مجتبی بزرگ علوی یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر به ویژه در زمینهی داستانهای کوتاه است که آثاری واقعگرایانه را نسبت به مسائل اجتماعی به رشتهی تحریر در آورده است.
بزرگ علوی در سال 1282 خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش از روشنفکران مشروطهخواه بود. علوی در نوجوانی همراه پدر به اروپا رفت و در برلین به تحصیل پرداخت. پس از فراغت از تحصیل در رشتهی تعلیم و تربیت به ایران بازگشت و در شیراز مشغول تدریس شد.
وی سال 1307 به تهران آمد و کار تدریس را دنبال کرد. بزرگ علوی در همین سالها با سه تن دیگر از جمله «صادق هدایت» گروه «ربعه» را تشکیل دادند و سلسله بحثهای نوین ادبی را آغاز کردند.
مجموعه داستان کوتاه «چمدان» نوشته شده در سال 1313 نخستین اثر علوی است. علوی در این مجموعه با به کارگیری نثری ساده، انشای روان، بازتاباندن فرهنگ عامه و تصویر ناکامیها و سیه روزیها، به سبک «محمدعلی جمال زاده» و هدایت نزدیک شد با این تفاوت که شخصیت داستانهای علوی به لحاظ تحرک و پویایی اجتماعی با شخصیتهای داستانهای هدایت، که نگرشی دیگر گونه نسبت به جهان دارند، فرق میکنند.
بزرگ علوی در سال 1315 به اتهام داشتن افکار سوسیالیستی، با جمعی دیگر از همفکرانش به زندان افتاد و تا برکنار شدن رضاشاه (شهریور 1320) در زندان ماند. یادداشتهای بزرگ علوی در سالهای زندان پس از آزادیاش دستمایهی نگارش دو گزارش داستانگونهاش شد.
بزرگ علوی در شهریور 1320 به اتفاق یاران همفکر خود از زندان آزاد شد و به فعالیتهای حزبی پرداخت. وی کتاب «ورق پارههای زندان» را در 1320 و «پنجاه و سه نفر» را در 1321 منتشر کرد. حوادث سیاسی داخلی بزرگ علوی را بار دیگر در سال 1327 به زندان فرستاد و این بار 2 سال در زندان ماند.
علوی در 1329 از زندان آزاد شد و در زمانی که کشور صحنه تلاش برای ملی کردن صنعت نفت بود، او نیز متأثر از سیاست روز در زمینههای گوناگون قلم زد. وی در همین سالها برجستهترین اثر هنری این دوره از نویسندگی خود یعنی داستان نیمهبلند «چشمهایش» را نوشت و در 1331 به چاپ رساند.
بزرگ علوی در فروردین 1332 برای معالجه چشم به آلمان رفت و در برلین به تدریس زبان و فرهنگ ایران پرداخت. وی در فروردین 1358 به تهران آمد و پس از چندی دوباره به آلمان بازگشت. بزرگ علوی سرانجام در بهمن ماه سال 1375 بر اثر سکته قلبی در برلین درگذشت.
آشنایی وسیع بزرگ علوی با ادبیات دیگر ملتها و تسلط اش بر چند زبان اروپایی و به خصوص آلمانی، به وی این امکان را داد که ترجمههای خوبی نیز از ادبیات ملل به زبان فارسی منتشر کند. «باغ آلبالو» از «چخوف»، «دوشیزه اورلئان» اثر «شیللر» و «حماسه ملی ایران» اثر «تئودور نولدکه» به زبان آلمانی از آن جملهاند.
آثار داستانی بزرگ علوی را میتوان به سه دوره تقسیم کرد؛ نخستین دوره تا1320 را در بر میگیرد که علاقهی نویسنده به طرح مسائل ژرف روانی و پیروی از شیوهی نویسندگانی چون «آرتور شینسلر» و «اشتفان تسوایک» آشکار است. اثر نمونهی این دوره مجموعه داستان «چمدان» است.
دورهی دوم از 1320تا1332 است که وی آثاری را به عنوان نویسندهای متعهد مینویسد. در این دوره بزرگ علوی به استقلال هنری میرسد و داستانهایی میآفریند که از نظر محتوا و ساختار نو هستند. در این آثار، دیگر از آدمهای سودایی و روان نژند گذشته اثری نیست بلکه بیشتر قهرمانان او افرادی دلیر و تسلیم ناپذیرند که علیه بیعدالتیهای اجتماعی دست به مبارزه میزنند. اثر نمونه این دوره داستان گیله مرد است.
دورهی سوم زمانی را در بر میگیرد که بزرگ علوی دور از ایران و زندگی در آلمان مینویسد. در این دوره وی سرخورده از دگرگونیهای سیاسی، داستانهایی مینویسد که در آنها بیشتر زندگی و سرنوشت فراریان سیاسی وصف میشود. اگر قهرمانان او در دهه بیست افراد مبارز و تسلیم ناپذیری بودند، اکنون دیگر آدمهای خسته، سرخورده و اندیشناکی هستند که در برابر رویدادهای پیرامون خود خاموش و ناتوان قرار میگیرند و از خود واکنشی نشان نمیدهند.
پس از انقلاب مشروطه، رمان فارسی به عنوان یک نوع ادبی از نظر ساختاری از ادبیات روایی منثور کلاسیک متمایز شد و سبب به کارگیری یک شکل جدید ادبی با ساختاری متفاوت شد که با ورود شخصیتهای تازه به عرصه ادبیات، توجه به هویت و فردیت اشخاص و نیز توجه به واقعیتها و رویدادهای روزمره، هدفی انتقادی را دنبال میکرد.
بزرگ علوی از جمله نویسندگان و بزرگان داستاننویسی نو در ایران به حساب میآید که سعی کرد با توجه به واقعیتها و متأثر از رویدادهای روزمره بنویسد. توانمندیهای وی در نویسندگی و به ویژه در بیان ویژگیهای ظاهری، روحی و رفتار و گفتار شخصیتها، بارز و آشکار است؛ اگر چه گاهی توجه بیش از حد او به پردازش یک شخصیت، سایرین را در سایه قرار میدهد.
در داستانهای علوی شخصیتها در محوری طبقاتی قرار میگیرند چرا که علوی دارای نگرش واقعگرایانه(رئالیستی) است. وی به مانند بیشتر هم نسلیهایش زیر تأثیر شدید انقلاب اکتبر روسیه قرار گرفته است اما قهرمان داستانهایش اغلب از لایههای روشنفکران جامعهاند. این ویژگی خط فاصلی میان کارهای علوی و برخی پرچمداران رئالیسم اجتماعی میکشد. همچنین ذهنیت علوی در 2شاخه سیاست و ادبیات به وحدت میرسند.
زبان بزرگ علوی ساده، روشن و بیپیرایه است. یکی از ویژگیهای وی نیروی تخیلش در یافتن عناصری است که به داستانهای وی رنگ داستانهای پلیسی میدهند.
وی در برخی داستانهای کوتاه خود همچون گیلهمرد (از مجموعه نامهها) و رقص مرگ (از مجموعه ورقپارههای زندان) که از کارهای دوره جوانیاش است، دارای استقلال زبان و نثری جا افتاده است.
بزرگ علوی در گیلهمرد، نگاهی معترض دارد و فضاسازی داستان اش کلیشهای و تقلیدی نیست و نویسنده دچار پرگوییهای مرسوم نمیشود، همین مساله موجب شده این داستان در ردیف آثار خواندنی معاصر قرار بگیرد.
همچنین بین قهرمانان بزرگ علوی، شخصیتهای زن دارای جایگاه مهم و ممتازی هستند در واقع وی از آن دسته نویسندگانی است که فداکاری، پاکدامنی و مهرورزی زنان ایرانی را به خوبی توصیف کرده است.
برونگرایی بیش از حد علوی یکی از نقدهایی است که بر نوع شخصیتانگاری و داستاننویسیاش مطرح میشود تا جایی که برخی معتقدند که وی شخصیتهای داستانی خود را از درون تجزیه و تحلیل نمیکند یا به عبارت دیگر بزرگ علوی سعی میکند با تحمیل عقیدهای از بیرون متن رخدادها و کشاکشهای داستان را پیش ببرد. این مساله نیز متأثر از مضمون اغلب داستانهای وی است که از آرمانهای سیاسیاش الهام میگیرد.
برای نمونه رمان چشمهایش به عنوان رمانی مطرح در دههی 30 خورشیدی نقدهای فراوانی را بر انگیخته است.
یکی از نقدهایی که بر این اثر وارد شده بیشتر مربوط به لحن یکنواخت و آرام همراه با بیان احساسی و عاطفی حوادث است؛ از همین رو بزرگ علوی در طول داستان خواننده را با واقعه شگفت انگیزی روبرو نمیکند. در مقابل برخی معتقدند که علوی در این رمان خود را در چارچوب سیاست و نگاه خشک یک روشنفکر چپ محدود نمیکند بلکه با تکیه بر هنر، رابطه عاشقانه و ایجاد فضایی پر رمز و راز نگاه جدیدی را تداعی میکند.
از طرفی باید این نکته را یادآور شد که عشق در آثار بزرگ علوی ارزش و جایگاه ویژهای دارد. شاید اگر بگوییم در برخی از آثار وی عشق محور ماجراها را شکل میدهد سخن درستی باشد.
ارسال دیدگاه