واقعاً کاری که سلیمان حییم کرد فوق طاقت یک انسان است. معلوم است که این کار را با تمام دلبستگی، شور و زندگیاش انجام داده است. هیچ فرهنگنویسی نیست که در کار نوشتن فرهنگ نگاهی یا نیم نگاهی به حییم نکرده باشد.
کلیمی بود و کلیمیزاده و متولد تهران. پدرِ اصالتاً شیرازیاش، لحافدوز بود اما خود فرهنگنویس شد. در مدرسه اتحاد – که متعلق به یهودیان بود و هنوز هم هست – درس خواند و بعد در نوزده سالگی، یعنی درست در همان سالی که نهضت مشروطه به نتیجه رسید، راهی کالج امریکایی تهران (دبیرستان البرز فعلی) شد. درسش که تمام شد، ساموئل جردن اجازه داد از سال ۱۲۹۴ در همانجا تدریس را آغاز کند. هفت سالی در آن مدرسه ماند و با آمدن مستشاران امریکایی به سرپرستی آرتور میلیسپو به وزارت مالیه رفت و شد مترجم آنجا.
«سلیمان حَییم»، اما در اثنای این مدت، تألیف یک فرهنگ کوچک فارسی به انگلیسی را آغاز کرد که ازقضا مورد تشویق علیاصغر حکمت نیز قرار گرفت. اما کار به این زودیها تمام نشد و درست نود سال پیش بود که با حمایت اسحق و یهودا بروخیم معروف به برادران بروخیم، این فرهنگ که در ایران اولین بود، منتشر شد و بسیار مورد مرحمت اهل قلم قرار گرفت. از اینرو تلاشش را افزون کرد و نوشتهاند روزی تا هجده ساعت هم کار میکرد. او که انگلیسی و فرانسه و عبری را عالی و آلمانی و روسی و عربی و ترکی را در حد استفاده از لغات میدانست، در فرهنگنویسی پیش رفت. از پای ننشست و بیجهت هم نبود که فرهنگ لغات متحرک ملقبش ساخته بودند.
فرهنگ جامع انگلیسی-فارسی، فرهنگ جامع فارسی-انگلیسی، فرهنگ فرانسه-فارسی، فرهنگ بزرگ انگلیسی-فارسی، فرهنگ یکجلدی فارسی-انگلیسی، فرهنگ کوچک فارسی-انگلیسی، امثال فارسی-انگلیسی، فرهنگ کوچک انگلیسی-فارسی، فرهنگ عبری-فارسی و فرهنگ کوچک فرانسه-فارسی را تا وقتی بود، ازسوی انتشارات حییم – که متعلق به برادرانش بود - منتشر کرد که برخیشان را انتشارات فرهنگ معاصر در این سالها بازنشر کرده است. جالب آنکه او برای تکمیل فرهنگ عبری به فارسی، چهار سال در بیتالمقدس اقامت گزید تا با واژهشناسان محلی آشنا شود و به تحقیقات خود ادامه دهد.
فرهنگ لغات فارسی - عبری او نیز از پس دههها، هفتم دی ۱۳۹۳، در شب بزرگداشت او که ازسوی مجله بخارا برگزار شد، به طبع رسید. حییم جز این، هم شعر میسرود و هم نمایشنامه مینوشت. غزلیات سعدی را بسیار دوست داشت و بر تمام دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی مسلط بود و تار مینواخت. همچنین به سبب اشراف بر اصطلاحات یهودیت و مسیحیت، مقالات مرتبط با یهود و یهودیت در دایرةالمعارف فارسی را برای غلامحسین مصاحب نوشت.
در زندگی شخصی البته هیچ اهل زدوبند نبود و در سمت مدیریت اداره خرید شرکت نفت، چنان قانونمندانه رفتار میکرد که مو لای درز آن نمیرفت. اما آنقدر رفتند و آمدند و بدگوییاش را کردند تا به ناچار استعفا داد و در نیمه دهه سی خود را بازنشسته کرد. عجیب است بدانید تنها گفتوگوی مطبوعاتی با او را، اسماعیل جمشیدی انجام داده که سه سال پیش از مرگ این فرهنگنگار در مجله روشنفکر منتشر شد و همین نشان میدهد تا چه اندازه قدرنادیده مانده است و کریم امامی نیز در جایی، بر این مهم صحه گذاشته است.
سلیمان حییم که شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۴۸ به سبب سکته قلبی درگذشت اما همانگونه که نامخانوادگیاش، «حیات» معنا میدهد، از پس نیم قرن هنوز هم نامش بر تارک فرهنگنویسی ایران میدرخشد، چنانکه سعید نفیسی در رونمایی چاپ نخست فرهنگ فارسی-عبری که در سال ۱۳۴۰ در مدرسهی ابریشمی (موسیبنعمران امروزی) برگزار شد، در وصفش گفت: «مردم نگاه کنید، یک مشت پوست و استخوان با عدم امکانات یکتنه چه کارهایی انجام داده است».
ارسال دیدگاه