فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

مهد فارسی دری

مهد فارسی دری

نویسنده : احسان رضایی

آیا حرف اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان درباره‌ی این که افغانستان مهد و زادگاهِ زبان فارسی دری (یعنی همین فارسی که ما امروز با آن سخن می‌گوییم) درست است؟
جواب این سؤال هم می‌تواند مثبت باشد و هم خیر. از این جهت این حرف می‌تواند درست تلقی شود که اولین آثاری که به زبان فارسی نوشته شده‌اند، در شرق بوده‌اند. قدیمی‌ترین نمونه‌ی مکتوب فارسی که در دست داریم سندی مربوط به خرید و فروش است که با زبان فارسی ولی با الفبای عِبری نوشته شده. این سند چون در جایی در منطقه‌ی سین‌کیانگ چین، به اسم دندان اویلیق کشف شده به «قطعه‌ی دندان اویلیق» معروف است. این سند، نامه بازرگانی یهودی است که در ۳۸ سطر نگاشته شده، در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود و تاریخ آن اوایل قرن هشتم میلادی، حدود ۱۰۰ قمری است. بعد از آن هم که برای زبان فارسی از الفبای عربی استفاده شد، اولین کتاب‌ها و آثار ادبی به زبان فارسی در سیستان و خراسان و مناطق شرقی در دولت صفاریان و سامانیان نوشته شدند که قدیمی‌ترین نمونه‌ی آنها که به دست ما رسیده، مقدمه‌ی «شاهنامه» ابومنصور عبدالرزاق طوسی است که سال ۳۴۶ قمری نوشته شد و بعدها منبع کار فردوسی قرار گرفت.
پس می‌شود مثل ملک‌الشعراء بهار نتیجه گرفت: «شعر و نثر دری در خراسان به ظهور آمده و با اندک توجهی از طرف ملوک اطراف، شعراء و دبیران به گفتن شعر و پرداختن کتب به زبان دری اقبال کرده‌اند - و در همان حال یک بیت شعر و یک رساله به این زبان در مغرب و شمال و جنوب‌غربی در قرن چهارم به وجود نیامده‌است؛ و اگر هم شعر یا کتابی دیده شده و یا ذکر آن رفته است، به زبان پهلوی یا طبری است، مگر در اواخر عهد سامانیان و آغاز دولت غزنویان و سلاجقه ...» («سبک‌شناسی»، جلد ۱، ص ۵۵)
از طرف دیگر، زبان رسمی دولت ساسانیان، زبان پهلوی بوده اما آن طور که ابن مقفع توضیح داده، در ایران باستان زبان دری هم رواج داشته و اصلاً اسم زبان دری از اینجا آمده که مردم پایتخت ساسانی (تیسفون) به این زبان سخن می‌گفتند و به نوعی زبان دربار بود. («الفهرست» ابن ندیم، ترجمه‌ی محمدرضا تجدد، ص ۲۲). در تاریخ‌نگاری‌های قرون نخستین اسلامی (قبل از دوران سامانیان) هم موارد زیادی به چشم می‌خورد که حرفهای شخصی‌ها به زبان فارسی دری نقل شده (یعنی در متن عربی، یک یا چند جمله به فارسی نقل شده). این موارد را استادان علی‌اشرف صادقی در کتاب «تکوین زبان فارسی» و آذرتاش آذرنوش در کتاب «چالش میان فارسی و عربی» گردآوری کرده‌اند. از جمله نمونه‌های فراوانی از فارسی‌گویی اهالی کوفه داریم؛ شهری که به تیسفون بسیار نزدیک بوده و ایرانیان زیادی در آن زندگی می‌کردند. به عنوان نمونه این حکایت را از سال ۶۴ قمری بخوانید: پس از مرگ یزید بن معاویه، اوضاع کوفه آشفته شد و بنوتمیم خروج کردند. در این میان سلمة بن ذؤیب ریاحی با پانصد نفر به جانبی می‌رفت. در راه با چهار صد تن از سواران ایرانی به فرماندهی ماه‌فروردین روبرو شد. چون این دو گروه به هم رسیدند سواران ایرانی توقف کردند. ماه‌فروردین پرسید: جوان‌مردان جبوذ کنشویذ؟ (= ای جوانمردان چه بود که نشوید، یعنی نمی‌روید؟) پاسخ دادند: نماهلند تا کارزار کنیم (= نمی‌هلند، یعنی نمی‌گذارند، تا بجنگیم). ماه‌فروردین گفت: دهادشان پنج‌کان (= دهیدشان پنجگان، یعنی پنج تیر به آنها بزنید). (کتاب «تکوین زبان فارسی»، ص ۶۹ به نقل از کتاب «النقائض»)
پس: زبان فارسی دری، از همان عصر ساسانی در مناطق مختلفی از ایران رایج بود، اما چون زبان و خط پهلوی زبان رسمی بود، بعد از سقوط دولت ساسانیان بود که این زبان مجال رشد پیدا کرد و بعدها با ظهور شاعران و نویسندگانی توانا در خراسان بزرگ (شامل افغانستان امروزی)، توانست فراگیر شده و به زبان و خطی تبدیل شود که ما امروزه از آن استفاده می‌کنیم و به آن می‌بالیم.

  • تاریخی
  • زبان‌ شناسی