیکارسک با ساختاری اپیزودیک تجارب گوناگون پیکارو را به تصویر میکشد.
رمانهای پیکارسک شناخته شده کداماند؟
ماجراهای هاکلبری فین (مارک تواین) – دن کیشوت (سروانتس) – ژاک قضا و قدری و اربابش (دنی دیدرو) - زندگی و کارهای گوزمان (ماتئو آلمان) - ولگرد سِویلی (آلفاراچه) - سرگذشت بوسکون (فرانسیسکو کوِدو) - مسافر بختبرگشته (توماس ناش) - مولفلاندرز (دانیل دفو) - جاناتان وایلد (هنری فیلدینگ) - رودریک رندم (اسمولت) - تورتیلافلت (جان اشتاین بک) ولگردان دارما (جک کرواک) - ماجراهای اوگی مارچ (سال بلو) اعترافات فلیکس کرول (توماس مان) - ژیلبلاس (آلنرنه لوساژ) - سیمپلی کیسموس (یوهان گریملهاوزن) - نفوس مرده (نیکولای گوگول) - سرگذشت حاجی بابای اصفهانی (میرزاحبیب اصفهانی) - خرنامه یا منطقالحمار (محمدحسن خان اعتمادالسلطنه) - علویه خانم (صادق هدایت).
ارسال دیدگاه