ادبیات قرن بیستم اسپانیا شاهد رویدادهای مختلفی بوده که بسیار از آن تأثیر پذیرفته است. ننگ شکست اسپانیا در جنگ اسپانیا و آمریکا در ۱۸۹۸ میلادی باعث شد که بسیاری از روشنفکران اسپانیایی به تحلیل علل افول بلند مدت کشورشان و ارزیابی دربارهی ارزشهای سنتی آن بپردازند.
چندی نگذشت که گروهی نویسندهی موسوم به «نسل ۹۸» (نسل 1898) بر آن شدند تا حیات فرهنگی خود را جانی دوباره بخشند. داستاننویسانی مانند #میگل_د_اونامونو، #پیو_باروخا و #رامون_ماریا_دلوالیه و شاعرانی نظیر #آنتونیو و #مانوئل_ماچادو (برادران ماچادو) و #خوسه_ارتگا_ای_گاست فیلسوف و منتقد از برجستهترین آنها هستند. رماننویسان این گروه، سنت واقعگرایی منطقهای را کنار نهادند و از شگردهای ساختاری و روایی نو و نیز جدیتی تازه در مقصود داستانها بهره گرفتند و در این زمان، جستار انتقادی و روانشناختی و فلسفی در اسپانیا اهمیت بسیار یافت.
پس از پایان جنگ جهانی اول تا آغاز جنگ داخلی اسپانیا، نسلی دیگر در ادبیات این کشور پدیدار شد که دنبالهرو نویسندگان نسل ۹۸ بود، اما با نگاهی اروپاییتر و با تأثیرپذیری از دیگر جنبشهای پیشرو اروپایی. که آنها به نسل ۱۹۲۷ معروف شدند. مثل #فدریکو_گارسیا_لورکا، #رافائل_آلبرتی و دیگران.
میگل د اونامونو، فیلسوف، شاعر و نویسندهای از نسل ۹۸ بود که امروز دربارهی آثار و افکار او بحث میکنیم. از مهمترین و برجستهترین نویسندگان و رهبران این نسل بود که خیلی زود جای خود را در ادبیات و تفکر جهانی باز کرد.
اونامونو در شهر بیلبائو در ۱۸۶۴ زاده شد و تحصیلات اولیه را در زادگاه خود انجام داد و در ۱۸۸۰ به دانشگاه مادرید وارد شد تا در رشتهی فلسفه و ادبیات به تحصیل ادامه دهد. زبان یونانی، لاتینی، عبری و ادبیات و تاریخ آموخت و در ۱۸۸۴ به دریافت درجهی دکتری نائل شد. در ۱۸۹۱ کرسی زبان یونانی را در دانشگاه سالامانکا و بعد کرسی زبانشناسی تطبیقی (لاتینی ـ اسپانیایی) را بر عهده گرفت و در ۱۹۰۰ به ریاست دانشگاه منصوب شد. روش تدریس اونامونو با روش معمول استادان قدیم متفاوت بود، به این معنی که با شاگردان روابط صمیمانهای داشت و در تدریس شیوهای به کار برد که برای مردم زمان قابل قبول نبود.
اونامونو نظر خود دربارهی آموزش و پرورش را در کتابی به نام «عشق و تعلیم و تربیت» بیان کرد.
در جنگ ۱۹۱۴ که اسپانیا بیطرفی خود را اعلام کرد، اونامونو با بیطرفی مخالف بود و به وسیلهی سخنرانیها و مقالههای بیشمار پیوسته برای ساختن اسپانیایی نوین مبارزه کرد و از مقام ریاست دانشگاه خلع و از کشور اخراج شد و از ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۰ در تبعید باقی ماند و در ۱۹۳۰ به کشورش بازگشت. در ۱۹۳۵ نامزد دریافت جایزهی نوبل شد و در همین سال درگذشت و پیش از مرگ کتابخانه و یادداشتهایش را به دانشگاه سالامانکا بخشید.
اونامونو آثار متعددی نوشت که میتوان این آثار را در سه گروه جای داد.
۱. مقامهها و مقالههای تحقیقی که شامل هفت جلد است. یکی از اساسیترین موضوعاتی که اونامونو در آثارش بدان پرداخته است، مسئلهی مرگ و جاودانگی است. مسئلهی رنج و شکی که انسان را در قرن بیستم فراگرفته است. معروفترین اثر اونامونو در این حوزه، کتاب «سرشت سوگناک زندگی» است که به قلم #بهاءالدین_خرمشاهی به فارسی با عنوان «درد جاودانگی» ترجمه و منتشر شده است. این اثر مهم دربارهی تردیدها و نگرانیهای انسان جدید دربارهی مذهب است. اونامونو به هیچ وجه مسائل عادی مربوط به مذهب و عالم مافوق الطبیعه را مطرح نمیکند. وی همه چیز را از روح و قلب آدمی ناشی میداند که تابع جهشی درونی است نه فکری و منطقی.
اونامونو از نیازهای بشر گفتوگو میکند، از بشری که نمیخواهد بمیرد و روح و جسم، و آرزوهایاش به نوع ادراک وی از عالم خلقت بستگی دارد، چنانکه در زندگی دن کیشوت و سانچو (۱۹۰۵) عرضه کرده است. کتاب دیگر اونامونو در این حوزه، کتاب مبارزهی مسیحیت است که ابتدا نسخهی فرانسوی آن در پاریس منتشر شد و سپس در ۱۹۳۲ در اسپانیا به چاپ رسید. اثر دیگر تحقیقی اونامونو، کتاب «چگونه رمان مینویسند» است که در ۱۹۲۸ منتشر شد. عمدهترین اندیشههای اونامونو در این آثار چالش با مسائل اساسی و ابدی زندگی، مرگ و وجود انسان است و افکار او تأثیر فراوانی بر اگزیستانسیالیسم نهاد. او به همه چیز شک میکرد و چند بار دچار بحران روحی شد. او میخواست بذر شک بکارد و ایمان برداشت کند. او میگوید: «اگر شک بردن بر هستی خداوند شرک است، من بر آن خداوندی که نمیتوان بر او شک برد، شک دارم.»
و از اینجا مسئلهی خداوند و جاودانگی را جستوجو میکند و اعتقاد دارد که ما فقط از طریق عشق و رنج به خدا میرسیم نه از راه عقل و استدلال. زیرا عقل و استدلال، انسان را از خدا دور میکند. نمیتوان ابتدا خدا را شناخت به این امید که بعدها ممکن است دوستش داشته باشیم. باید در وهلهی اول دوستش بداریم، مشتاقش باشیم، هوایش را در دل بپرورانیم تا بتوانیم به شناخت او دست یابیم. البته آرای اونامونو قابل نقد است.
۲. رمان و داستان کوتاه از دیگر آثار اونامونو ست که آن نیز شامل هفت جلد است. رمان «مه» که در سال ۱۳۷۸ به قلم بهناز باقری به فارسی ترجمه و انتشارات مروارید منتشر کرد که اکنون در بازار نایاب است. این کتاب هم صبغهی فلسفی دارد و اندیشههای اونامونو در قالب رمان شکل گرفته است.
این رمان هم همزمان با کتاب «درد جاودانگی» در سال ۱۹۱۴ انتشار یافته است. کتاب دیگر اونامونو در این حوزه «آبل سانچس، داستانی از عشق و عاطفه» است که در ۱۹۱۷ منتشر شد و کتاب «سه داستان کوتاه نمونه و یک مقدمه» اوست که در ۱۹۲۰ منتشر شد و کتاب «خاله تولا» که از معروفترین آثار اونامونوست که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد و این کتاب به قلم نجمه شبیری در سال ۱۳۸۳ به فارسی ترجمه و منتشر شده است. رمان خاله تولا در ادبیات اسپانیا نمونهای از نماد زن فداکار است. اونامونو چهرهی قهرمان کتاب یعنی خاله تولا را تجسمی از رسالت خالص و پاک مادری نشان میدهد. اونامونو در داستانهای خود بیشتر به خصوصیات اخلاقی قهرمانان کتاب توجه دارد تا به حوادث و ماجراها داستان.
از دیگر آثار داستانی اونامونو میتوان به کتاب «صلح در جنگ» و داستان «در سرزمین اسپانیا و پرتغال» اشاره کرد. برخی از داستانهای اونامونو به قلم بهاءالدین خرمشاهی با عنوان «هابیل و چند داستان دیگر» به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
۳. دستهی سوم از آثار اونامونو آثار منظوم است. مانند «دیوان» (۱۹۰۷) منظومهی «مسیح ولاسکس» (۱۹۲۰) که شاهکار شعری اونامونو به شمار میآید و از هیجان و شور و حرارات فراوان برخوردار است. شاعری در برابر مسیح مصلوب زانو میزند و نیایشی عارفانه انجام میدهد و احساس درون خود را آمیخته با نوعی تفکر از خلال شعری دلنشین منعکس میکند.
مجموعهی «نغمههای روزانهی شاعرانه» شامل اشعاری است که در سالهای ۱۹۳۶- ۱۹۲۸ سروده شده و پس از مرگ شاعر در ۱۹۵۳ انتشار یافته است.
اونامونو در مدت چهل سال درخشانترین و پرقدرتترین شخصیت ادبی عصر خود بوده، نفوذ فراوانی در نسل خود داشته و از افتخارات اسپانیا و جهان در قرن بیستم به شمار رفته است. چه از نظر شخصیت انسانی، چه از لحاظ نویسندگی، چه از حیث اندیشه و هنر و نفوذ بر طرز تفکر اروپایی.
ارسال دیدگاه