فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

صدای هنرمند یک وجدان است؛ گائو شینگجیان

صدای هنرمند یک وجدان است؛ گائو شینگجیان

نویسنده : بهاره ارشد ریاحی

«صدای هنرمند یک وجدان است. این وجدان ضروری است. زیرا انسان‌ها نیاز دارند بدانند در چه شرایطی از زندگی به‌سر می‌برند. صدای یک هنرمند گواه و شاهدی بر این شرایط دشوار است؛ گواهی که بسیار ارزنده‌تر و ماندگارتر از تاریخ نوشته شده توسط قدرت‌ها است.» (گائو شینگجیان)

#گائو_شینگجیان، نویسنده، مترجم، نقاش و منتقد ادبی در 4 ژانویه 1940 در شهر «گان ژو» در شرق چین به دنیا آمد. همچنین برای ترجمه (به ویژه برگردان آثار #ساموئل_بکت و #اوژن_یونسکو)، فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی نمایش نیز شناخته شده است. در چین بعد از اشغال ژاپن، بزرگ شد. پدرش کارمند بانک و مادرش که یک هنرپیشه بود، علاقه‌ی او را به تئاتر و نویسندگی برانگیخت. گائو در دوران تحصیل، زبان فرانسه را هم فرا گرفت. او به نقاشی نیز علاقه‌مند بود ولی می دانست نقاشی و ادبیات دو زبان کاملاً متفاوت هستند. او که هم اکنون در فرانسه زندگی می‌کند، معتقد است وقتی ادبیات با محدودیت‌هایی از نظر زبان بیانی روبه‌رو می‌شود، نقاشی می‌تواند سخن بگوید. شینگچیان می‌گوید: «در تولد 10 سالگی‌ام عمویم به من یک دفتر داد که دارای صفحه‌های سفیدی بود. هیچ خط یا کادری نداشت و من از آن هم برای نوشتن و هم نقاشی کشیدن استفاده می‌کردم.»
وی می‌افزاید: «وقتی نقاشی می‌کنم، دیگر نه می‌نویسم و نه چیزی می‌خوانم.»
او در دهه 80 نمایشگاه‌هایی در اروپا برگزار کرد و از آن زمان به این کار ادامه داده است. توماس لی رئیس مرکز هنر آسیا که میزبان نمایشگاه اخیر وی است آثار این نویسنده را ملهم از عناصر خیال‌انگیز خوانده و می‌گوید این آثار خیلی انتزاعی و نشان‌دهنده‌ی فضایی خیالی برای تماشاگران است.
او فعالیت‌های ادبی خود را با مقاله‌نویسی و داستان‌های کوتاه آغاز کرد. در سال‌های 1980 تا 1987، آثار او در مطبوعات چین منتشر شد. او همچنین در این مدت چهار کتاب نوشت:
ـ مقدماتی پیرامون داستان‌نویسی و تخیل مدرن (در سال 1981)
ـ رمان «کبوتری به‌نام سرخ منقار» (در سال 1985)
ـ مجموعه نمایش‌نامه‌ها (در سال 1985)
ـ در جست‌وجوی شکل‌های مدرن نمایش و تئاتر (در سال 1987)
بعضی از آثار نو و نمایش‌نامه‌های بدیع او که مورد تحسین نویسندگان برجسته‌ی بین‌المللی قرار گرفت، در مؤسسه‌ی «هنرهای توده‌ای» در پکن ساخته و پرداخته شد. از جمله «علامت خطر» در سال 1982 و نمایش‌نامه‌ای به سبک «ابزورد» به‌نام «ایستگاه اتوبوس» در سال 1983. که از طرف حکومت، به بهانه‌ی «مبارزه با آلودگی‌های روشنفکری» ممنوع شد. همچنین نمایش‌نامه‌ی «مرد وحشی» که گائو در سال 1985 نوشت، خشم حکومت را برانگیخت و توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
یکی دیگر از آثار معروف گائو شینگجیان، «انجیل یک مرد» نام دارد. این اثر که نوشتن آن در سال 1982 آغاز شده بود، اودیسه‌ای است از زمان و مکان، در جست‌وجوی ریشه‌ها، آرامش درون و آزادی، در دشت‌ها و صحراهای چین.
گائو بر این باور بود که برای یک نویسنده آزادی بیان یک اصل است و معتقد بود که یک نویسنده باید در بیان افکار و عقاید خود آزاد باشد. او می‌گفت: «نمی‌خواهم فقط یک چهره‌ی مطبوعاتی باشم. به نظر من برای یک هنرمند این خیلی مهم است که از طریق آثارش، حرفش را بزند.
من می‌خواستم در نوشتن آزاد باشم، ولی موانع بسیاری بر سر راهم وجود داشت، از جمله دخالت‌های سیاسی بیش از حد در کار من. کلیه‌ی کتاب‌های ممنوعه سوزانده شدند و روشنفکران تحت تعقیب قرار گرفتند. من مجبور بودم به ‌طور مخفیانه نویسندگی کنم.»
اگر چه گائو، توانست بعدها داستان‌ها و بعضی از نوشته‌هایش را منتشر کند، اما از میان شعرهایش، فقط یک شعر کوتاه انتشار یافت، شعری با عنوان «دفن آسمان». که به سبک نو، مانند دیگر کارهای هنری‌اش نوشته بود.
دفن آسمان
قطع شده،
پوست کنده شده
له شده در قطعات
عودی معطر را روشن کن
در سوت بدم
آمده
رفته
تا بیکران و بیکران
گائو شینگجیان، برای در امان ماندن از مزاحمت‌ها و فشارهایی که برایش ایجاد می‌شد، دست به یک راهپیمایی طولانی از ابتدای رود «یانگزی» در ایالت «سیچوان» تا انتهای آن زد. این سفر طولانی که با پای پیاده و از مسیر جنگل‌ها و کوه‌ها انجام شد، 10 ماه به طول انجامید. یک ‌سال بعد یعنی در سال 1987 او چین را ترک کرد و به‌عنوان پناهنده‌ی سیاسی در شهر پاریس زندگی کرد. او در سال ۱۹۹۸ ملیت فرانسوی را اختیار کرد.
دوران دوم زندگی گائو بعد از مهاجرت وی به فرانسه آغاز شد. جایی که احساس آزادی در نوشتن می‌کرد، او می‌گفت: «در این دوران من به سختی کار کردم اما خیلی خوشحال بودم. من طی 26 سال، حتی یک بار هم تعطیلات نداشتم، چون آزادی کارکردن برایم خیلی با ارزش بود.»
گائو در سال 1989 و در پی سرکوب خونین میدان «تیان آن من»، با انتشار مقاله‌ای به‌نام «فراری»، به این سرکوب اعتراض کرد. بعد از انتشار این مقاله، آثار او در چین ممنوع اعلام شد.
گائو شینگچیان، علاوه بر هنر نویسندگی در رشته‌ی نقاشی نیز آثار قابل توجهی دارد و تا کنون نزدیک به 30 نمایشگاه بین‌المللی به ارائه‌ی نقاشی‌های رنگ روغن او مبادرت کرده‌اند. او درباره‌ی شعر و هنرش می‌گوید:
«در لحظه احساس می‌کنی موضوعی در ذهن تو تصویر می‌شود. ما برای آفریدن یک کار تجربه‌ی زیادی کسب کرده‌ایم. قبل از هر چیز باید همه‌چیز را در دسترس بگذاریم که چیزی را فراموش نکنیم. باید روی آفرینش اثر خوب تمرکز کرد.»
اگر تو یک پرنده‌ای
تنها یک پرنده
نه چیزی دیگر
در لحظه‌ای که باد می‌وزد
تو نیز پرواز می‌کنی
با چشمانی گرد خیره می‌شوی
به درون جهانی گنگ و مبهم نگاه می‌کنی
جهانی در پس دردها و اندوه‌ها
و در شبانگاه به پرواز در می‌آیی، بدون مقصدی مشخص
وزش باد را می‌شنوی
صدای وزش باد را می‌شنوی و قلبت می‌تپد
چه آرامشی در ترس و بیم
آیا تو تابه‌حال پرنده پیری را دیده‌ای
پرنده‌ای که ضعیف شده، زار و هراسناک است
پرنده‌ای که شکوه می‌کند و می‌گرید
که اشتباه می‌کند و می‌فریبد
بدون این‌که بگوید چه کسی دارای حیات است
حتی اگر در رنج و محنت، پیشاپیش، خود را آماده کرده
و در آرامش در انتظار است که زندگی‌اش به پایان رسد
در جایی که هرگز نمی‌توان پیدایش کرد
جایی که تمامی پرنده‌ها آن را می‌شناسند
بعد از رسیدن به آرامشی تمام
گائو با این‌که یک چهره‌ی مطبوعاتی شود، مخالف بود. او برای هنرمند نقش و مسئولیت اجتماعی قائل بود و در پاسخ به این پرسش که «آیا نویسندگان می‌توانند جهان را تغییر بدهند؟» می‌گوید:
«اغلب نویسندگان و هنرمندان می‌گویند که می‌توانند جهان را تغییر بدهند؟ به نظر من این‌طور نیست. این امکان‌پذیر نیست. چطور می‌شود یک مدینه فاضله ساخت؟ من، برعکس، فکر می‌کنم هنرمند یا نویسنده که یک فرد محسوب می‌شود، تنها می‌تواند حرف خود را بزند. به این معنی که هنر وی، واقعیت را نشان بدهد، مشکلات واقعی زندگی انسانی را نشان بدهد، این خود بروز یک وجدان است. صدای هنرمند یک وجدان است. این وجدان ضروری است؛ زیرا انسان‌ها نیاز دارند بدانند در چه شرایطی از زندگی به ‌سر می‌برند. صدای یک هنرمند یا صدای یک نویسنده، دست‌کم شهادتی بر این شرایط دشوار است. این شهادت دادن، رد مسیر وجدان انسانی است که بسیار ارزنده‌تر و بسیار فناناپذیرتر از تاریخ مکتوب شده توسط ابرقدرت‌ها است. به این دلیل است که نمایش‌های تراژیک یونانی و نمایش‌های #شکسپیر، مانند دون کیشوت، هنوز هم خواننده دارد، در حالی‌ که چه کسی به جز تاریخ‌دانان نوشته‌ی یک فرد سیاسی و یا تاریخ نوشته شده توسط یک ابرقدرت زمانه را می‌خواند؟»
گائو طی چندین سال فعالیت‌های هنری خود جوایز زیادی دریافت کرده. از جمله:
جایزه‌ی شوالیه‌ی هنر و ادبیات در سال 1992 از طرف دولت فرانسه
جایزه‌ی جامعه‌ی فرانسویان بلژیک در سال 1994 به‌خاطر کتاب «فردی که در خواب راه می‌رود»
جایزه‌ی سال نوی چین در سال 1997، برای کتاب «روح کوهستان»
گائو در سال 2000 به‌خاطر دفاعش از آزادی، و به‌خاطر خلاقیت‌های هنری‌اش، برنده‌ی جایزه نوبل شد.
«کوهسار جان» (رمان مشهوری از گائو شینگجیان نویسنده‌ی معاصر چینی است که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات سال ۲۰۰۰ شده است. این رمان بر پایه‌ی سفر نویسنده به مناطق روستایی چین است. رمان بخشی از یک خودزندگی‌نامه خیالی شخصی است که در سفری برای پیدا کردن کوهستان افسانه‌ای لینگ‌شان است. کتاب ترکیبی از عناصر داستانی، سفرنامه، شخصیت‌های بی‌نام (با ضمایر «من»، «تو»، «او» و غیره مشخص می‌شوند.) و داستان‌ها و شعرهای محلی است. برگردان انگلیسی این کتاب از میبل لی بدست در ۵ دسامبر ۲۰۰۰ در آمریکا منتشر شد.
این رمان، در واقع سفرنامه‌ای است که حاصل پیاده‌روی ده ماهه‌ی گائو شینگجیان در چین است. او در این سفر، مسافتی به طول پانزده هزار کیلومتر می‌پیماید و مشاهدات و تأملات خود را به صورت رمانی کاملاً مدرن، که در محدوده‌ی هیچ یک از انواع رمان نمی‌گنجد شرح می‌دهد. این کتاب که آمیزه‌ای از سبک‌ها و تکنیک‌های گوناگون است داستان خاصی را دنبال نمی‌کند و در آن راویان مختلف با زاویه‌ی دیدی که دائماً در تغییر است، برداشت‌ها و اندیشه‌های نویسنده را بیان می‌کنند. شخصیت‌های کتاب بی‌نامند و جز خود نویسنده، شخصیت ثابت دیگری وجود ندارد و حرف‌ها از زبان «من، تو، او» بیان می‌شود.
همسفر خیالی
نویسنده به خلق یک همسفر مؤنث خیالی هم پرداخته ‌است، اما این همسفر در فصل‌های مختلف کتاب چهره‌های گوناگون به خود می‌گیرد و در واقع نموداری است از اندیشه‌ها و تصورات نویسنده درباره‌ی زن به طور عام. در این کتاب موضوعات مختلفی مانند ترانه‌های محلی، افسانه‌ها، جادوگری، آداب بوداییان و تائوئی‌ها و همچنین مباحثی درباره نویسندگی و نقاشی مطرح شده است. اما آنچه بدان رنگ رمان می‌بخشد شخصیت محوری داستان یعنی خود نویسنده است که همه‌جا با ویژگی‌های مشخصش حضور دارد و فصل‌های پراکنده را با بیان تأثرات و برداشت‌های خود به هم می‌پیوندد و به مباحث مختلف رمان وحدت می‌بخشد.
در مروری که از این کتاب در نیویورک تایمز آمده است می‌خوانیم:
«هر خواننده می‌تواند نظری متفاوت درباره‌ی کتاب کوهسار جان داشته باشد، اما برای من (نویسنده‌ی مقاله‌ی روزنامه) این کتاب بیشتر از آن که یک سفرنامه باشد نقل سرگشتگی‌های یک شخص بین ستم جامعه و فشار تنهایی است. فرار از جامعه موضوعی است که در آثار روشنفکران چینی همچون گائو شینگجیان بسیار تکرار شده است.»

دستاوردها:
۱۹۸۵، کمک‌هزینه‌ی تحصیلی DAAD، آلمان
۱۹۹۲، نشان هنر و ادبیات از وزارت فرهنگ فرانسه
۲۰۰۰، جایزه‌ی نوبل ادبیات
۲۰۰۱، دکترای افتخاری دانشگاه چینی هنگ‌کنگ
۲۰۰۱، دکترای افتخاری دانشگاه ملی سون یات سن
۲۰۰۱، دکترای افتخاری دانشگاه چیائو چیائو تونگ
۲۰۰۲، دریافت لژیون دونور از ژاک شیراک، رئیس‌جمهور وقت فرانسه
۲۰۰۳، l'Anne Gao Xingjian
۲۰۰۵، دکترای افتخاری دانشگاه ملی تایوان
۲۰۰۶، نشان شیر از کتابخانه‌ی عمومی نیویورک

  • مذهبی
  • سبک زندگی
  • مرور آثار
  • نویسنده
  • شاعر