منبع این مطلب که برای اولین بار در BrainPickings – در اپریل ۲۰۱۳ – منتشر شده. و ما ترجمه آنرا برایتان عرضه کرده ایم. این نوشته از میان فیلمهای ویدئویی باقی مانده از کورت وونه گات و درسگفتارهای دوران تدریس وی در دانشگاه شیکاگو درسال ۱۹۹۹ استخراج شده است و برای نخستین بار در کتابی تحت نام Bagombo Snuff Box در سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر شد.
اگر متن و شیوه نوشتاری وونه گات با بیان صریح و طنزهای کنایه امیز وونه گات را خوانده باشید این متن برایتان اشنا خواهد بود.
۸ فرمان برای نویسندگی
۱- با فراغ بال بنویسید. کسی که به بانک بدهکار است و یا توی جیبش شپش قاب می اندازد امروز نویسنده خوبی نخواهد شد. لااقل در دوران حیاتش کسی او را جدی نمیگیرد. پس سعی کنید در دنیای سرمایه داری حداقل خرج خورد و خوراک خود را تامین کنید و بعد نویسنده شود.
۲- اوائل کار با قلم و کاغذ بنویسید. اشکالی ندارد. میدانم خیلیها دوست دارند با استفاده از یک ماشین تحریر -استایل- ژست نویسندگی بگیرید. شاید خودتان بپسندید اما مخ دیگران را سفره میکنید. بهتراست زمانی از ماشین تحریر استفاده کنید که یادگرفتید با چه کلمات. جملات و تکنیکهایی احساسات مورد نظرتان را در داستان پیاده سازی کنید.
۳- پای غریبه ها را تنها زمانی به داستان بازکنید که مخاطب غافلگیر شود نه اینکه احساس کند سرکار گذاشته شده.
۴- به وجود و نقش همه کارکترهای داستان فکر کنید حتی به کسی که تنها یک لیوان اب برای قهرمان میاورد. به این فکر کنید که چرا قهرمان خودش نرفته آب بخورد. چرا آن کارکتر سیاهی لشکر باید برایش یک لیوان آب بیاورد.
۵- برای پایانبندی داستانتان بدجنس باشید و به سراغ نامحتمل ترین گزینه ها بروید.
۶- مثل یک ادم سادیستیک و روانی دائم سعی کنید به بدترین و افتضاح ترین حالتی که خواننده ممکن است از شخصیت شما برداشت کند بیاندیشید و فکری برایش بکنید.
۷- شخصیتها را یکی یکی خلق کنید. با اینکار شما مجبور میشوید جهان را از دریچه ذهن یک شخص بفهمید و به درک درستی از او و شرایطش دست یابید
۸- به خوانندگان خود اطلاعات لازمه و ممکن را بدهید. به جهنم که با اینکار نمیتوانید حالت تعلیق و گره افکنی ایجاد کنید. این بی عرضگی خودتان است. داستان باید خودش به پایان برسد شما در مسیر حرکت داستان فضولی نکنید. اطلاعات لازم به مخاطب را بدهید – این دوبار- تا مخاطب بتواند گزینه های مختلف داستان را در ذهنش تحلیل و بررسی کند. حتی اگر اینکار مثل خوراندن سوسک به مخاطب باشد.
منبع: مجله ادبی آوانگارد
ارسال دیدگاه