به نقل از لیتهاب، #سوزان_سانتاگ نویسنده، منتقد ادبی و فعال سیاسی آمریکایی است که در سال 2004 درگذشت. وی در طول عمرِ 71 سالهی خود 17 کتاب نوشت، اما هیچکدام از آنها شهرت و اهمیت «عاشق آتشفشان» را به دست نیاورد. «نظر به درد دیگران» و «دربارهی عکاسی» از دیگر آثار نویسندهی آمریکایی است که مورد استقبال خوانندگان و صاحبنظران قرار گرفت.
از سوزان سانتاگ آثار زیادی به زبان فارسی ترجمه شده است. «آلیس در بستر»، «اصول اولیهی نویسنده شدن»، «انحطاط سینما»، «بانوی دریایی»، «در آمریکا»، «دربارهی عکاسی»، «نظر به درد دیگران»، «عاشق آتشفشان» و بسیاری دیگر از کتابهای نویسندهی آمریکایی رخت واژگان فارسی را به تن خود دیده است.
سانتاگ برندهی جوایزی چون «جایزهی کتاب ملی آمریکا»، «جایزهی حلقهی منتقدین ملی»، «جایزهی کتاب تاریخی»، «جایزهی صلح تجارت کتاب آلمان» و «جایزهی مالاپارت ایتالیا» شده بود. بیشک بسیاری از نویسندگان در پی رسیدن به چنین شهرتی در دنیای ادبیات هستند. شاید توصیههای او به دیگر نویسندگان بتوانند به آنان برای قدم گذاشتن در این راه کمک کند.
- اخلاقمدار باشید:
نویسندهی خوب باید هوش اخلاقی بالایی داشته باشید. اخلاقیات شما را تبدیل به نویسندهای معتبر و خاص میکند. من فکر میکنم نویسندگان داستان کوتاه و رمان نقش مأمور ترویج اخلاق را در جامعه دارند. نویسندگان داستانهای جدی میتوانند موضوعات اخلاقی را در داستان خود بیان کنند. داستانی روایت کنند که بعد آموزش داشته باشد.
قصهی همذاتپنداری کند. ممکن است داستان در کتاب با زندگی شخصی خواننده متفاوت باشد، اما دیدگاه و جهانبینی فرد را بیشک گسترش میدهد و ظرفیتمان را برای قضاوتی اخلاقی افزایش میدهد.
- توجه کنید:
توجه کنید. نویسندگی توجه زیادی میطلبد. اتفاقات پیرامون خود را درک کنید و اجازه ندهید محدودیتهای اجتماعی زندگی شما را کوچک و حقیر کند. توجه کردن سبب میشود با دیگران ارتباط برقرار کنید و مشتاقتان میکند. همیشه مشتاق باقی بمانید.
- کتابهای تأثیرگذار بخوانید:
من دوست دارم آثاری بخوانم که تحت تأثیرم قرار دهند؛ کتابی که چیزی به معرفت من از دنیا بیفزاید. برای شاعران ارزش بیشتری قائل هستم. بسیاری از نویسندگانی که دوست دارم، در آغاز شاعر بودهاند.
- احساستان را بروز دهید:
نوشتن کاری عجیب است. نویسنده باید احساسات مختلفی را همزمان تجربه و به خواننده منتقل کند. البته احساسات بخشی از همه آثار هنری است، اما به نظر من برای نویسندگان بیشتر صدق میکند؛ زیرا نویسنده بر خلاف نقاش یا آهنگساز در ساختاری کار میکند که در همه حال کاربرد دارد. نویسندهی خوب باید بتواند احساسات مختلف را بروز دهد و البته معتقدم نویسنده نباید احساسات شخصیاش را بروز دهد که در این صورت همه باید از زندگی شخصی خود بنویسند. نوشتن کلاً کار پیچیدهای است.
- عاشق کلمات باشید:
عاشق کلمات باشید، برای نوشتن جملات سختی بکشید و به دنیا توجه کنید. کمی هم جدی باشید؛ منظور من این است که دورو نباشید، نه این که شوخطبع نباشید. نکتهی دیگری هم هست که دوست دارم بگویم: لطفاً عجله نکنید. اگر نویسندهی خوششانسی باشید میتوانید از خواندن آثار نویسندگانی چون #تولستوی، #داستایوسکی و #تورگنیف لذت زیادی ببرید. مردم زیادی از من میپرسند اگر بخواهیم نویسنده شویم باید چهکار کنیم و من همیشه میگویم نویسندگی چیزی نیست که تصمیم بگیرید انجام دهید. نویسندگی حسی است که اگر انجامش ندهید، نمیتوانید به زندگی خود با آرامش ادامه دهید. البته اشکالی ندارد کارهایی چون نقاشی و یادگیری موسیقی را با تصمیم شخصیمان آغاز کنیم و بیاموزیم. افراد زیادی مینویسند و اشکالی هم ندارد، اما اگر بخواهید نویسندهای حرفهای شوید، نیاز به حسی ورای تصمیمی شخصی است.
- دستور زبان را یاد بگیرید:
نویسندهی خوب باید از علائم نگارشی و نقش کلمات مختلف در جمله آگاه باشد.
- منبع الهام خود را در اتفاقات روزمره بیابید:
کنجکاو باشید و به سراغ موضوعات مختلف در زندگیتان بروید. منتظر نباشید تا ناخودآگاه به شما الهام شود. برای نویسنده شدن باید ماجراجو باشید و به دل جامعه بروید و از موضوعات و اتفاقات مختلف آگاه شوید.
ارسال دیدگاه