#هنری_میلر در طول زندگانی آثار زیادی پدید آورد. آثار او اما همواره به زندگینامهی خودنوشتهی یک نویسندهی یاغی شباهت دارد. نویسندهای که از مادر اغتشاش متولد شده و عاشق تشویش افکارعمومی است.
مجموعهای درهم و متنوع از تنکامیها، عشق به زندگی، روانکاوی شخصیتها و نقد اجتماعی. در این میان ساختار این آثار از نظر هنر نویسندگی در اغلب آثار میلر به خاطر جهشهای فکری یک ساختار نامنظم و آشفته است.
ناشران به آثار میلر کمترین توجهی نشان ندادند. به نظر آنها آثار میلر ضدزن، هرزهنگار و در مجموع غیر قابل انتشار بود. در آمریکا برخی از آثار او ۳۰ سال پس از چاپ اولشان در خارج منتشر شد. در برخی کشورهای اروپایی مثل آلمان تا مدتها مطالعه آثار هنری میلر برای نوجوانان قدغن بود. هنری میلر، در رمان معروفش، «مدار رأسالسرطان» (۱۹۳۹م) مینویسد: «در آغاز فقط اغتشاش بود.»
با این حال مهمترین و شاخصترین اثر هنری میلر، «مدار رأسالسرطان» است و کسی که این کتاب را نخوانده باشد، هنری میلر و شاخهای از ادبیات پست مدرن را که #ایهاب_حسن از آن به عنوان «ادبیات سکوت» نام میبرد، نمیشناسد.
هنری میلر در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۱ در بروکلین متولد شد. او فرزند یک خیاط مهاجر آلمانی بود. میلر از کودکی به مطالعه علاقه داشت و انواع کتابها را از شاهکارهای ادبی جهان تا ادبیات عامهپسند و بازاری، هر چه که به دستش میآمد، میخواند.
با وجود عشق و علاقهی او به ادبیات، نخستین تلاشهایش در نویسندگی به جایی نرسید. دو بار در دانشگاه ثبت نام کرد و هر بار تحصیل را نیمهکاره رها کرد. او با جیب خالی سراسر آمریکا را گشت و در این سفر، برای گذران زندگی به هر کاری تن داد.
در یک واریته با عشق زندگیاش، زنی به نام جون اسمیت آشنا شد. میلر در آن زمان متأهل بود، زنش را طلاق دارد و با جون ازدواج کرد.
در سال ۱۹۲۸ میلر و جون به پاریس مهاجرت کردند. آنها به گروهی از نویسندگان آمریکایی پیوستند که سودای جهانی شدن ادبیات آمریکا را در سر میپروراندند و گمان میکردند با مهاجرت به پاریس که در آن سالها پایتخت هنر و ادبیات جهان بود، میتوانند آثاری متفاوت بیافرینند و ادبیات آمریکا را از بومیگری نجات دهند. این گروه از نویسندگان بعدها به «American Exiles» مشهور شدند.
میلر هم مانند دیگر نویسندگان و هنرمندان آمریکایی مقیم پاریس در اتاقی مرطوب زندگی میکرد و زندگیاش را با دستفروشی میگذراند و مقالات و داستانهایی مینوشت که هیچکس علاقهای به منتشر کردن آنها نداشت، چه رسد به پرداخت دستمزدی هر چند مختصر. بعدها هنری و جون از هم طلاق گرفتند.
در سال ۱۹۳۴ شاهکار هنری میلر، رمانی به نام «مدار رأسالسرطان» منتشر شد. این کتاب تصوری را که در آن زمان مردم از اخلاق داشتند به چالش کشید و در واقع اخلاق زمانهاش را دگرگون کرد. «مدار رأسالسرطان» هم مانند کتابهای دیگر میلر از زندگی روزانهی او تأثیر پذیرفته و رد زندگی نویسنده و اندیشهها و برخی از پنهانترین امیال و تمناهای او را در این کتاب میتوان یافت.
میلر در این کتاب سبک تازهای آورد. او نشان داد که نویسنده میتواند تاریخنویس زندگی شخصی خودش باشد. #هاینریش_بل، نویسندهی سرشناس آلمانی و برندهی نوبل ادبی دربارهی میلر میگوید: «در آثار میلر نوعی ادبیات چریکی نهفته است. میلر کاملاً شبیه قهرمانان داستانهایش است. او دقیقاً همان چیزی است که مینویسد و دقیقاً روحیهاش با سبک نوشتار او منطبق است.»
#زهرا_خانلری دربارهی او مینویسد: «هنری میلر نویسندهای است که در ادبیات آمریکا نمیتوان او را در طبقهی معین و خاصی جای داد. آثارش به طور شگفتانگیز مخلوط و رنگارنگ است. در رماننویسی از دستهی #فاکنر یا #همینگوی نیست. اما مانند آنان نمونه کامل نویسندهی آمریکایی به شمار میآید. [...] آثار میلر مانند #ویتمن از قالب ادبیات ساده پا فراتر مینهد.
این آثار که در واقع یادداشتهای زندگی اوست، به هیچوجه خاص اعمال و رفتارها و جریانهای صوری زندگی یا جریان روحی و معنوی او نیست، بلکه همهی آنها یک کتاب را تشکیل میدهد و آن سفرنامهی زندگیاش است. مدار رأسالسرطان که ذوق مسخرهنویسی او را آشکار میسازد اعترافاتی است با صدای بلند که به صورت انفجار از درونش بیرون میجهد.»
میلر بعد از آن که از جون طلاق گرفت، دو بار دیگر با زنانی ازدواج کرد که بیش از چهل سال از او جوانتر بودند. او هفتم ژوئن ۱۹۸۰ در کالیفرنیا درگذشت.
آثار زیر از میلر به فارسی ترجمه و منتشر شده است:
نکسوس (تصلیب گلگون) ترجمهی سهیل سمی، انتشارات ققنوس مکس، ترجمهی امید نیک فرجام، نشر نیلا پیکرههای ماروسی، ترجمهی مهید ایرانی طلب، نشر پرسش عصر آدمکشها، دربارهی آرتور رمبو، عبدالله توکل، نشر زمان آرمش در تبعید، داود قلاجوردی، نشر آتیه شیطان در بهشت (و چند اثر دیگر) : ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی انتشارات ناهید.
ارسال دیدگاه