هوشنگ گلشیری بدون شک یکی از بزرگترین نویسندگان ایرانی است که هنوز قدرت تاثیرگذاری بالایی بر نویسندگان نسل جدید دارد. او داستان کوتاه فارسی را به جایگاهی بالاتر و باثباتتر از قبل رساند و شاگردانی را پرورش داد که جزو بهترین نویسندگان حال حاضر به حساب میآیند. کسانی چون
حسین سناپور، ابوتراب خسروی، عباس معروفی، شهریار مندنیپور، کورش اسدی، حسین مرتضائیان آبکنار و محمد محمدعلی.
در این مطلب سعی میکنیم به گوشههای مهمی از زندگی و فعالیتهای ادبی گلشیری بپردازیم.
زندگی:
هوشنگ گلشیری در ۲۵ اسفندماه ۱۳۱۶ در اصفهان دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۲۱ و در کودکی به همراه خانواده خود به آبادان رفت. گلشیری مدت اقامت در آبادان تا ۱۳۳۴ را در شکلدهی حیات فکری و احساسی خود بسیار تاثیرگذار میداند.
گلشیری در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهی ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد. آشنایی با «انجمن ادبی صائب» اتفاق مهمی در زندگی گلشیری محسوب میشد که این به تعبیر خودش «انجمننشینی» از سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ ادامه داشت. شرکت در این جلسات باعث آشنایی گلشیری با برخی از نویسندگان آن روز اصفهان و با بعضی از فعالان سیاسی شد که موجبات دستگیری او را در سال ۱۳۴۰ نیز فراهم ساخت.
او کار ادبی خود را در سال ۱۳۳۹ با جمعآوری فولکلور مناطق اصفهان آغاز کرد. در پایان سال ۱۳۴۱ از زندان آزاد شد و در همان سال از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
در سال ۱۳۵۸ با فرزانه طاهری، مترجم ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای غزل و باربد است. احمد گلشیری، برادر و سیامک و سیاوش گلشیری، برادرزادههای او هستند.
گلشیری سردبیری ماهنامهی ادبی «کارنامه» را در تابستان ۱۳۷۷ بر عهده گرفت و اولین شمارهی آن را در دیماه همان سال منتشر کرد. در این دوره جلسات بررسی شعر و داستان نیز به همت او در دفتر کارنامه برگزار میشد.
این نویسنده، در سن ۶۱ سالگی و بر اثر ابتلا به بیماری مننژیت درگذشت و در امامزاده «طاهر» کرج به خاک سپرده شد.
جنگ اصفهان و کانون نویسندگان:
گلشیری میگوید: « بعد از زندان، ما جوانان از کهنهسرایان جدا شدیم و انجمنی جداگانه درست کردیم بر سر قبر صائب. ما در انجمن تازه بر زمین مینشستیم و دایرهوار و هر کس اثری یا تحقیقی را میخواند.»
«جُنگ اصفهان» در اوایل دههی ۴۰ شمسی توسط او و همفکرانش اینگونه در مقابل جریانات ادبی و سنتگرای انجمن شعر صائب شکل گرفت و جلساتی تشکیل میدادند که «مجلهی جنگ اصفهان» شمارهی اول، ۱۳۴۴ محصول همین دوره است.
بعدها این جلسات از سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ در تهران و با حضور کسانی چون داریوش آشوری، محمدعلی سپانلو و رضا سیدحسینی شکل دیگری به خود گرفت. گلشیری در همین زمان مقالهی «سی سال رماننویسی» را در بررسی «بوفکور»، «ملکوت» و «سنگ صبور» مینویسد. او در اینباره میگوید: «وقتی من """"""""شازده احتجاب"""""""" را مینوشتم، باید تکلیفم را با """"""""بوفکور"""""""" تعیین میکردم، باید تکلیفم را با بهرام صادقی و """"""""سنگ صبور"""""""" صادق چوبک تعیین میکردم. به همین دلیل هم مقالهی """"""""سیسال رماننویسی"""""""" را نوشتم.»
در اواخر بهمن ۱۳۴۶ گلشیری بیانیهی اهل قلم علیه برگزاری «کنگره جهانی نویسندگان و شعرا و مترجمان» را که به واسطهی حکومت وقت برگزار شده بود، امضا میکند. این بیانیه موجب به وجود آمدن هستهی اولیهی «کانون نویسندگان ایران» میشود.
شازده احتجاب:
اضمحلالِ یک دورهی مهم انسانی و تاریخی، استفاده از تکنیکِ جریانِ سیال ذهن و توجه به نقش کلیدی شخصیتهای زن در رمان از جمله عواملی است که این کتاب را اتفاقی در ادبیات ایران معرفی کرد.
گلشیری داستان چهار، پنج صفحهای شازده احتجاب را خصوصی برای ابوالحسن نجفی خوانده و نجفی به گلشیری توصیه میکند داستان را بسط دهد. پیش از چاپ، رضا سیدحسینی کتاب را میخواند و آن را شاهکار میداند.
هوشنگ گلشیری با نوشتن «شازده احتجاب» در سال ۱۳۴۸ به شهرت فراوانی دست یافت. کمی بعد، قاسم هاشمینژاد در فردوسی مطلب مفصلی راجع به رمان مینویسد. این مطلب که عنوان «شازده احتجاب، اثری به وسوسگی و سرشاری» را بر خود دارد، همچنان یکی از بهترین و جامعترین نوشتهها در باب شازده احتجاب است.
منوچهر آتشی شاعر، آن را نقطهی شروع درخشان «رمان نو» ایران میشناسد.
شهریار مندنیپور نیز میگوید که فرم روایت این کتاب سیال ذهن نیست: «این فرم روایت این رمان است که سیال است. سنگی در استخری میاندازی، موجی درست میکنی. موج به دیوارههای استخر (قابِ فرم) میخورد و موجهای دیگری برمیانگیزد. این موجها هم در برخورد با یکدیگر موجکهای دیگری میسازند. این است فرم روایی """"""""شازده احتجاب"""""""".»
چند سال بعد بهمن فرمانآرا اقتباس موفقی از آن ساخت که برندهی جایزهی فستیوال فیلم تهران شد.
ویژگی آثار:
هوشنگ گلشیری نوشتن را در مکتب بهرام صادقی آغاز کرد. اولین شعرها، داستانها و نقدهایش از سالهای ۴۰ بهبعد در پیام نوین و جنگ اصفهان بهچاپ رسید. بعد، سرودن شعر را بهشاعران وانهاد و راه اصلیاش، داستاننویسی را بهجد ادامه داد.
- آنچه از آغاز گلشیری را از صادقی جدا میکرد، نگرش مبتنی بر غم غربتش بود در مقابل نگاه طنزآمیز صادقی به زندگی خرده بورژوازی. صادقی با طنز، سکون این زندگی را مینمایاند و گلشیری با غم غربت.
- توجه بسیار بهغم غربت، گلشیری را به گذشتهگرایی و گریز کشانید و غمهای فردی، بهداستاننویسان مدرنیست نزدیکش کرد.
- او داستانهایی دارد که نمونهی عالی واقعگرایی انتقادی در ادبیات معاصر ایران است. در این داستانها نویسنده موفق به دادن تصاویری قوی و پرجذبه از زمان و مکان زیستی خود میشود.
- توجه بهفرم از آغاز با گلشیری بوده است و نمود آن را میتوان در تنوع آثار و تکنیکهای داستانیاش یافت.
- او داستانهای نمادگرایانهای چون «معصوماول»، «معصوم دوم» و «معصوم»های دیگر دارد که در دل آنها انتقادات سیاسی-اجتماعی خود را مطرح میکند. این داستانها جزو موفقترین آثارش به حساب میآیند.
- او را جزو متعهدترین نویسندگان ایرانی میدانند که توانست رابطهی درستی بین فرم و محتوا برقرار کند.
جوانمرگی در نثر معاصر ایران:
گلشیری در رویداد «شبهای شعر گوته» به سال ۱۳۵۶ سخنرانیای میکند با نام «جوانمرگی در نثر معاصر ایران» که تحقیقی است پیرامون موضوع درخشش نویسندگان با چند اثر و به زوال کشیده شدن هنرشان بعد از این شهرت.
«مقصودم از جوانمرگی، مرگ ـ به هر علت که باشد ـ قبل از چهل سالگی است و کمتر، چه شاعر یا نویسنده زنده باشد یا مرده؛ یعنی ممکن است نویسنده یا شاعر همچنان زنده بمانند اما دیگر از خلق و ابداع در آنها خبری نباشد. خودشان را تکرار کنند و از حد و حدودی که در همان جوانی بدان دست یافتهاند فراتر نروند و اینک چهل سالگی را مرز میان جوانی و پختگی گرفتهام علتش این است که اغلب شاهکارهایی که میشناسیم ـ به ویژه در داستاننویسی ـ پس از این دوره است، میان چهل و پنجاه، یعنی وقتی که نویسنده یا شاعر بیش و کم شهرتی پیدا کرده است، تثبیت شده است و دیگر کمتر از سر نیاز به جلب خواننده مینویسد و حتی گاه میتواند با نوشتن ارتزاق کند، در ضمن میخواهد منظومەی نوشتههایش را کامل کند...»
گلشیری در این سخنرانی از بیستوشش داستان نام میبرد که آنها را میتوانید «اینجا» بخوانید.
جایزه هوشنگ گلشیری:
ماجرا از آنجا شروع شده بود که در بهمن ۱۳۷۸، وقتی برندگان «جایزهی کتاب سال» اعلام شدند و باز هم از ادبیات داستانی معاصر ایران خبری نبود، هوشنگ گلشیری مصمم شد که جایزهی مستقلی را در این زمینه بنیان بگذارد. مذاکراتی هم برای جلب همکاری انجام داد. به نام جایزه هم فکر کرد: «شهرزاد یا هدایت؟» اما با آغاز بیماریاش در اواخر زمستان ۱۳۷۸، طرح او نیمهکاره ماند.
یک سال بعد از مرگ گلشیری، با تلاش فرزانه طاهری، همسر او و جمعی از دوستان، همکاران و دوستدارانش، بنیان این جایزه گذاشته شد.
گلشیری نویسندهی بزرگ کتابهای چون «نیمه تاریک ماه»، «جن نامه»، «آینههای دردار»، «نمازخانه کوچک من» و... است که حضور درخشانش بر ادبیات داستانی ایران سایهای گسترده افکنده. خواندن آثارش ما را به نسل پیشین و نسل جدید نویسندگان پیوند میدهد و کمک میکند تا بتوانیم عیار یک داستان و داستاننویس را بهدرستی تشخیص بدهیم.
منابع:
شیوهی روایت و پرداخت شخصیت در آثار هوشنگ گلشیری، قهرمان شیری، کارنامه ادب پارسی، ۱۳۹۶
جستاری در بنیانهای فکری نظریهی ادبی هوشنگ گلشیری، فرامرز خجسته، ادبیات پارسی معاصر، ۱۳۹۵
جوانمرگی در نثر معاصر ایران، هوشنگ گلشیری، ۱۳۵۶
ارسال دیدگاه