با مرگ قاسم هاشمینژاد در سن ۷۴ سالگی، جامعهی ادبی ایران، یکی از برجستهترین نویسندگان و منتقدان ادبیاش را از دست داد. نویسندهای که نه تنها یکی از مهمترین رمانهای جنایی-نوآر ایرانی یعنی «فیل در تاریکی» را نوشت بلکه در زمینهی روزنامهنگاری، نقد ادبی، شعر، ترجمه و تصحیح متون ادبی کهن نیز فعالیت چشمگیر و موثری داشت. شاید شهرت هاشمینژاد بیشتر مدیون رمان «فیل در تاریکی» او باشد و این رمان مهمترین دستاورد ادبی او به حساب آید؛ اما او پیش از نوشتن این رمان، روزنامهنگار و منتقد ادبی زبردستی بود که در صفحات ادبی روزنامهی «آیندگان» مینوشت.
به گفتهی سیروس علینژاد، حضور قاسم هاشمینژاد در روزنامهی «آیندگان» کوتاه اما پربار بود. علینژاد در مقالهی «کارنامهی قاسم هاشمینژاد در آیندگان»، نوشتههای هاشمینژاد در عرصهی روزنامهنگاری را به سه دسته تقسیم کرده است: گزارش، نقد کتاب و گفتگو. او در مورد فعالیت ادبی و نقدنویسی هاشمینژاد در روزنامهی آیندگان مینویسد: «از آنجا که صفحات فرهنگی آیندگان پربار بود، بسیاری برای صفحهی کتاب آیندگان مینوشتند؛ اما از همه قویتر همچنان خود هاشمینژاد بود. هم در دید و هم در زبان نقد. زبانی که او به کار میبرد از زبان معمولی که در روزنامه به کار گرفته میشد، فراتر بود. زبانی بود خاص، موجز، مؤثر و صریح که هیچ سخنی را در پرده و لفافه نمیگذاشت و به لیت و لعَل برگزار نمیکرد. از حیث دید و شناخت نیز کارش در سطحی بود که روزی فرجالله صبا به من میگفت نقدهای او در آیندگان در حد نقدهای جهانی بود، دیدگاهش در سطح تایمز لندن بود.»
به نوشتهی علی نژاد، هاشمینژاد از همان نخستین مطلب خود که با عنوان «دیداری با اردشیر محصص» در سوم شهریور ۱۳۴۷ در آیندگان منتشر شد، وسواس خود در به کارگیری زبان و سبک و سیاق خاصش را به نمایش گذاشت.
نقدهای هاشمینژاد بر داستانهای مهمترین داستاننویسان معاصر ایران در دههی چهل و پنجاه از ابراهیم گلستان گرفته تا سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری، ناصر تقوایی و زکریا هاشمی در صفحهی ادبی روزنامهی «آیندگان» با عنوان «عیارسنجی کتاب» منتشر شد و او را به عنوان منتقدی دقیق و نکتهسنج با ذهنی تحلیل گر که به قواعد داستاننویسی مدرن و اصول نقد ادبی مسلط است به جامعهی ادبی ایران شناساند. مقالهی «حسینقلی مستعان، حرفهای تنها و آزرده»، نقد مجموعه داستان «مثل همیشه» هوشنگ گلشیری، نقد «آذر ماه آخر پاییز» و «مد و مه» ابراهیم گلستان و نقد رمان «سووشون» سیمین دانشور، از مهمترین نقدهای هاشمینژاد بر داستانهای معاصر فارسی است که در آیندگان منتشر شد و باعث تحول و غنای سنت نقد ادبی در ایران شد. هاشمینژاد در نقد خود بر قصههای مجموعهی «آذر، ماه آخر پاییز»، قصههای ابراهیم گلستان را سرشار از «طراوت و تازگی»، «گیرایی و انسجام در سبک» و «غنا و شورمندی در زبان» دانسته است.
مجموعهی نقدها و مقالات قاسم هاشمینژاد، اخیراً به همت جعفر مدرس صادقی در کتابی با عنوان «بوته بر بوته» از سوی انتشارات هرمس منتشر شد.
هاشمینژاد، همان نکتهسنجی و ذهن نقاد و تحلیلگری را که در نوشتههایش داشت، در گفتگوهایش با نویسندگان مطرح و صاحب نام عصر خود مثل هوشنگ گلشیری، رضا فرخفال و ابراهیم گلستان نیز به کار گرفت. گفتگوی او با ابراهیم گلستان، تنها گفتگوی طولانی با این نویسنده و فیلمساز برجسته است که پیش از گفتگوی نگارنده با گلستان (نوشتن با دوربین) سالها قبل از انقلاب و به انگیزه چاپ در روزنامه آیندگان انجام شد، هرچند آن زمان، به خاطر طولانی بودن و شاید هم مخالفت دستگاه سانسور دوره شاه، در روزنامه چاپ نشد اما چندین سال بعد (در سال ۱۳۷۷) به صورت کامل اما بدون ذکر نام هاشمینژاد به عنوان مصاحبه گر در کتاب «گفتهها» ی ابراهیم گلستان در لندن منتشر شد.
گلستان در کتاب «گفتهها» در مورد این گفتگو مینویسد: «نویسندهای از روزنامهی آیندگان میخواست دربارهی نوشتههای داستانیام گفتگویی کنیم. من شناخته بودم که او زیاد میخواند، بیمرض مینویسد و از دارودستهی هوزن نیست. پذیرفتم. اول گمانم این بود که نیم صفحهای از روزنامه در دو یا سه روز برای نقل چنین گفتگویی کافی است، اما همین که راه افتادیم زود از این حدود رد شدیم، زیاد و همچنین گاهی از حدود سوال و جواب ساده که گاهی میشد مجادله، در عین نیکی نیت… و همچنین دیدیم گفتن برای روزنامه و محدود ماندن در شماره و اندازهی ستون و صفحه بیهوده ست و راحتتر است آزادانه پرسیدن و آزادانه دادن پاسخ؛ تا بعد ببینیم تکلیف تدوین چه خواهد بود، قیچی به میل یا بیمیل ما چگونه بچیند. اما نتیجه این کارِ هفتهها، از زور حجم، هرگز به چاپ در روزنامه نیامد، و بریده و فشردهی آن را هم نه من و نه نویسنده، هیچ یک قبول نکردیم. او حتی از این که اسمش در این زمینه بیاید ابا هم کرد، که امروز هم من به این حق و اختیار او احترام میدارم…» (گفتهها. ص ۱۹)
هاشمینژاد در این گفتگو، بر روی کارهای داستانی گلستان تمرکز کرده و با تیزبینی و دقت موشکافانه و نیز رویکردی انتقادی، به بحث و جدل دربارهی مجموعه داستانهای «آذر ماه آخر پاییز»، «شکار سایه»، «جوی و دیوار و تشنه» و «مد و مه» با نویسندهی سختگیر و مجادلهگر این داستانها پرداخته است. پرسشهای او از گلستان، بیانگر وسعت دید و مطالعات ادبی او و دانش اش در زمینهی نقد ادبی، ساختار روایت و فرم داستان و نثر و زبان ادبی بود.
دانش و آگاهی عمیق هاشمینژاد در زمینهی داستاننویسی مدرن در ترکیب با ذهن و تخیل داستان پردازانهی او و نیز علاقهاش به سینما و ادبیات گانگستری و نوآر، منجر به خلق رمان «فیل در تاریکی» شد. رمانی که نشان دهندهی قدرت داستاننویسی هاشمینژاد و مهارتش در ساختن فضاها و شخصیتهای ایرانی با الهام از داستانها و فیلمهای نوآر آمریکایی بود بدون آن که واقعگرایی و اصالت را قربانی گرتهبرداری ناشیانه از فرمولهای داستاننویسی نوآر کند. «فیل در تاریکی»، رمانی جذاب با ساختار جنایی و نوآرگونه و درونمایهای اگزیستانسیالیستی است. شخصیت اصلی آن، گاراژداری به نام جلال امین است که ناخواسته درگیر ماجرای تبهکارانهای میشود. ماجراهای داستان در طی هشت روز اتفاق می افتد و فرم روایت بر اساس روزهای هفته است و از یکشنبه شروع میشود و در یکشنبه بعد به پایان میرسد. حسین، برادرِ جلال، بعد از پایان تحصیلاتش در آلمان و بازگشت به ایران، اتومبیل بنز آخرین مدلی را برای او به عنوان هدیه میآورد. اتومبیلی که گروهی تبهکار به خاطر این که جنس قاچاقشان را در آن جاسازی کردهاند، به دنبال آناند. حسین به دست تبهکاران به قتل میرسد و جلال به انگیزهی گرفتن انتقام او، وصیت نامهاش را مینویسد و به مصاف آنها میرود.
«فیل در تاریکی» با این که داستان مدرنی است اما با نثر و زبان منحصربهفرد و شاعرانهای نوشته شده که حاصل سالها دمخوری هاشمینژاد با ادبیات فارسی و پرسهزنی در متون عرفانی و کهن است: «مدتها بود که این وقت شب پیاده راه نرفته بود. سوز آخر شبی برای پلکهای ناسور ملتهبش فرح داشت. دید در آسمان سرخی ناخوشایندی منتشر شده بود که از تلاطم ابرهای به جان رسیده حکایت میکرد. جلال نگاه کرد و فکر کرد چیزی به باریدن نمانده. حساب کرد. روز آخر چار-چار است.»
محمدعلی سپانلو که «فیل در تاریکی» را در گروه رمانهای اجتماعی طبقهبندی کرده در توضیح آن مینویسد: «فیل در تاریکی اساساً یک رمان پلیسی، به سبک جیمزباندی است. ولی چرا آن را در شمار رمانهای اجتماعی آوردهایم؟ دلیل فقط در چیرهدستی نویسنده در طراحی حوادث و تعبیهی راز داستان نیست و نه در تمهید او در بهوجود آوردن یک دکوپاژ سینمایی و نه حتی در مهارت او که علاوه بر طنز شاعرانه بهسبک ژرژ سیمنون، تصویری از یک تهران مدرن و سرشار از تبهکاری ارائه داده است، بدون این که در واقعیت بیرونی دخل و تصرفی کرده باشد. دلیل در این جاست که – براساس قدرتهای فنی مذکور – میتوان در آینده چنین قصههایی ساخت. با رنگ سیاسی و مثلاً با شرکت ساواک. برای افشای آن چه نباید دیگر تکرار شود، قالب جذاب رمان پلیسی هم خواننده را جلب میکند و هم ظرفیت موضوع را دارد. گذشته از هر چیز مگر ما سالها در یک جامعهی پلیسی زندگی نمیکردیم؟ پس نگارش این گونه رمان مباینتی با رئالیسم ندارد، داشیل هامت، پدر "رمان سیاه" آمریکایی مدتها در زندان مک کارتی بهسر برد.»
به نوشتهی حسین نوش آذر، داستان نویس و منتقد ادبی، هاشمینژاد در «فیل در تاریکی»، «قواعد رمان پلیسی را به کار گرفت؛ اما به جای آن که مانند رمانهای پلیسی متعارف به معما و کشف آن اهمیت دهد، رابطهی خشونت و جامعه را آشکار کرد.» به گفتهی نوش آذر، هاشمینژاد در این رمان موفق شد لهجههای اقوام ایرانی و لحن شخصیتها را به خوبی بازآفرینی کند.
در سال ۱۳۶۸ نعمت حقیقی، بر اساس رمان «فیل در تاریکی»، فیلمی با شرکت فرامرز قریبیان در نقش جلال امین ساخت که به دلایل نامشخصی ناتمام ماند. این فیلم چند سال بعد به وسیلهی یکی از کارگردانهای تلویزیونی تکمیل شد و در صدا و سیمای ایران نیز به نمایش درآمد اما هیچ بازتابی نداشت. هاشمینژاد به نگارنده گفته بود که در ساختن این فیلم هیچ دخالتی نداشته و نسخهای را که از تلویزیون پخش شد، هرگز ندیده است.
قاسم هاشمینژاد، نویسندهی گوشهگیری بود و برخلاف نویسندگان ایرانی همنسل خود، ارتباطات محدودی داشت و از حضور در محافل و مجامع ادبی و گفتگو با خبرنگارها و رسانهها گریزان بود. این عزلتگزینی و انزواطلبی، ناشی از روحیهی عارفانه و گرایشهای صوفیانه و عرفانی او و تعلق خاطرش به سلسلهی دراویش نعمتاللهی گنابادی بود. تصحیح و شرحنویسی بر متون عرفانی از دیگر زمینههای فعالیت ادبی هاشمینژاد بود. کتاب «سیبی و دو آینه؛ در مقامات و مناقب عارفان فرهمند»، در چهار بخش، شرح زندگی، آثار و عقاید عارفان بزرگی چون حسین ابن منصور حلاج، بایزید بسطامی، ابراهیم ادهم، رابعه ادویه، ابوسعید ابیالخیر و ابوبکر بلخی است. تصحیح و تحشیه «سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی مروزی»، «در ورق صوفیان: سه مقاله در حوزه عرفان»، «قصههای عرفانی: تعریف، تبیین، طبقهبندی»، «حکایتهای عرفانی: ۲۰۱ گزیده روایی از دفتر معرفتپیشگان»، از دیگر آثار هاشمینژاد در این زمینه است.
هاشمینژاد، علاوه بر نوشتن، ترجمه هم میکرد. ترجمهی داستان جنایی و نوآر معروف ریموند چندلر، با عنوان «خوابِ گران» که از ترجمههای مشهور اوست، بیانگر علاقهی او به این ژانر داستانی و سینمایی است که پیش از این در رمان «فیل در تاریکی» به نمایش گذاشته بود. «کارنامه اردشیر بابکان»، «مولودی: نمایش منظوم، تی. اس. الیوت» و ترجمهی «کتاب ایوب» از تورات (عهد عتیق)، از دیگر ترجمههای هاشمینژاد است.
به گفتهی هاشمینژاد، «کتاب ایوب»، بخشی از متن سیونه پارهی عهد عتیق در «تاریخ تحول درام الهی» است. رویکرد هاشمینژاد در ترجمهی این بخش از کتاب عهد عتیق، رویکردی کاملاً ادبی است و او آن را به عنوان متنی تأویل پذیر درنظر گرفته است. او در مقدمهی «کتاب ایوب» مینویسد: «یهود معتقد به نبوی بودن کتاب ایوب است و از همین رو به آن ارج مینهد. اما از جنبهی ادبی اگر به آن نگاه کنیم، در شعر بودن کتاب ایوب تردید نمیکنیم. در این که این متن با خیالات بلند شاعرانه تنظیم شده و به صورت یک منظومهی فلسفی عالی تدوین گشته شک روا نمیداریم.»
هاشمینژاد در ترجمهی «کتاب ایوب» همانند «کارنامه اردشیر بابکان» از زبان فارسی دری کهن و همهی قابلیتهای ظریف زبانی آن استفاده کرده است. در این مورد گفته است که با این کار قصد داشته «طعم کهنهی این داستان منظوم با قدمت دو هزار سالهاش در ذهن و در دهن حس شود.»
از هاشمینژاد علاوه بر «فیل در تاریکی»، رمانهای «خیرالنساء: یک سرگذشت»، فیلمنامههای «راه و بیراه» (ساختهی سیامک شایقی) و «عشقنامهی ملیک مطران» و نیز مجموعه شعرهایی با عنوانهای «تکچهره در دو قاب»، «گواهی عاشقی اگر بپذیرند» و «پریخوانی» باقی مانده است.
ارسال دیدگاه