او زنی توانا و پرشهامت بود که چون قایقرانی بی ادعا، آثارش را بر امواج پر تلاطم ادبیات قرن نوزدهم سوار کرد.
ویرجینیا وولف در گذار از عصر «زنان فرشتهگون خانهدار» به دوران «بیداری زنان» زندگی میکرد: گذر از پایان دورهی ویکتوریایی به عصر مدرن. او نویسندهای بود که کلمات را به منظور بیان هیجان، درد، زیبایی و وحشت از عصر مدرن به کار میگرفت.
ویرجینیا در سال 1882 به دنیا آمد. او زنی توانا و پرشهامت بود که چون قایقرانی بیادعا، آثارش را بر امواج پر تلاطم ادبیات قرن نوزدهم سوار کرد. وولف، به درستی جایگاه خود را به عنوان نویسندهای مدرنیست دریافته بود.
درکی تازه از عصر جدید
ویرجینیا وولف به زودی دریافت که عصر جدید، با تحولات چشمگیری در زمینهی شهرنشینی، فناوری، جنگ، مصرفگرایی و زندگی خانوادگی گره خورده و این تغییرات، باید از نظرگاه متفاوتی در ادبیات، روایت شوند. از این رو، در کنار هم رزمانش «جیمز جویس» و «مارسل پروست» در جستوجوی فرمهای ادبی جدید و خلاقانهای بود که حق مطلب را در مورد پیچیدگیهای دورهی مدرن و جریانات سیال آن به خوبی ادا کنند. بنابراین، کتابها و مقالات ویرجینیا وولف، تپشهای قلب قرن بیستم هستند که با طنین سهمگین خود، لرزه به اندام پیکرهی ادبیات انداختهاند. آثاری که میتوانند هیجانات درونی زندگی را به تصویر درآورده و درام نهفته در لحظات روزمره را به کاملترین شکل، بازآفرینی کنند.
زندگی در لندن و نخستین زخمهای روانی
ویرجینیا وولف در لندن به دنیا آمد. پدرش نویسنده و کوهنوردی مشهور و مادرش، مدلی شناخته شده در نقاشی و عکاسی بود. خانوادهی او، همواره میزبان مهمترین و تأثیرگذارترین اعضای جامعهی ادبی ویکتوریایی بودند. ویرجینیا به این مشاهیر بزرگ بدبین بود و طمطراق و کوتهفکری آنها را به دیدهی حقارت مینگریست. وولف و خواهرش، بر خلاف برادرانشان، از حق رفتن به دانشگاه کمبریج محروم بودند. به همین دلیل، مخفیانه از اتاق مطالعهی پدرشان برای خود، سواد و دانش میدزدیدند.
ویرجینیا در 13 سالگی مادرش را از دست داد و نخستین فروپاشی روانی او از همین زمان آغاز شد. او توسط برادر ناتنیاش، جورج داکورث، مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگرفت و این زخمهای روانی تا پایان عمر مثل خوره، روح او را آهسته آهسته میخورد و میتراشید.
پیمودن راههای افتخار
علیرغم دست و پنجه نرم کردن با بیماری، ویرجینیا وولف به خبرنگار و رماننویسی موفق تبدیل شد. او شخصیت مرکزی گروه «بلومزبری» بود که افرادی چون «جان مینارد کینز» (اقتصاددان)، «ای. ام. فورستر» (نویسنده) و «لیتون استراچی» (منتقد ادبی) از اعضای آن بودند. ویرجینیا با «لئونارد وولف»، نویسنده و خبرنگاری از اعضای گروه بلومزبری، ازدواج کرد. او و لئونارد، دفتر نشر خانگی کوچکی به راه انداختند و آن را «هوگارث پِرِس» (The Hogarth Press) نامیدند. بدین ترتیب، کتابها، داغ داغ در اتاق ناهارخوری خانهشان منتشر میشدند. زمانی که هیچ ناشری حاضر به چاپ آثار وولف نمیشد، از طریق همین انتشارات، رمانهای رادیکال و مقالات سیاسی این بانوی جوان به چاپ میرسید. این انتشارات، همچنین، اولین نسخهی کامل از آثار «فروید» (پدر علم روانکاوی) را به زبان انگلیسی تولید کرد. در بازهی کوتاه چهارساله بین جنگ جهانی اول و دوم، وولف سه اثر مشهور خود را نوشت: «خانم دلوی» (1925)، «به سوی فانوس دریایی» (1927) و «اتاقی از آن خود» (1929).
ارسال دیدگاه