عباس معروفی نویسندهی نامآشنای این روزهای ادبیات داستانی ایران است. بیشتر مخاطبان نام او را به خاطر رمان معروفش «سمفونی مردگان» شنیدهاند و برخی دیگر با کتاب «این سو و آن سوی متن» و کارگاههای آنلاین داستاننویسیاش او را میشناسند. به خاطر مهاجرت و دوری از وطن پرکار نیست، اما دست از تلاش برای ارتقای نسل جوان جویای نویسندگی برنداشته است.
زندگی:
عباس معروفی، متولد اردیبهشت ۱۳۳۶ در بازارچهی نایب السلطنه تهران است. دیپلم ریاضی گرفت؛ چون در خانوادهی مرفه او ادبیات جایگاهی نداشت. پیش از انقلاب به سربازی رفت و پس از انقلاب به دانشگاه و رشتهی مورد علاقهاش، ادبیات دراماتیک راه یافت.
در سال ۱۳۵۴ با محمد محمدعلی آشنا شد و این آشنایی لحظه به لحظه او را با فضای حرفهای نوشتن آشنا کرد. اولین داستانش سال ۱۳۵۵ در مسابقهی قصهنویسی جوانان «کیهان» چاپ شد و پس از آن داستانهایش اینجا و آنجا به چاپ میرسید؛ تا اینکه در سال ۱۳۵۹ اولین مجموعهداستانش «روبهروی آفتاب» با تیراژ ده هزار نسخه از سوی نشر «انجام کتاب» انتشار یافت و خیلی زود نایاب شد.
در سال ۱۳۵۸ با هوشنگ گلشیری آشنا شد. گلشیری وقتی یکی از داستانهایش را شنید، گفت: «تو داستاننویس نمیشوی، برو لحافدوزی!» معروفی دنبال گلشیری راه افتاد و از او کمک خواست. گلشیری گفت:«اگر میخواهی داستاننویس بشوی، باید دو هزار تا کتاب بخوانی.» و او از آن پس دیگر ننوشت. فقط خواند و خواند و خواند تا این که روزی داستانی نوشت، باز برای گلشیری خواند و در جلسات داستاننویسی کانون نویسندگان پذیرفته شد.
از طرف دیگر با سپانلو آشنا شد. در دانشکده هنرهای دراماتیک استادش بود، محسن یلفانی و محمد مختاری و سمندریان و خیلیهای دیگر استادش بودند. اما سپانلو این جوان را از جمع دیگر دانشجویان برداشت و برایش وقت گذاشت، خیلی چیزها به او آموخت.
سال ۶۳ سال شروع سمفونی مردگان بود. به موازات دبیری ادبیات، حضور در جلسات داستان گلشیری و برگزاری جلسات داستاننویسی با جوانترها که رویا شاپوریان حاصل آن دوره است. در این فاصله مجموعهداستان «آخرین نسل برتر» و نمایشنامههای: «دلی بای و آهو»، «ورگ»، و «تا کجا با منی» چاپ شده بود.
عباس معروفی مجلهی «گردون» را در سال 1369 راهاندازی کرد. در مجلهی گردون نویسندگان و شاعرانی همچون حمید مصدق، هوشنگ گلشیری، محمدعلی سپانلو، ناصر زراعتی، علی باباچاهی، منصور اوجی، سیمین دانشور، شمس لنگرودی و بسیاری دیگر به ترجمه و تألیف پرداختند. در اوایل دههی 1370 مجلهی گردون توقیف شد.
آثار معروفی به زبان های مختلفی ترجمه شده است و از این جهت تاثیر زیادی در شناساندن ادبیات فارسی به جهان داشته است. او در کارنامهی خود جوایز بینالمللی متفاوتی ثبت کرده است. اولین جایزهی بینالمللی او، جایزهی هلمن-هامت بود که به صورت مشترک با هوشنگ گلشیری در سال 1996 به آنها اختصاص داده شد. در همین سال او از جانب اتحادیهی روزنامهنگاران کانادا جایزهی رونامهنگار آزاد را از آن خودش کرد.
عباس معروفی به شعر نیز علاقهی زیادی دارد و سال های اخیر فعالیت خود را بر شعر متمرکز کرده است. مجموعه شعرهای «نامههای عاشقانه» و منظومهی «عینالقضات و عشق» در سال 2001 و «چهلسالهتر از پیامبر» در سال 2018 از او منتشر شد. عشق در اشعار او ساده و دوستداشتنی به دور از هرگونه تکلف و پیچیدگی توصیف میشود. البته بخشی از منتقدان به شیوه شعرنویسی معروفی انتقاد دارند و بسیاری از این نوشتهها را شعر نمیدانند.
سمفونی مردگان:
سمفونی مردگان روایتگر سرگذشت افراد خانوادهای سنتی در اردبیل است با راه و رسم زندگی متفاوت. شخصیتهای اصلی این داستان پدر و مادر خانواده، آیدین، آیدا و اورهان هستند. روایت هر فصل یا موومان از زاویه دید دیگری است که با کنار هم قرار دادن روایات اصل داستان شکل میگیرد.
نظرات در مورد این کتاب متفاوت است؛ گروهی آن را تمجید کرده و گروهی انتقادات خاصی را نسبت به آن مطرح میکنند. هفتهنامهی «دی ولت» سوئیس دربارهی این رمان نوشت: «قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است.» بسیاری از منتقدان نیز این اثر را شبیه به داستان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر میدانند.
اين رمان داستان تقابلهاست؛ تقابل علم با جهل، مهربانی با تنفر و عشق با شهوت. رمان سمفوني مردگان محوری گردشی و دايرهای شكل دارد مثل ساختار یک سمفونی. به اين معنا كه براساس توالی منظم يک زمان نوشته نشده است. معروفی با تکیه بر شیوهی سیال ذهن، تکگوییها و کاربرد چندصدایی، به جستوجو درون شخصیتها میپردازد و نشان میدهد که آنها زیر سلطهی کدام مسائل اجتماعی و خلقیاتی قرار دارند. او میکوشد با پرداخت عمق شخصیتها و ناخودآگاهشان از طریق این تکنیک، روایتگر من آدمها باشد. تمثیلهایی از «برادرکشی، عشق، تنهایی، انتقام، جهل، حسد، تعصب، ریا، حرص، حقکشی و تجاوز به حقوق دیگران» در این کتاب دیده میشود.
سمفونی مردگان موزهی عشقهای نافرجام است: عشق جابرانهی پدر به آیدین، عشق و اشک مادر به همه (حتی یوسف زمینگیر و اورهان طاغی)، عشق سیال وتبدار آیدین به آیدا، به شعر، به سورملینا و عشق سرخورده ونافرجام سورمه. در سمفونی مردگان هیچکس محکوم نیست. کتاب به دادگاهی میماند که هرکس میآید، حرفش را میزند و میرود.
این کتاب در سال ۲۰۰۱ موفق به کسب جایزه فلسفی-ادبی سورکامپ شد و به زبانهای انگلیسی و آلمانی ترجمه گشت.
ویژگی آثار:
- اکثر شخصیت های داستانهای معروفی از بیماری های روانی و جسمی ناشی از اضطرابهای درونی یا مشکلات دوران کودکی رنج میبرند.
- او با تسلط کافی بر ادبیات هزارسالهی ایران به تلفیق ادبیات کلاسیک و معاصر در داستانهایش پرداخته و غنای خاصی به آنها بخشیده است.
- تفاوتهای زبانیِ زنان و مردان در حوزهی کاربرد واژگان از منظر زبان و جنسیت در نوشتههایش آشکار است.
- معروفی در بیشتر رمانها و داستانهایش از روایت سیال ذهن استفاده میکند.
- از ابعاد روانشناسانه در پرداخت شخصیتها و ماجراها بهره میگیرد.
- او در خلال آثارش به شرح ناخودآگاه جمعی جامعهی خویش میپردازد.
- معروفی از مسئلهی بینامتنین بسیار سود میبرد.
- کاربرد بالای کهنالگوها، نمادها و نشانهها در آثار معروفی مشهود است.
- او سعی کرده در آثارش به احیای هویت زن ایرانی بپردازد.
- او به اهمیت ابعاد انسانی، آزادی اندیشه و روابط انسان ها با یکدیگر می پردازد.
- او با تکیه بر بستر واقعیتهای اجتماعی، انتقاداتش را غیرمستقیم مطرح میکند.
برای خواندن آثار معروفی میتوانید از کتابهای «سال بلوا»، «فریدون سه پسر داشت»، «پیکر فرهاد»، «نام تمام مردگان یحیاست» یا «ذوب شده» شروع کنید و با پیگیری سیر نوشتاری او، به رمان معروفش «سمفونی مردگان» برسید، آن وقت خواندنش برایتان دشوار نخواهد بود. علاوه بر این «تماماً مخصوص» نیز خاطرات خودنوشتهی عباس معروفی است که شاید خواندنش برای علاقهمندان به سرگذشت نویسندگان خالی از لطف نباشد.
منابع:
نقد روانکاوانه آثار عباس معروفی، محبوبه اظهری، 1388
نقد و تحلیل آثار عباس معروفی، حسین ثنایی مقدم، 1388
بینامتنیت و دورباطل: دو مؤلفهی پسامدرنیستی در رمان «پیکر فرهاد» معروفی، مریم رضابیگی، نقد ادبی، 1391
زوال اخلاق در کشاکش شوربختی و فقر، سهلا لویمی، تحقیقات تمثیلی، 1398
کاربرد واژگان در رمان «سمفونی مردگان» عباس معروفی از منظر زبان و جنسیت، ناصر ناصری، زبان و ادب فارسی، 1397
نگاهی به سمفونی مردگان، ایوب بهرام، مد و مه، 1394
ارسال دیدگاه