اگر نام ابراهیم گلستان را در صدر فهرست بزرگان سینما ننویسند، به گواه اهالی فن یکی از سرآمدان هنر هفتم بوده و هست. گلستان زمانی دوربین به دست میگرفت و فیلم میساخت که هنوز مدرنیته، تهران را نبلعیده بود. نخستین کارگردان ایرانی بود که جایزهای بینالمللی گرفت. علاوه بر این نقشش در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی در کنار محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت غیر قابل انکار است. مهمترین ویژگی گلستان صراحت نقدها و پیشبینی آیندهی جامعهی خویش در خلال آثارش است.
زندگی:
ابراهیم گلستان کارگردان، داستاننویس، مترجم، روزنامهنگار و عکاس، سال 1301 در خانوادهای فرهیخته متولد شد. پدرش از روزنامهنگاران شیراز بود. او در کودکی دو زبان عربی و فرانسوی را آموخت و با آثار «صادق هدایت» آشنا شد. در جوانی برای تحصیل در رشتهی حقوق دانشگاه تهران به تهران آمد و در سن کم با دخترعمویش «فخری گلستان» ازدواج کرد. او تحصیلاتش را ناتمام گذاشت و فعالیتهای سیاسیاش را با پیوستن به حزب توده دنبال کرد، سپس با «محمد مصدق» آشنا شد. گلستان آن زمان به عکاسی مشغول بود و کمی بعد اولین مجموعه داستانش به نام «به دزدی رفتهها» را منتشر کرد.
ابراهیم گلستان در دههی سی استودیوی سینمایی گلستان را بنا نهاد. مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، ایرج پزشکنیا، کریم امامی و نجف دریابندری از جمله افرادی بودند که در این استودیو همراه او مشغول به کار بودند. آنها تا پایان دههی سی بیش از سیصد فیلم مستند خارجی در زمینههای علمی و صنعتی را ترجمه، دوبله و صداگذاری کردند. ازجمله آثار این استودیو ساخت فیلم رنگی مربوط به آتشسوزی چاه نفت شمارهی شش اهواز در 19 فروردین سال 1337 است که مدال برنز جشنوارهی ونیز را دریافت کرد. از دیگر آثار ماندگار این استودیو دو فیلم سینمایی «خشت و آینه» سال 1343 و «اسرار گنج دره جنی» 1353 بود که کارگردانی آنها را «ابراهیم گلستان» بر عهده داشت. این آثار قدمهای نخست سینمای روشنفکری ایران بود و نگرش جدیدی را به وجود آورد. او همچنین در ساخت فیلم مستند «خانه سیاه است» در کنار فروغ فرخزاد حضور داشت، این فیلم موفق به دریافت جایزهی بهترین فیلم مستند سال 1342 از سوی فستیوال فیلم آلمان غربی شد.
گلستان دو اثر «دیالکتیک» از استالین و «اصول مارکسیسم» از لنین که درزمینهی اصول مارکسیستی بودند را به همراه داستانهایی از ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، آنتون چخوف، استیون کرین و استیون وینسنت بنت را به فارسی ترجمه کرد. همچنین مجموعه داستان «شکار سایه» را به چاپ رساند و ترجمهی «هاکلبری فین» اثر مارک تواین، «مکبث» اثر شکسپیر و «دون ژوان در جهنم» اثر برنارد شاو را نیز به مجموعه آثارش افزود.
ابراهیم گلستان با نثر خاصش بر داستاننویسی آن زمان تأثیر گذاشت؛ گروهی براین باورند که او در نوشتن داستان از ارنست همینگوی الهام گرفته است. مجموعه داستان «جوی و دیوار و تشنه» را در سال ۱۳۴۶ با زبانی طنز نوشت. «مد و مه»، «خروس»، «نامه به سیمین، به همت، به عباس میلانی»، «مختار در روزگار» و «برخوردها در زمانه برخورد» از آثار مکتوب دیگر این سینماگر و نویسندهی بزرگ است.
چند سال قبل نامههایی منتشر نشده از فروغ فرخزاد نقل محافل شد که بار دیگر داغ یک عشق قدیمی را تازه کرد. عاشقانههای فروغ انگار از زبان دخترکی شیدا بود به عاشقی مغرور، مردی نامدار که البته همسری داشت و فرزندانی.
در این مورد {اینجا} بیشتر بخوانید.
دخترش «لیلی» نقاش و مترجم نامی است و پسرش «کاوه» عکاس شهیری بود که در حین عکاسی جنگ عراق بر اثر انفجار مین از دنیا رفت.
خروس:
«خروس» با ورود دو کارمند شرکت نفت (دو بورژوا، دو روشنفکر) به یک شهر مرزی در سواحل جنوبی ایران آغاز میشود. این دو سوار بر قایق از مأموریتی در یک جزیره نفتی بازمیگردند و به ناچار شب را در خانه شخص سرشناسی به نام حاجی ذوالفقار سر میکنند. بانگهای بیمحل یک خروس حاجی را کفری کرده است و قصد دارد صدای خروس را به هر ترتیبی خفه کند...
«خروس»، داستانی چند لایه است و به لحاظ گستردگی معناییاش انتظار نمیرود که به برداشت واحدی منجر شود. «خروس» تداعی هرچه که باشد (روشنفکر، جدال سنت و مدرنیته یا حتی پیشگویی انقلاب) بیشک یک نماد تمامعیار است: در عین این که با ظرافت نشانهگذاری شده و به مفاهیم متفاوتی ارجاع میدهد، با مابهازای مادیاش هم پیوندی تنگاتنگ دارد. «خروس» آنقدر با جزئیات ساخته و پرداخته شده که کاملاً باورپذیر، عینی و واقعی به نظر میرسد. فقط شخصیت نشده، قهرمان است و داستان را جلو میبرد. تاثیرگذاری این حیوان به حدی است که آدمهای داستان را به حاشیه برده و به شخصیتهای فرعی بدل کرده.
«خروس» از ابتدا راهنماست: پیش از داستان، اسمش روی جلد کتاب به ذهن مخاطب تلنگر میزند. نمود همان جنباندنی است که در مدخل داستان به آن اشاره میشود. همین ویژگی «خروس» است که بهانهی روایت داستان میشود و چندی بعد کل بندر را دستخوش تغییر میکند. شهری که بدو ورود راوی، خواب و خالی به نظر میرسد: نخلهایش کج، گزها پیر، دکلها لخت، دامهای ماهی خشک، آب از صفا افتاده، ساحل نمدار و سست است و کوچه بوی کهنگی میدهد.
ویژگیهای «خروس» به بینش، آگاهیبخشی و توانایی به حرکت درآوردن مردم محدود نیست، زیر لایههایش در صحنه به دام افتادن جلوه میکند: پنداری او رهاست و جماعت اسیرند. نگاه میکند که از جمع جنبشی ببیند تا خود را برانگیزد. انگار اوست که همه را به دنبال خود میکشد. پاهایش بسته اما تا دم آخر از صدا نمیافتد. تداعی منجیهاست، آنها که به دست خلق بزدل شهید شدهاند.
ویژگی آثار:
- گلستان از نخستین نویسندگان معاصر ایرانی است که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالبهای داستانی نوین، اهمیت قائل شد.
- نوع نثر موزون، آهنگین، شاعرانه و متشخص او از سویی تحت تأثیر گلستان سعدی است و از سوی دیگر متأثر از نویسندگان آمریکایی.
- به نظر میرعابدینی نوع پرداخت نثر داستانی گلستان سبب شده است پارهای از آثارش جنبهی فرمالیستی پیدا کند.
- نثر او و حتی واژهگزینی او منحصر به خود اوست و اندیشههای سیاسی-اجتماعی که در میان سطر سطر نوشتههایش موج میزند، بیش از پیش به این یگانگی دامن میزند.
- گلستان جامعهای را به تصویر میکشد که همهی افراد آن علی رغم تفاوتهایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار میکنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی میشود.
- آثارش بر بستر رئالیستی دورهی خویش گسترده شدهاند.
- «رمان در داستان» ژانری است که در آن داستانهای کوتاه یک مجموعه به شیوههای متفاوت با یکدیگر در ارتباط قرار میگیرند؛ در ایران از سال 1348 با مجموعه داستان «آذر، ماه آخر پائیز» آغاز به حیات میکند و سپس نوعی جدید این ژانر به نام «داستان کلان» با مجموعه داستان «شکار سایه» شکل میگیرد.
- توجه گلستان به ویژگیهای ناحیهای و محلی منجر شده است که برخی، کارهایش را در حوزهی «ادبیات اقلیمی» قرار دهند. او علاوه بر پرداختن به ویژگیهای جغرافیایی و ناحیهای، به ویژگیهای فرهنگی از جمله زبان، پوشش، خوراک، آداب و رسوم و آیینها نیز توجه کرده است.
بسیاری ابراهیم گلستان را به معنای واقعی کلمه روشنفکری میدانند که توانست دورهی تاریخیای که در آن زیست را کاملاً درک کند و به عمقش پی ببرد. آثارش نه به خاطر نثر بیهمتا و ساختار مستحکمشان و نه به خاطر شناخته بودن نویسندهشان، بلکه به خاطر ویژگیهای مردمشناسانه و نگاههای دقیق جامعهشناسانهی گلستان است که خواندنی به حساب میآیند.
منابع:
طرحوارههای متنی در آثار ابراهیم گلستان، لیلا صادقی، جستارهای ادبی، 1392
ابراهیم گلستان و مکتب جنوب، ناهید زندی صادق، تارنمای لیلا صادقی
داستان کلان به مثابه ژانری فرعی در «شکار سایه» ابراهیم گلستان، نقد ادبی، 1392
ابراهيم گلستان، پايهگذار نثری نوين، شیرزاد طایفی، سبکشناسی، 1389
خروس از ابتدا راهنماست: نقدی بر کتاب « خروس»، سعید کاویانپور، اعتماد، 1396
روایت واقعگرا در آثار داستانی ابراهیم گلستان، حسن اکبری، تاریخ ادبیات، 1388
و...
ارسال دیدگاه