#رومن_رولان رماننویس و نویسندهی مبارز و متفکر و همچنین یک رجل سیاسی آزادیخواه فرانسوی، در خانوادهی جمهوریخواه و پروتستان نواحی مرکزی فرانسه، در شهرستان کلماسی) به دنیا آمده بود. او نوجوانی بود که خانوادهاش از شهرستان به پاریس منتقل شدند. رومن نوجوان، در دبیرستان با شیفتگی فراوان تاریخ هنر را مطالعه کرد و آثار نویسندگان بزرگ مانند #شکسپیر و #ویکتور_هوگو را شناخت. در 1886 در دانشسرای عالی پذیرفته شد و در همین زمان با آندره سوارس آشنا شد. سپس در رشتهی تاریخ از دانشسرای عالی فارغ التحصیل شد. او همچنین تاریخ موسیقی را در دانشگاه سوربن مطالعه کرد. در 1889 به ایتالیا رفت و در رشته باستانشناسی تحت تأثیر شاهکارهای هنری دوره رنسانس و شاهکارهای میکل آنژ قرار گرفت. مجموعه این مطالعات از او انسانی فرهیخته با روحی تعالی جوی و عارفانه و قلبی انساندوست ساخت.
شاید تلقی عامه مردم از موسیقی، وسیلهای برای آرامش روح و التذاذ روحی بدانند و از این رو وقت بسیاری برای مطالعه حول آن صرف نکنند. اما رومن رولان موسیقی را به عنوان یک علم به دقت مطالعه کرد و چنان شیفتهی موسیقی شد که بخشی از فعالیتهای نویسندگی خود را به موسیقی اختصاص داد و موضوع پایاننامهی تحصیلی خود را تاریخ اوپرا در اروپا قرارداد و مدتها درباره این موضوع تحقیق کرد. رومان از طریق یک خانوادهی هنردوست آلمانی، با آثار موسیقی ریچارد واگنر، متفکر بزرگ آلمانی آشنا شد. رومن رولان پس از آشنایی با آثار واگنر، به تأثیر موسیقی به عنوان یک هنر انگیزنده، بیش از پیش واقف شد و بیاندازه شیفتهی اندیشه و هنر آلمان گردید.
رومن رولان چنان شیفتهی آثار موسیقی و به ویژه آثار واگنر شده بود که پس از بازگشت به فرانسه در 1895 از متخصصان موسیقی واگنر به شمار میآمد. تحت تأثیر موسیقی و اپرای آلمان بود که رولان به فکر خلق تئاتری به سبک تئاترهای یونان افتاد.
این گونه، هنر موسیقی و مطالعه تاریخ آن، در پیوند با مطالعه نمایشنامههای بزرگانی مثل شکسپیر و آثار معماری میکل آنژ، از آن جوان پژوهشگر فرانسوی، یک هنرمند خلاق در رمان و نمایشنامه آفرید. البته باید به همه این عناصر، قلبی دوستدار مردم و آزادی آنان را نیز افزود تا بتوان به راز پیدایش یک نویسنده و متفکر تاثیرگذار بر فرهنگ یک ملت را شناخت. ازین پس بود که رومن رولان به نوشتن آغاز کرد. اولین آثار او نمایشنامههایی سیاسی بودند. رومن رولان در 1898 نمایشنامه گرگها و در 1900 نمایشنامهی «دانتون»، یکی از متفکران انقلاب کبیر فرانسه، و در 1904 نمایشنامه چهاردهم ژوئیه را بر صحنه آورد که هر سه در مجموعهای به نام تئاتر انقلاب، به چاپ رسید.
نمایشنامهی «گرگها» از سرگذشت مردی حکایت میکند که در دوران انقلاب به اتهام جنایت محکوم به مرگ است و پس از بررسی دقیق بیگناهی او به اثبات میرسد و فاش میشود که دشمنی شخصیت برجستهای از سیاستمداران موجب صدور حکم اعدام مرد بیگناه شده است. در جریان این داستان، مبارزه و کشمکش سیاستمدار مزبور، با مرد بیگناه بسیار دقیق وصف میشود. سر انجام قاضی برای حفظ آبروی شخصیت اتهامزننده، که از افسران مهم انقلاب فرانسه بوده است، مرد بیگناه را فدا میکند و حکم اعدام مرد بیگناه را تأیید مینماید.
اما نمایشنامهی دانتون از حیث مطلب غنیتر و عمیقتر از دو نمایشنامه دیگر رومن رولان بود. در نمایشنامهی «دانتون»، اختلاف نظر روبسپیر و دانتون، این دو شخصیت مهم انقلاب کبیر فرانسه موضوع نمایشنامه است، اختلافی که به اعدام دانتون منجر شده بود.
موضوع نمایشنامهی «چهاردهم ژوئیه»، نیز به انقلاب کبیر فرانسه برمیگردد و حوادث روزهای دوازدهم تا چهاردهم ژوئیه 1789 را در برمی گیرد. این نمایشنامه پرده نقاشی وسیعی است از تسخیر زندان باستیل و وقایع گوناگون اولین تظاهرات انقلاب.
رومن رولان مدتی نیز مدیریت مجلهای با نام «دفاتر دو هفته یکبار» را به عهده گرفت و در آن به تحریر و نشر مقالهها و کتابهایی در شناخت موسیقی و تاریخ موسیقی پرداخت. آثاری که بعدها به چاپ نیز رسید و از آن جمله، کتاب هندل و یا کتاب موسیقیدانان گذشته، و کتاب موسیقیدانان معاصر و زندگی بتهوون را میتوان نام برد. تحریر کتاب زندگی بتهوون موفقیت و شهرت بسیار بیشتری برای رومن رولان آورد. چرا که در آن اثر تحقیقی، رولان به محتوای آثار موسیقی بتهوون و به اندیشههای بتهوون پرداخته بود.
به این ترتیب، تفکر، و اندیشه به آنچه بشریت را به تعالی میرساند و آنچه میتوان آن اندیشههای بشردوستانه نامید، رومن رولان را محبوب نسل جوان کرد. رولان در پی این آثار خود، کتاب زندگی میکل آنژ را در 1905، و زندگی #لئو_تولستوی را در 1911 انتشار داد. در این دو اثر نیز او تنها به شرح بیوگرافی این بزرگان هنر نمیپرداخت؛ بلکه آنچه مورد توجه او بود، اندیشهها و آرمانهای این هنرمندان و تموجات روحی آنان در طول زندگیشان بود. او همیشه از چیزهایی که روح جویای حقیقت هنرمندان بزرگ را متلاطم میسازد سخن میگفت.
رومن رولان مدتی نیز به گوشهگیری روی آورد و در حاشیه زندگی ادبی و اجتماعی، در عزلتی آمیخته با فقر به سر برد. در واقع او دراندیشه آن بود که همه وقت خود را به نوشتن اثر بزرگی که سالها قبل آغاز کرده بود صرف کند. اولین جلد این اثر ده جلدی معروف یعنی «ژان کریستوف» در 1904 منتشر شده بود و انتشار جلدهای دیگر آن تا 1912 ادامه یافت.
داستان ژان کریستوف پردهی نقاشی گستردهای است از زندگی موسیقیدان جوان که پس از گذراندن دورهی کودکی، در شهر کوچک رنانی به پاریس میرود. جلدهای اول تا چهارم کتاب، شامل وصف احساسهای مبهم کودکانه، چهرههای اطرافیان، کشف استعداد موسیقی در خود، نوآموزی، جوانی و اولین اندوههای یک جوان به نام ژان است. سپس کتاب به موضوعات شورش این جوان بر ضد قوانین و سنتهای اجتماع و آرزوی آزادی و یافتن افقی بسیار وسیع در برابر دید و پناه بردن او به پاریس میپردازد. جلدهای دیگر کتاب، به زندگی در پاریس و مبارزه و سرخوردگیهای ژان کریستوف اختصاص دارد که میخواهد به محافل هنری راه یابد. پس همفکری پیدا میکند که پیوسته با او به سر میبرد. بعدها مرگ این دوست، قهرمان کتاب را به ناامیدی و کنارهگیری از جامعه میکشاند، او به سوئیس میرود و از شدت اندوه و ناامیدی، یک دوره عذاب روحی را میگذراند و بعدها به خودکشی متمایل میشود که به سبب نیروی جسمانی از آن میرهد و به زندگی در آرامش کوهستان تن میدهد. سپس تعادل روحی خود را باز مییابد.
رومن رولان این کتاب را سرگذشت غمانگیز نسل جوان رو به زوال میداند. نسلی که نمایندهی شخصیت خود اوست.
کتاب ژان کریستوف شهرت عظیمی برای رومن رولان آورد.
رولان در سوئیس کتاب «کولا برونیون» را در آغاز جنگ جهانی اول انتشار داد. این اثر قصهای با فرهنگ روستایی است که در آن قدرت نویسندگی، بیش از زیبایی احساس که در ژان کریستوف وجود داشت، به چشم میخورد.
رولان هنگام جنگ جهانی اول مقالاتی دربارهی صلح انتشارداد که در سال 1905 در مجموعهای به نام (ماورای جدالها) به چاپ رسید. رولان در این کتاب، روشنفکران فرانسه و آلمان را به آشتی دعوت میکند و با تعصب افراطی و میهنپرستانه به مخالفت برمیخیزد. به همین سبب این اثر در فرانسه و آلمان، هردو با مخالفت بسیار روبهرو گشت و موجد مشاجرههای قلمی غمانگیزی گردید و باعث شد که بسیاری از دوستان و طرفداران رولان به صف مخالفان او بپیوندند. اما پس از پایان جنگ، همین کتاب به منزلهی بیانیهی طرفداران پرشور صلح به شمار آمد.
رولان پس از جنگ وقت خود را میان ادبیات و سیاست تقسیم کرد. در 1916 به دریافت جایزهی ادبی نوبل نائل آمد. در 1919 به فرانسه بازگشت و روش نویسندهی متعهدی را پیش گرفت که در عالم سیاست احساس مسئولیت میکند. در 1920 او کتابی به نام «کلرامبو» را انتشار داد.
رولان هنگامی که بازار سیاست در اروپا از نو رونق یافت، به اصول کمونیسم متمایل شد و کوشید در میان اندیشههای فیلسوفان هند و مبانی سیاست روسیه شوروی توفقی برقرارسازد. درعین حال، دنبالهی کار ادبی را رها نکرد و میان سالهای 1924 و 1934 رمان «جان شیفته» را در هفت جلد منتشر کرد. جان شیفته رمانی بزرگ بود اما مانند ژان کریستوف مورد استقبال قرارنگرفت.
رولان همچنین به تحقیقات خود دربارهی شناخت موسیقی ادامه داد و چندین کتاب در این زمینه منتشر کرد. در 1939 نمایشنامهی «روبسپیر» را انتشار داد. رولان با وجود اغتشاشهای روحی که بر اثر شکست و اشغال فرانسه پدید آمده بود، سالهای آخر زندگی را به نوشتن زندگینامهی پرشور دوستش پگی مصروف داشت که در سال 1944 انتشار یافت. این نمایشنامه شامل گفت و شنودهای پرهیجان و درددلهای معنوی رولان، و مشابه با کتاب سفر درونی او بود رولان کتاب سفر دورنی را در 1936 نوشته بود و این کتاب در حقیقت زندگینامه شخصی او به شمار میرفت.
رومن رولان چند ماه پس از آزادی کشور فرانسه از اشغال آلمانها در سال 1944 درگذشت. در حالی که یادداشتهای روزانه و مکاتباتش زیر چاپ بود.
رولان از نادرترین نویسندگان فرانسه است که در فرهنگ فرانسه در رشتهی شناخت موسیقی تأثیر فراوانی داشته است. علاقهی وافرش به آزادی و بشردوستی او را بر آن داشته بود که از زمان جنگ جهانی اول به بعد همهی کوشش خود را در راه صلح و منافع مشترک مردم دنیا به کار برد. از نظر ادبی نباید از یاد برد که ژان کریستوف، نوع رمانهای متوالی و چند جلدی را در ادبیات فرانسه وارد کرد و راه را بر نویسندگانی چون #ژول_رومن و #روژه_مارتن_دوگار گشود. بسیاری از آثار رومن رولان به فارسی ترجمه شده است. برخی از این آثار عبارتند از: زندگی میکل آنژ، زندگی بتهوون، برلیوز، ژان کریستوف، موتزارت، مهاتما گاندی، واگنر، یادداشتهای ایام جنگ، گرگها، جان شیفته، و روبسپیر.
ارسال دیدگاه