بزرگ علوی از نویسندگان پیشگام و رماننویسی زبردست بود که به خاطر آشنایی با ادبیات غرب و ترجمه از نویسندگان مختلف، توانست تاثیری مهم بر رماننویسی فارسی بگذارد. او در برخی از آثارش، سیاست را با موضوعاتی چون عشق گره زد و روایاتی ملموس از اوضاع اجتماعی زمانهاش برای آیندگان باقی گذاشت. در دیگر آثارش نیز روایتهایی مستند از استبداد و شرایط خفقانآور سیاسی ارائه داده که در نوع خود، ماندگارند.
زندگی:
بزرگ علوی، ۱۳ بهمن ماه سال ۱۲۸۲ خورشیدی در خانوادهای بازرگان و مشروطهخواه، به دنیا آمد. پدرش، ابوالحسن خان، از مبارزان آزادیخواه دوران انقلاب ملّی دموکراتیک مشروطیت ایران و نمایندهی دورهی اول مجلس شورای ملّی بود.
فعالیتهای آزادیخواهانهی ابوالحسن علوی، آن چنان حکومت را نسبت به او حساس کرد که مجبور به مهاجرت سیاسی به پاریس و برلین شد و در سال ۱۳۰۳ خورشیدی پسران خود (مرتضی، مصطفی و آقابزرگ) را به آلمان برد. بزرگ علوی، پس از تحصیل در آلمان در سال ۱۳۰۷ خورشیدی به وطن بازگشت و تدریس در شیراز و تهران را شروع کرد. همین زمان آغاز دورهی ترجمه و نویسندگی بزرگ علوی هم بود. علوی با ترجمهی کتابهای «دوشیزهی اورلئان» اثر شیلر و «کسب و کار خانم وارن» نوشتهی جرج برنارد شاو، کوشید در راه شناساندن نویسندگان بزرگ اروپایی به ایرانیان گام بردارد.
به طور کلّی زندگی بزرگ علوی را میتوان به چند دوره طبقهبندی کرد:
اول تحصیل در آلمان قبل از جنگ جهانی اوّل، آشنایی با رمانتیسم آلمانی و آشنایی با نویسندگانی چون هاینریش هاینه، هرمان هسه، فئودور داستایوسکی، ماکسیم گورکی، یوهان فردریک شیلر، برتولت برشت، برنارد شاو، آنتوان چخوف، ارنست فیشر و...
دوم آمدن به ایران، آشنایی با صادق هدایت، گرایش شدید به ایرانیگری، تشکیل گروه اربعه، آشنایی با دکتر تقی ارانی، آشنایی با جهانینگریهای اجتماعی و سوسیالیسم علمی، توقیف و زندانی شدن.
سوم، آزادی از زندان، مشارکت در تشکیل حزب توده ایران، سردبیری مجلهی «پیام نو»، همکاری با مجلات «سخن»، «مردم»، نگارش و نشر داستانهای رئالیستی، شرکت در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی.
چهارم، کودتای انگلیسی-آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی، اقامت طولانی در اروپا، بازگشت موقتی به ایران، عزیمت مجدد به اروپا و وفات در برلین.
گروه اربعه:
بزرگ علوی در سال ۱۳۰۹ با صادق هدایت آشنا شد و هردو به فکر افتادند تا دربارهی هجومهای تاریخی به ایران و صدمات آنها به فرهنگ ایران داستان بنویسند. با پیوستن شین پرتو به آنان، کتاب «انیران» را نوشتند که شامل سه داستان بود. در این ایام مجتبی مینوی، عبدالحسین نوشین و مسعود فرزاد نیز به جمعشان اضافه شدند و به «گروه اربعه» معروف شدند.
آنها نام «گروه اربعه» یا «محفل ربعه» را برای دهنکجی به «ادبای سبعه» (گروهی متشکل از هفت ادیب که به نظر این جوانان کهنهپرست بودند)، انتخاب کردند. گروه اربعه فعالیتهای ادبی و فرهنگی داشتند و آثاری در مبارزه با تعصبات و کهنهپرستی منتشر کردند.
چشمهایش:
رمان «چشمهایش» یکی از داستانهای خوب فارسی است که به حق در کنار «بوف کور»، «تنگسیر» و «شازده احتجاب» قرار میگیرد. علوی همهی توان نویسندگیاش را در آن صرف کرده و رمانی آفریده با چارچوب و ساختمانی محکم و شخصیتهایی زنده با همهی ظرافتهایشان.
راوی در روایت رویدادهای رمان «چشمهایش» از شیوه بازگشت به گذشته استفاده میکند. او پس از شنیدن خبر درگذشت استاد ماکان، نظم و ترتیب زمانی و خطی رخدادهای داستان را برهم میزند و با پیدا کردن زن ناشناس به گذشته بازمیگردد. رمان چشمهایش را از نظر حجم، زمان و تداوم میتوان به دو بخش تقسیم کرد: در بخش اول روایت از سرعت بالا و در اصطلاح از شتاب مثبت برخوردار است و راوی در این قسمت رخدادها را به صورت خلاصه و گزینشی روایت میکند. در بخش دوم سرعت روایت به کندی میگراید و رخدادها با جزئیات بیشتری ذکر میشود و بخش بزرگی از متن به مدت زمانی کوتاه اختصاص پیدا میکند که نشاندهندهی شتاب منفی و سرعت کند روایت است. بخشهای روایت شده در این قسمت، نقش بسیار مهمی در مسیر اصلی داستان ایفا میکنند؛ زیرا این بخشها بستر کانونهای تمرکز محسوب میشوند.
علوی به روشنی تحت تأثیر هدایت است، اما این تأثیرپذیری بسیار طبیعی و عادی جلوه میکند. تنها جایی که این تأثیر به طور کامل ویژگیهای هدایت را در خود دارد، توصیف علوی است از پردهی (تابلوی) چشمهایش و زن ناشناس. در حقیقت علوی به چشمها در پردهی نقاشی و زن ناشناس (پیش از رو در رویی با او) همان هویتی را میدهد که هدایت به زن اثیری «بوف کور» داده است؛ همان پرسشها، همان شگفتیها، همان توهمات و همان کششها و دفعها، همان فریبندگی و هرزگی و همان عشق و بیزاری. جالب این که شیوهی توصیف این رابطه نیز همان شیوهی توصیف هدایت در «بوف کور» است.
اگرچه در «چشمهایش» که گروهی آن را بهترین کار علوی میدانند، دربارهی «شهر خفقان گرفته تهران» و خودکامگی وحشتناک دورهی بیستساله، زیاد سخن میرود، همزمان جو عاشقانه و رمانتیکگونهی شگرفی هم بر سراسر آن سایه افکنده و به سخن دیگر دولایه است؛ در لایهای ماجرای عاشقانه استاد ماکان و فرنگیس جریان دارد و در لایهی دیگر مبارزهی روشنفکران برضد خودکامگی و ارتجاع و برخلاف پندار گروهی از منتقدان، روند عاشقانه، روند مبارزهی سیاسی را در سایهی خود گرفته است.
حسین پاینده در نقد این رمان گفته: «نکتهی مهم در روایت چشمهایش این است که راوی خود یک شخصیت فرعی است و ما دو سه لایه از او دور هستیم. ما با یک راوی روبهرو هستیم که با شخصیتی به نام فرنگیس صحبت میکند و او داستان را روایت میکند. علوی با این کار یک عنوان چند صدایی را ایجاد کرده است. نکتهی دیگر این که در این جا دو مرد به فرنگیس نگاه میکنند؛ یکی نگاه ماکان به فرنگیس و یکی نگاه راوی به فرنگیس و در این بازی نگاهها یک جور تفحص روانی دربارهی تلقی مردان ایرانی از زن هم صورت میگیرد.»
ویژگی آثار:
بزرگ علوی یکی از نویسندگان برجستهی معاصر بوده که نامش همیشه در کنار صادق هدایت و صادق چوبک، به عنوان نویسندهای موثر برده میشود. او کتابهای برجستهای چون «سالاریها»، «ورقپارههای زندان»، «نامهها» و «پنجاهوسه نفر» را از خود به جا گذاشته که نشاندهندهی عمق نگاهش به شرایط جامعهی دوران خویش بوده است.
- علوی در داستانهای خود از نماد و نمادپردازی برای بیان اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان خود به دفعات بهره برده است.
- بیشترین تأثیرپذیری او در همهی آثارش، از ادبیات غربی، بهویژه آثار روسی است. شخصیتپردازی، رویدادپردازی، توصیفات و ابزاری که آنها در اختیار دارند، در بیشتر کارهایش دیده میشود.
- در اکثر آثارش گونهای رمانتیسم اجتماعی به چشم میخورد که اوج آن را در داستان «گیله مرد» میتوان دید.
- عشق در آثار علوی ارزش و جایگاه ویژهای دارد.
- مضمون بیشتر داستانهای او از آرمانهای سیاسی و حزبیاش الهام گرفته است.
- قهرمانان قصههایش مانند خود علوی، انسانهای ناکامی هستند که دور از وطن، در غربت و آوارگی به سر میبرند.
- در بیشتر داستانهای سیاسیاش تااندازهی زیادی پیرو کلیشههاست؛ علوی داستان و آدم داستان را به سویی هدایت میکند که بتواند حرف خودش را بزند و نه حرف داستان را که این مسئله کار را به سمت تصنع میبرد.
علوی خود میگفت که در کنار اسامی بزرگ دیگر، هیچوقت آنطور که شاید و باید به آثارش پرداخته نشده و کتابهایش زیر سایهی آثار برجستهی عصر خود، پنهان مانده و نادیده گرفته شدهاند. حال فرصت آن رسیده تا بتوانیم نگاهی دیگر به آثار او بیاندازیم و زوایای ازنظردورماندهشان را کشف و بررسی کنیم.
منابع:
بررسی روایت در رمان «چشمهایش»، محمد پاشایی، زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۴
بررسی سمبولیسم اجتماعی در داستان «گیلهمرد»، مصطفی گرجی، مطالعات ادبی، ۱۳۹۲
زندگی و آثار بزرگ علوی، سیاوش رضازاده، تارنمای نشر نگاه، ۱۳۹۲
چشمهایش بزرگ علوی، سیامک وکیلی، تارنمای چوک، ۱۳۹۰
نقد کتاب «چشمهایش»، لیلا طیبیفرد، مجلهی اینترنتی فرد، ۱۳۹۶
ارسال دیدگاه