بنجامین مککینلی کانتر روزنامهنگار، رماننویس و فیلمنامه نویس آمریکایی. او بیش از ۳۰ رمان نوشته است که چندی از آنها در زمان جنگهای داخلی آمریکا اتفاق افتادهاند. در سال ۱۹۵۶ برنده جایزهی پولیتزر، برای رمان آندرسانویل نوشته شده در سال ۱۹۵۵، میشود. او همچنین نویسندهی رمان گتزبرگ که در زمان جنگهای داخلی آمریکا اتفاق افتاده است.
در وبستر سیتی، لووا به دنیا آمد و دومین فرزند و تنها پسر خانواده بود. خواهرش ویرجینیا نام داشت. مادر افی (مک کینلی) کانتر در دوران کودکی او، سردبیر روزنامهی وبستر بود. پدرش جان مارتین کانتر یک یهودی سوئدی الاصل بود و اجدادش نسل به نسل خاخامهایی در نقش کشیشهای پروتستان بودند. اجداد مادرش، انگلیسی، ایرلندی، اسکاتلندی و هلندی پنسیلوانیایی بودند. او بعدها رمان چاپ نشدهای به نام نیمه یهودی نوشت.
خانوادهی او را یک پروتستان بار آوردند. پدرش سر هیچ شغلی دوام نمیآورد و قبل از تولد او خانواده را ترک کرد و مادرش، نزد خانم و آقای آدام مک کینلی -والدینش که با بقیهی فرزندانشان زندگی میکردند- به وبستر سیتی بازگشت.
در کودکی نام مک کینلی را انتخاب کرد و تلفظ آن را با اضافه کردن a تغییر داد چون از نظر او با این کار نامش بیشتر تلفظی اسکاتلندی میگرفت، و ترجیح میداد که او را مک یا مک کینلی صدا کنند. به مدرسهی محلی میرفت و نهایت استفاده را از کتابخانهی عمومی کیندل یانگ میبرد. او با نوشتن اولین داستانش به اسم بنفش، برندهی مسابقهی نویسندگی شد.
همسرش فلورانس ایرن لاین نام داشت و حاصل ازدواج آنها دو فرزند بود. پسرشان تیم کانتر زندگینامه/ خاطره نگاشتی از پدرشان با عنوان: صدای پدرم نوشت. در سال ۱۹۸۸.
از سال ۱۹۲۸ داستانهای زیادی برای مجلههای عامهپسند pulp fiction نوشت تا بتواند امرار معاش کرده و خانوادهاش را حمایت کند. داستانهایی که ژانری جنایی و معمایی داشتند. اولین داستانهای عامیانهاش -"Delivery Not Received" and "A Bad Night for Benny" -را به
ادوین بیرد Edwin Baird، سردبیر داستانهای کارگاهی و معمایی، فروخت.
او همچنین برای هفتهنامهی داستانهای کارگاهی، مطلب مینوشت. در سال ۱۹۲۸ کانتر اولین رمانش به اسم دایورسی Diversey را به چاپ رساند که روایت داستان در شیکاگو اتفاق افتاده بود.
در سال ۱۹۳۲ او به همراه خانوادهاش به نیوجرسی نقل مکان کرد و از اولین ساکنان منطقه Free Acres شد. مجموعهای از متخصصان اجتماعی که Bolton Hall فعال اجتماعی آن را در ارتفاعات برکلی نیوجرسی بینان نهاده بود.
طی دو سال ۱۶ داستان کوتاه و داستانی چند قسمتی به هووارد بلوفیلد، سردبیر هفتهنامهی داستانهای کارآگاهی فروخت. همچنین نشان حرفهای، سیدنی ساندرز، را بدست آورد. در سال ۱۹۳۴ موفقیتهایی بدست آورد. داستانهای کوتاهی در مجلات سطحی منتشر کرد. در ۲۴ اوت ۱۹۳۵ رمان Rogue's Gallery را به چاپ رساند که بارها و بارها تجدید چاپ شده است.
در همین دهه بود که اولینبار دربارهی جنگهای داخلی آمریکا نوشت. شروع این اتفاق رمان Long Remember در سال ۱۹۳۴ بود که بر مبنای نبرد گتزبورگ بود. وقتی پسری کوچک در لوآ بود. ساعتهای زیادی پای قصههای جانبازان جنگ داخلی مینشست و بسیار علاقهمند به جمعآوری روایات دست اول بود.
در زمان جنگ جهانی دوم، برای روزنامهای در لس آنجلس از لندن گزارش میفرستاد؛ و پس از پرواز در چند عملیات بمباران درخواست آموزش برای تیراندازی با مسلسلهای هواپیماهای بمبافکن داد و تعلیم دید. اگرچه در خدمت ارتش نبود و این کار نقض مقررات بود. مصاحبههای زیادی با سربازان مجروحی که الهام بخش رمان بعدی او بودند، انجام داد.
هنگامی که با سربازان آمریکایی مصاحبه میکرد، اغلب اذعان میداشتند که تنها هدف آنها این است که زنده به خانه بازگردند؛ که برای او یادآور سرودی از پروتستانها بود. از تأتر جنگ اروپا با حمل و نقل هوایی ارتش بازگشت. بعد از جنگ تهیهکنندهی او را مأمور کرد تا فیلمنامهای دربارهی جانبازان بازگشته به خانه بنویسد. کانتر رمانی به سبک شعر منثور نوشت که به اسم پیروزی برای من چاپ شد. (۱۹۴۵) بعد از فروش حق فیلم رمانش، بابت این که نام فیلم به بهترین دوران زندگی ما تغییر کرده است ناراحت شد. (۱۹۴۶) همچنین جزئیات داستان را فیلم نامه نویس تغییر داده بود گفته میشود که او کنترل خودش را از دست داده (عصبانی شده است) در ۱۵ ثانیهی اول فیلم نوشته شده است که بر اساس رمانی از مک کینلی کانتور، اما عنوان رمان ذکر نشده است. اگرچه مشخص است که داستان اصلی قدرتمند و پرمایه است و فیلم با موفقیتهای بیشماری مواجه میشود و ۷ جایزهی آکادمی را از آن خود میکند.
در آغاز سال ۱۹۴۸ او یک دورهی سخت از تحقیق را با پلیس نیویورک آغاز میکند. او به جز گزارشگران تنها شهروندی است که به چنین اجازهای برای بودن با گروههای ضربت پلیس دست مییابد. او بیشتر در شیفت شب و در حوزهی ۲۳ ام به گشت زنی میپردازد. این منطقه شامل بخش گستردهای از ساکنین و دارایی است. این تجربه نقش بهسزایی در شکلگیری بیشتر داستانهای کوتاه جنایی او داشت مانند کار اصلی او که در سال ۱۹۵۰ چاپ شد. ادبیات نگارشی او به خاطر استفادهی محدود از نقطه گذاری قابل توجه است. او برای فقدان علامت سؤال در نوشتههایش شناخته میشود و برای تأثیر مورد توجه است. مک کارتی به اپرا میگوید: کانتر اولین نویسندهای است که در مواجه با او دیگران رو ترک کردم. کانتر یکی از سه نفر اولی است که برای ایجاد سبک خاص مک کارتی بر روی او تأثیر گذار بودهاند.
کانتر در زمان مأموریتش برای گزارش از سربازان جنگ جهانی دوم، او به اردوگاه کار اجباری زمانی که در ۱۴ فوریه ۱۹۴۵ آزاد شد وارد میشود. در طول دههی آینده تجربیاتش او را به سمت تحقیق برای نوشتن سوق میدهند. (۱۹۵۵) رمان در بارهی اردوگاه کنفدراسیون اسرای جنگ است. یکی از دلایلی که او با آلمانها مبارزه کرد و بعد از آن دربارهی چگونگی زندگی شهروندانی که در نزدیکی بودند، فکر کرد. در تلاش برای درک این قضیه بود که ایدههای رمانش را گسترش میداد در این رمان تصویری دلسوزانه از چند شهروند شمالی در تضاد با افسران اردوگاه شرح داده شده است. او برای این رمان جایزه یپولیتزر را در سال ۱۹۵۵ دریافت میکند.
در زمان نوشتن بیش از ۳۰ رمان، کانتر اغلب به موضوع جنگهای داخلی آمریکا رجوع میکرد. او دو رمان برای خوانندگان جوان در بارهی جنگهای داخلی آمریکا نوشت در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۰، در شمارهای از مجلهی لوک، او داستانی بر اساس داستانهای جنگ، منتشر کرد. تولید آن چنان بازخوردی داشت که در سال ۱۹۶۱ کتاب آن منتشر شد؛ که یکی از بسیار تاریخهای متناوب این جنگ میباشد.
آخرین رمان کانتر در سال ۱۹۷۵ میلادی نوشت.
کانتر علاوه بر روزنامهنگاری و رماننویسی فیلم نامهی اسلحه یمرگبار را هم نوشت که براساس مجموعه داستان کوتاهی به همین نام بود که در سوم فوریهی ۱۹۴۰ منتشر شد. همچنین چندی از رمانهای او به فیلم تبدیل شدند. در سال ۱۹۹۲ شایع شد که او اجازه داده است تا نامش برای نمایشنامهی دالتون ترومبو برده شود. یکی از ده فیلم برتر هالیوود.
او انتشارات خودش را نیز بنا نهاد که در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ کارهای او را منتشر میکرد. کانتر در سال ۱۹۷۷ در سن ۷۳ سالگی بر اثر حملهی قلبی در ساراسونا فلوریدا در گذشت.
۱۹۵۶ برندهی جایزهی پولیتزر کتاب Andersonville
در سال ۱۹۷۶، وبستر سیتی به افتخار او و نویسندهی دیگری به اسم در جشن دویستمین سالگرد شهر نامگذاری شد.
در سال ۱۹۸۹ مسابقهی اتومبیل رانی مک کینلی کانتر در وبستر به افتخار او نامگذاری شد.
چاپهای اصلی بیش از چهل کتاب منتشر شدهی او به کتابخانهی وبستر سیتی توسط دوست قدیمیاش اهدا شد. همچنین بیش از یک میلیون به صندوق کتابخانه هدیه شد.
ارسال دیدگاه