درصد کمی از نویسندگان بزرگ تاریخ را زنان تشکیل میدهند. به همین دلیل داستانهایی که قهرمان اصلی آنها زن باشد نیز، کمتر روایت شده است. اما همهی ما نیاز داریم تا داستانهایی بخوانیم که دنیای زنان را بیان کنند. زنانی که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. چرا که در غیر این صورت، روایت ما از جهان، نصفه و نیمه خواهد بود!
در این بین، هستند داستانهای موفقی که توسط نویسندگان زن نوشته شدهاند، قهرمان اصلی آنها یک زن است یا فضایی زنانه را توصیف میکنند. در این یادداشت، با ۶ مورد از آنها آشنا میشویم.
ساعتها
این رمان، داستان سه زن از سه نسل را در یک روز اما در سالهای ۱۹۲۳ ُ، ۱۹۴۹ و ۱۹۹۸ روایت میکند. زنانی که هر کدام به نوعی، از داستان «خانم دالاوی»، اثر ویرجینیا وولف، تأثیر پذیرفتهاند. این سه زن، که به شدت از نظر شخصیت و سبک زندگی با یکدیگر متفاوت هستند، روند یکسانی از اتفاقات را تجربه میکنند. روز هر سه نفر آنها، با امید به انجام کاری آغاز میشود. در ۱۹۲۳ خانم ویرجینا وولف در حال نوشتن کتابش است. در ۱۹۴۹ خانم براون در حال خواندن کتاب خانم دالاوی است و همزمان مراسم تولد همسرش را ترتیب میدهد. در ۱۹۹۸ نیز زنی میانسال مشغول ترتیب دادن جشن بزرگداشت برای دوستش ریچارد است. ریچارد نام او را خانم دالاوی گذاشته و غالباً او را با این نام میخواند. داستان، با ناامیدی و فاجعه در زندگی هر یک ادامه پیدا میکند و به کنار آمدن و عادت، ختم میشود.
فیلمی با همین نام در سال ۲۰۰۲ توسط استیون دالدری ساخته شده است که تماشای آن در کنار مطالعه این کتاب خالی از لطف نیست. نیکول کیدمن با بازی در این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر زن شد.
جنگ چهره زنانه ندارد
قهرمان این کتاب، یک نفر نیست بلکه جمعی از زنان است. زنانی که نه شاعر و فیلسوف و دانشمند هستند و نه قهرمانان و نامآوران جنگ. آنها زنان ساده و معمولیای هستند که به نوعی درگیر جنگ جهانی بودهاند و چهرهی زنانهی آن را روایت میکنند. نویسنده در این کتاب، از شیوهی مصاحبهی رو در رو بهره برده و در نتیجه، روایتهای تازه و عریانی از زنان درگیر جنگ را، به تصویر میکشد. سوتلانا الکسیویچ اولین نویسندهی تاریخ است که به خاطر نوشتههایش در ژانر مستندنگاری جایزهی ادبی نوبل را در سال ۲۰۱۵ از آن خود کرد.
آن فرانک؛ خاطرات یک دختر جوان
این کتاب، داستانی تکان دهنده دارد و بنابراین خواننده حین خواندن آن، بار مسئولیتی را بر دوش خود احساس میکند. اینها، داستان روایت شده توسط آن فرانک است. دختری که دو سال تمام، در اتاق زیر شیروانی به طور مخفیانه زندگی کرد تا شاهد اشغال کشورش هلند، توسط نازیها باشد. او که تصمیم گرفته بود برای افشای زندگی واقعی مردم داستانش را به صورت مخفیانه به چاپ برساند، لو رفته و کشته شد و پس از او، پدرش، کار چاپ این دست نوشتههای مدفون در شیروانی را به عهده گرفت.
سه روز برای دیدن
هلن کلر را شاید بتوان یکی از بزرگترین قهرمانان زن جهان دانست. زنی که در ۱۸ ماهگی، بر اثر بیماری مننژیت بینایی و شنوایی خود را از دست داد اما با آموزشهای مربی با استعداد و کوشای خود، به اولین زن نابینایی تبدیل شد که توانست از دانشگاه فارغ التحصیل شود. او، پس از آن، به نویسندهای موفق تبدیل شد. این کتاب، روایت دردناکی از سه روز پایانی بینایی اوست.
منم ملاله
ملاله یوسف زی به کمک کریستینا لمب بخشی از سختیهای دنیای زنان در خاورمیانه را به تصویر میکشد. این کتاب، داستان رشادتهای حیرتانگیز دختری نوجوان است ساکن پاکستان. ملاله، که از اوضاع و احوال شهرش زیر سلطهی نیروهای طالبان به تنگ آمده، شروع به وبلاگ نویسی میکند تا این احوال را به مردم جهان گزارش دهد. پس از دو سال و فاش شدن هویتش، تصمیم میگیرد تا به صورت علنی در راه تحصیل و حقوق زنان و دختران پاکستان مبارزه کند تا زمانی که توسط طالبان به ضرب گلوله، زخمی میشود.
پاییز فصل آخر سال است
در میان این کتابها جای روایتی از دنیای زنان در ایران معاصر خالی است. این کتاب، به طرز غریبی به زندگی روزمرهی نسل جوان نزدیک است. سه زن، با سه سرنوشت متفاوت اما آشنا برای تمامی ما، با نامهای شبانه، روجا و لیلا. یکی درگیر مهاجرت و راضی کردن مادرش به این جدایی بیانتها، دیگری درگیر بیماری خواهرش و وسواس مراقبت، و سومی درگیر مردی که مهاجرت و تحصیل در کشوری دیگر را به زندگی با او ترجیح داده است. این کتاب، سیمای جدیدی از زن ایرانی را در ادبیات به تصویر میکشد که خواننده به هیچ وجه با آن غریبه نیست. این رمان در سال ۱۳۹۴ برنده جایزه ادبی جلال آل احمد شده است.
اینها، تنها ۶ نمونه از داستانهایی هستند حول محور زنان. با وجود پیشرفت چشمگیری که زنان نویسنده به دست آوردهاند و البته معرفی داستانهای زنانه به عنوان بخشی مهم از ادبیات جهان، هنوز راه درازی در پیش داریم.
ارسال دیدگاه