فریدون رهنما در عین حال که یکی از مهمترین سینماگران معاصر ایران است، یکی از تاثیرگذارترین شخصیتها در شعر معاصر به حساب میآید. در دهه چهل شمسی، دوران موسوم به دوران طلایی ادبیات در ایران، شاید کمتر کسی همچون فریدون رهنما بتوان یافت، که تا این حد در شعر آوانگارد ایران نقش بازی کرده است.
فریدون رهنما در دوم خرداد ماه ۱۳۰۹ در تهران متولد شد. پدرش زین العابدین رهنما زمانی که فریدون ۴ سالش بود به بیروت تبعید شد و به همین دلیل همراه خانواده چند سالی را در لبنان گذراندند.
فریدون در سال ۱۳۲۳ به پاریس میرود. او در پاریس شعرهای بسیاری سرود. در سال ۱۳۲۷ بود که رهنما مجموعه شعر “هیچ” را مینویسد. ۲ سال بعد از آن “منظومه برای ایران” نوشته میشود و سال بعد از آن با نام مستعار کاوه طبرستانی منتشر میشود. فریدون رهنما این مجموعه شعر را در ۱۹ سالگی نوشت. “منظومه برای جهان” رهنما در سال ۱۳۳۳ و باز هم با نام مستعار مزبور منتشر میشود. مجموعه شعر “زادن” او نیز در همین سال منتشر میشود.
او یک سال پیش از این اشعاری را از الوار، آراگون، دسنوس، لنگستون هیوز و فدریکو گارسیا لورکا ترجمه کرده بود. شاعران تراز اولی که شعر بعضی از آنها بر شعر بسیاری از شاعران مطرح دهه چهل ایران از جمله احمد شاملو تاثیر گذار بودند.
فریدون رهنما پس از بازگشت از فرانسه و تحصیلات آکادمیک در حوزه سینما (او فارغ التحصیل انستیتو فیلمولوژی از دانشگاه سوربن بود) مدیریت “ مجله فیلم و زندگی” را به عهده میگیرد. بخشی از “واقعیت گرایی فیلم” رهنما در همین نشریه منتشر میشود.
در سال ۱۳۳۸ مجموعهای از شعرهای او که از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۳۸ را شامل میشود ذیل عنوان “سرودههای کهنه” در پاریس منتشر میشود. او در همین سال، نخستین فیلمش را که فیلمی کوتاه بود ساخت: “تخت جمشید”. در سال ۱۳۳۹ مقالات “تاریک و روشن سپهری” و “نیما و دلش که میتپد” رهنما منتشر میشود. ۵ سال بعد از آن رهنما فیلم “سیاوش در تخت جمشید” را میسازد. این فیلم در فستیوال لوکارنو سال ۱۳۴۵ جایزه ژان اپستاین را دریافت میکند.
چهارمین دفتر شعر رهنما در سال ۱۳۴۶ با عنوان “آوازهای رهایی” باز هم در پاریس منتشر میشود. ۳ سال بعد از آن ترجمه چند شعر از او به فارسی با یاری یدالله رؤیایی، در کتاب “شعر دیگر” منتشر میشود.
فریدون رهنما آخرین فیلمش “ پسر ایران از مادرش بی اطلاع است” را در سال ۱۳۵۱میسازد.
هوشنگ کاووسی درباره رهنما مینویسد: «فریدون رهنما اصولا یک استتیکدان بود و تمام مشخصاتی که او در کارهای او منجمله در سینمای او تماشا میکنیم قدرتها و ضعفهاییست که در کار یک استتیکدان تمام، به هنگام خلق اثر پیش میآید. توجه به استتیک سینما گاه فریدون را در کارهای سینمائیاش به گستاخیها و پیشرویهای سریعی وامیداشت و گاه آنچنان در پیشرفت و کشف مرزهای نوتر او را میترساند که بر همان جای میایستاد؛ و این همان اوجها و افتهایی است که در فیلمهایش مشاهده میکنیم.»
فریدون رهنما و شعر معاصر
همچنان که گیوم آپولینر در شعر و ادبیات فرانسه شخصیتی تاثیرگذار بود، فریدون رهنما نیز بر جریان شعر مدرن ایران تاثیر بسیار گذاشت، تا جایی که میتوان ردپای فریدون رهنما را در مهمترین جریانهای شعری پس از نیما مشاهده کرد.
به عنوان مثال احمد شاملو به واسطه همنشینی با فریدون رهنما با شاعران تراز اول جهانی مثل پل الوار و فدریکو گارسیا لورکا آشنا شد؛ شاعرانی که تاثیر فراوانی بر بینش شعری شاملو گذاشتند. به نوعی میتوان گفت شاملو در دورانی که هنوز تلقی درستی از شعر غرب نداشت با دریچهای که فریدون رهنما بر او گشود به شعر جهان نگریست.
رهنما بر اولین مجموعه شعر مهم احمد شاملو که با آن شعر سپید را معرفی کرد، مقدمه نوشت. در بخشی از این مقدمه مینویسد:”ریتم اشعار صبح (شاملو) را با ریتم اشعار اسپانیولی و اشعار آمریکای لاتینی بعد از لورکا میشود مقایسه کرد. دنیای پر از اشکال و تصاویر نابرابر نیما یوشیج که نتیجه خشکی (در بهترین آثارش) به دهانمان میبرد، با احساسات از بند رسته صبح (شاملو) به راه افتادهاند و ما را به نقاط عمیقِ درد پاشیده شده هدایت میکنند...”
محمدرضا اصلانی، شاعر و مستندساز درباره رهنما مینویسد: “آگاهیِ تلاشمندِ پیگیر، در کار رهنما که پایه در نظریه شعر مدرن و نقد نقاشی داشت، با همه توجهدادن کسانی مثل هانری لانگلوآ، کربَن و دیگرانی از نقادان پاریسی، همچنان در ایران با لبخند مواجه شد. و بگویم با تحقیر. و این نه فقط نفی کار یک شخص بود، که دفنشدن دوباره تاریخ بود [...] خاموش کردن رهنما، یکی از نمونه های خاموش کردن تاریخ بود؛ خاموش کردن رویکرد جدید و پیشنهاد داشتن به زبان. و به زمان”.
ارسال دیدگاه