پیچیدگی دوران معاصر این فرصت را در اختیار نویسندگان زن قرار داده تا از ظرفیتهای رمان برای بازتاب درونیات، علایق، دغدغههای زنان و حتی جایگاه و تعریفهای زنانگی در جامعه، استفاده کنند. در میان زنان نویسندهی چند دههی اخیر، زویا پیرزاد جایگاه خاص خود را یافته و علاوه بر جذب مخاطب گسترده، تایید منتقدان را نیز کسب کرده است.
زویا پیرزاد اگرچه خیلی دیر نوشتن را شروع کرده و حضوری کوتاه داشته؛ اما این مساله چیزی از ارزشهای پیدا و پنهان نوشتههایش کم نمیکند؛ نوشتههایی که قطعاً در ادبیات داستانی ما ماندگارند. البته که چاپهای متعدد آثار پیرزاد و استقبال بیپایان خوانندههای سرسخت ایرانی گواه این مدعاست.
زندگی:
زویا پیرزاد، نویسندهی ارمنیتبار، سال ۱۳۳۰ در آبادان به دنیا آمد. همانجا مدرسه رفت، اما در تهران ازدواج کرد و دو پسرش ساشا و شروین را به دنیا آورد.
پیرزاد قبل از آن که فعالیت جدیاش را بهعنوان نویسنده آغاز کند، به کار ترجمه مشغول بود. از جمله ترجمههای او میتوان به کتابهای «آلیس در سرزمین عجایب» و «آوای جهیدن غوک» اشاره کرد.
اوایل دههی هفتاد نوشتن داستان کوتاه را شروع کرد و سه مجموعه داستان به نامهای «مثل همه عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» را به چاپ رساند. داستانکوتاههای او با توجه به قلم خاص و نگاه ویژهاش به زنان و روزمرگیهایشان با استقبال زیادی از سوی مخاطبان روبهرو شد.
پس از آن پیرزاد به نوشتن اولین رمان بلندش، «چراغ ها را من خاموش می کنم» پرداخت که سال ۱۳۸۰ منتشر شد. این کتاب، اوج دوران حرفهای زویا پیرزاد در نویسندگی است، موفق به دریافت جوایز مهمی شده و تا به حال هفتاد بار تجدید چاپ داشته است.
پیرزاد در مصاحبهای با روزنامهی «مترو» در اینباره میگوید: «من در مورد زنان زیاد مینویسم؛ زیرا موضوع زنان امروز در مرکز دلمشغولیهای من قرار دارد. این که فکر کنیم زنان به مردان وابستهاند، واقعاً مرا میرنجاند. در ایران، ارمنستان، هندوستان و بسیاری کشورهای دیگر که فرهنگ غیرغربی دارند، دختر زمانی که متولد میشود، دخترِ پدرش است و سپس زنِ شوهرش و در نهایت مادرِ پسرش. سرنوشت و زندگی یک زن، همواره به زندگی یک مرد گره خورده. این چیزی است که جامعه از زن توقع دارد: کار کردن در منزل، ازدواج کردن و سپس بچهدار شدن.»
او همچنین دربارهی حضور فعال زنان ایرانی در جامعه میگوید: «مردم غرب دربارهی ایران تصور غلطی دارند. ایران نه عربستان سعودی است و نه کویت. شاید پوشش زنان ایرانی در خانه و محیطهای اجتماعی با هم متفاوت باشد؛ اما زنان ایرانی نقش مقدم خانواده را از سالها پیش داشتهاند و حتی در خانوادههای سنتی هم این نقش وجود دارد. زنان در ایران در بسیاری از مشاغل حضور دارند، میتوانند مقامهای دولتی داشته باشند، عضو احزاب بشوند و حتی پدیدهی مد هم در ایران فراگیر است.»
ویژگی آثار:
در میان زنان نویسندهی ایرانی دورهی معاصر، کمتر کسی را میتوان یافت که به شهرت و موفقیت سیمین دانشور دست یافته باشد؛ با این حال در سالهای اخیر، نام زویا پیرزاد بیش از سایر نویسندگان زن ایرانی بر زبانها بوده و علت آن هم تسلط او بر فرایند نویسندگی دوران معاصر است.
- استفاده از موضوعات ساده و تکراری زندگی و تبدیل آنها به داستانهایی قوی و تاثیرگذار. بسیاری از منتقدین سرسخت ادبی معتقدند که فضاهای داستانی پیرزاد درست از همان جایی میآید که اکثریت هنرمندان در آن به دنبال استثناها و اتفاقات غیرطبیعی میگردند، اما زویا پیرزاد با دستمایه قرار دادن همین روال طبیعی و روزمرهی زندگی به جایی میرسد که همان اکثریت سابق از رسیدن به آن عاجزهستند و شاید متهم کردن او به بازاری نویسی دقیقاً از همین نقطه شروع میشود: شباهت ماده خام رمانهای خانم پیرزاد با بازارینویسها.
- زبان ساده، نثر گویا و بدون زوائد و از همه مهمتر انتقال دقیق حس زنانگی (آنچه بعد از دانشور کمتر در ادبیات زنانه ایران به وقوع پیوست).
- هنر پیرزاد در زنده و واقعی جلوه دادنِ گفتوگوهاست.
- زنهای داستانهای زویا پیرزاد واقعیاند، از جنس زنهایی که هر روز در خیابانهای شهر میشود دید.
- زنهای داستانهایش مدام در حال تلاشاند تا زندگیشان را آن گونه که میخواهند بسازند.
- پیرزاد به اتفاقات و جریاناتی میپردازد که در عین عادی بودن، بسیار ظریف و زیرپوستیاند و در آنها زنها نقش عمدهای بازی میکنند.
- پرداختن به احساسات زنان، نگرششان به زندگی و محدودیتهایشان.
-هنر زویا پیرزاد در همین جاست، در تبدیل چیزهای معمولی به رویدادهای داستانی، رویدادهایی جذاب و پُرکشش.
- بسامد بالای تکرار مسائل خانوادگی و کارهای روزمره در آثار پیرزاد؛ مثل: آشپزی، خانهداری، گردگیری و...
- توصیف بسیار کارهای روزمره و جزئیات آن.
- دایرهی واژگان او حول محور خانواده، مسائل زنان، دلمشغولیهای زنانه مثل مسائل آشپزی، لباسهای زنانه، سرگرمیهای زنانه، خوراکیها، رنگها و...
- قهرمان رمانهای پیرزاد اغلب زناناند. او کوشیده در آثارش تصویر جذابی از زنان ایرانی ارائه بدهد.
- زاویهدیدهای زنانه.
- نشان دادن سیر کشف هویت، آرمانها و اهداف زنان جامعه که بین سنت و مدرنیته در نوسان ماندهاند.
- توصیفهای رئالیستی، جملههای کوتاه و ساده.
- استفادهی بسیار از حدیث نفسها برای انتقال تصویری نزدیکتر از دلمشغولیها و وسوسههای درونی.
- بهرهگیری از نوستالژی؛ در اکثر داستانهای پیرزاد شخصیتها حسرت گذشتهای را میخورند که در آن احساس خوشبختی میکردند.
جوایز:
- دریافت نشان شوالیهی ادب و هنر از دولت فرانسه
- برندهی جایزهی بهترین رمان سال پکا برای رمان «چراغها را من خاموش میکنم»
- برندهی جایزهی بهترین رمان جایزهی هوشنگ گلشیری
- برندهی لوح تقدیر جایزهی ادبی یلدا
- برندهی جایزهی کتاب سال ایران
- برندهی جایزهی بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ به خاطر داستان کوتاه «طعم گس خرمالو»
- برندهی جایزهی کوریه انترناسیونال برای ترجمهی فرانسوی داستان کوتاه «طعم گس خرمالو» در سال ۲۰۰۹
- تشویق داستان «یک روز مانده به عید پاک» در هفتمین دورهی کتاب سال ۱۳۷۸
البته که منتقدان رمان دوم این نویسنده «عادت میکنیم» را به خوبی کار قبلی او ندانستهاند؛ اما تصویری که این رمان از تقابل نسلها و بهویژه آرمانها و اهداف نوجوانان امروزی ارائه میدهد، نقطه قوتی به حساب میآید که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در هر صورت، خواندن آثار زویا پیرزاد میتواند مقدمهای باشد برای دلبستگی به ادبیات جدی زنان از گذشته تا امروز. او مخاطب گستردهای را با خود همراه میکند و به آنها نشان میدهد که یک داستاننویس قوی چطور میتواند پلی محکم بین ادبیات عامهپسند و ادبیات جدی بزند.
منابع:
بررسی وجوه زیباییشناسایی نوشتار زویا پیرزاد در سه مجموعه داستان، شهلا حائری، سمانه رودباری، مطالعات نقد ادبی، ۱۳۹۱.
روند تکوین سبک زنانه در آثار زویا پیرزاد، ناصر نیکوبخت، مطالعات نقد ادبی، ۱۳۹۱.
زندگینامه و آثار زویا پیرزاد، زهرا سارایی، تارنمای چطور
زویا پیرزاد داستاننویس معاصر، تارنمای آفتاب
ارسال دیدگاه