محققان با انجام پژوهشی در میان نویسندگان انگلیسی به این سؤال پاسخ دادهاند که چه فاکتورهایی باعث پرفروش شدن یک کتاب میشود.
گاردین نوشت: موسسه «نیلسن» با معرفی ۵۰ کتاب پرفروش قرن بیستویکم در انگلیس، علت پرفروش شدن این آثار در بازار جهانی را شرح داده است.
«استیو بری» هر روز از خودش میپرسید: «چه چیزی باعث میشود یک کتاب پرفروش شود؟» او در سال ۲۰۰۳ همهی هم و غم خود را برای نگارش «اتاق کهربا» گذاشت، اما درست در همان سال «دن براون» دست به کار شد و رمان «رمز داوینچی» را روانه بازار کرد. کتاب معروف «براون» سالهاست در کشورهای مختلف تجدید چاپ میشود و بسیاری هنوز نام کتاب «استیو بری» هم به گوششان نخورده. چرا یک کتاب صدرنشین جدول پرفروشها و دیگری خیلی زود به فراموشی سپرده میشود؟
اخیراً فهرستی از ۵۰ کتاب نویسندگان انگلیسی که از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیش از ۲۵۰ هزار جلد فروش داشتهاند، منتشر شده که بررسی آن شاید به این سؤال پاسخ دهد. موسسهی آمارگیری «نیلسن بوک اسکن» این اطلاعات را از کتابفروشیها، سوپرمارکتها و درگاههای فروش آنلاین کتاب جمعآوری کرده است.
در این لیست کتابهایی از ژانرهای مختلف و با موضاعات بیربط به هم دیده میشود؛ از «۵۰ طیف خاکستری» گرفته تا «کرم ابریشم خیلی گرسنه» و «خاطرات یک گِیشا». تنها دو اثر برنده «بوکر» ـ «تالار گرگ» نوشته «هیلاری منتل» و «زندگی پای» به قلم «یان مارتل» ـ در این فهرست به چشم میخورد. نام این رمانهای برندهی جایزه در کنار کتابهایی مثل «رژیم اتکینز»، «جرمی کلارکسون» و «مردان مریخی، زنان ونوسی» قرار گرفته است.
براساس بررسیهای محققان «نیلسن»، این که یک نویسنده زن کتابهایش را با نام مستعار مردانه به چاپ برساند، به فروش بالای یک میلیونی اثرش کمک میکند. با اینکه بیشتر فروش بالای ۲۵۰ هزار جلدیها مرد هستند، زنها بر رتبههای بالاتر این جدول تسلط دارند.
«۵۰ طیف خاکستری» اولین قسمت از مجموعه رمانهای «ای.آل. جیمز»، حتی بیشتر از پرفروشترین قسمتهای هفتگانهی معروف «جی.کی. رولینگ» فروش داشته است. پس از این دو، نام مجموعهی «گرگ و میش» نوشته «استفنی میر» و رمانهای «عطش بقا» به قلم «گیلیان فلین» در این ردهبندی دیده میشود.
باید توجه کرد که هر دو صدرنشینان این جدول یعنی «رولینگ» و «جیمز»، از نامهای خنثی استفاده کرده و جنسیت خود را فاش نکردهاند. «سرنا مکسی» که خود با نام مستعار «الکس ماروود» کتابهایش را چاپ میکند، در اینباره میگوید: «به کتابهای نویسندگان زن کمتر پرداخته میشود و نسبت به آثار مردان، جوایز کمتری به آنها تعلق میگیرد. همانطور که میدانیم، بسیاری از مردها کتابهای نویسندگان زن را نمیخوانند.»
راههای خیلی بهتر از نویسندگی، برای پول درآوردن وجود دارد؛ اما این پژوهش نشان داده نویسندگانی که توانستهاند در صدر جدول پرفروشترین کتابها بنشینند، مینویسند چون عاشق کارشان و داستانهایشان هستند.
«کیت ماس» که رمان «هزارتو» ی او شهرت فراوانی دارد، دربارهی حس خود موقع نوشتن میگوید: «دستانم را روی صفحهی کلید میگذارم و انگشتانم میسوزد. من احساس میکنم داستانم اهمیت دارد و باید عدالت را در موردش اجرا کنم. هیچ آرزویی برایش ندارم و فقط حس میکنم باید نوشته شود.» این نویسنده برندهی جایزهی ادبیات داستانی زنان «بیلیز»، نیمهشبها از خواب بیدار میشود و داستانهایش را ادامه میدهد.
اما تنها اشتیاق به نوشتن و نامهای مستعار مردانه نیست که باعث پرفروش شدن کتابها میشود. کمی شانس و توانایی جذب ناشران و هوشمندی مدیر برنامهها هم فاکتور مهمی در این مساله است. «هارپر کالینز» ناشر کتابهای «جورج آر.آر. مارتین» معتقد است تجربهی ناشرها در این کار کمکشان میکند متوجه شوند که آیا این کتاب جدید قابلیت پرفروش شدن را دارد یا نه.
کتابهایی که پرفروش میشوند، از همان ابتدای خوانده شدن، مو را به تن خواننده سیخ میکنند و او را تا صفحه آخر دنبال خود میکشانند. مدیر برنامههای «پائولا هاوکینز»، رمان پرفروش این نویسنده یعنی «دختری در قطار» را مثال میزند و میگوید: «به محض اینکه شروع کردیم دربارهی ایدهی این کتاب حرف زدن، هر دو فهمیدیم که این اثر پتانسیل خیلی بالایی دارد. این کتاب اولین داستانی نیست که در مترو اتفاق میافتد اما به نوعی فضای مترو را در تصورات ما دوباره تعریف میکند و اثری محکمتر بر روی ذهن ما بر جای میگذارد.»
ارسال دیدگاه