#منصور_کوشان شاعر، نویسنده، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار، کارگردان تئاتر، برندهی جایزهی آزادی بیان اوسیسکی سال ۲۰۱۰ و بنیانگذار خانهی آزادی بیان، روز پنجم دی ماه ۱۳۲۷ در اصفهان متولد میشود. در دورهی تحصیل با گردانندگان “جنگ اصفهان” که از گاهنامههای بسیار معتبر دههی ۴۰ و ۵۰ خورشیدی است، آشنا میشود و زمینههای رشد و بلوغ ادبی خود را در پیوستن به جمع آنها ممکن میگرداند. جمعی که همه از شاعران و نویسندگان و مترجمان جدی در زمینهی شناسایی ادبیات مدرن و متعهد ایران هستند.
کوشان اولین نمایشنامهی خود را با نام “هلهلویا” مینویسد که اثری است تکپردهای متأثر از کتاب عهد عتیق. “عروسکها در شب” و “شبی در خانهی مریم” نام دومین و سومین نمایشنامهی او است که در جابهجاییها گم میشوند.
چهارمین نمایشنامهی کوشان با نام “تصویر ذهن من ابوالهول” که در سال ۱۳۴۹ خورشیدی با نام “تصویر ذهن” به روی صحنه میرود، پس از چند شب اجرا، با دخالت ساواک متوقف میشود. پنجمین نمایشنامهی او “روزنامههای دیروز و امروز”، برندهی جایزهی نخست نمایشنامهنویسی رادیو تلویزیون ملی ایران میگردد و چند اجرای خصوصی از آن با کارگردانی خجسته/ بهروزکیا و بازی شمسی فضلاللهی و شاهرخ قائمقامی به روی صحنه میرود. منصور کوشان از سال ۱۳۵۰ فعالیت خود را در فوق برنامههای دانشگاه اصفهان متمرکز میکند و آثاری مینویسد و به روی صحنه میبرد که متأثر از اندیشههای فروید و یونگ است. چنان که نمایشنامههای “فریادی برای گوشهای کر” و “بودن از نبودن” او، پس از اجرا در صحنه و پخش از تلویزیون ملی ایران، نقدهای روانشناسانهی منتقدین را به همراه دارد. در همین دوران، تجربهی عملی بازی و کارگردانی نمایش را هم به دست میآورد و به دلیل موفقیتهایش، مسؤل مرکز فرهنگی رادیو تلویزیون ملی ایران، مرکز اصفهان میشود و در کنار فعالیتهای دیگر، نمایشنامههای “الف، لام، میم”، “وعدهی ملاقات” نوشتهی خود و و نمایشنامههای “منطقهی جنگی”، “باراباس – ساعت دشوار”، “کلفتها” اثرهای یوجین اونیل، پر لاگر کویست و ژان ژنه را طراحی و کارگردانی میکند.
محدودیتهای مکانی – که به هر حال در هر شهری، حتی بر اصفهان هم حاکم بود – سبب میشوند که کوشان ناگزیر فعالیت در زادگاه خود را رها کند و هم چون بسیاری از شاعران و نویسندگان زندگی در تهران را برگزیند. از سال ۱۳۵۴ تا انقلاب ۱۳۵۷، کوشان با نوشتن نمایشنامه، فیلمنامه و نقد تاتر، سینما و کتاب برای نشریههای معتبر آن زمان، چون ماهنامه “رودکی” و ضمیمهی ادبی روزنامهی “آیندگان” زندگی حرفهای خود را ادامه میدهد و در سال ۵۸، با انتشار هفتهنامهی “ایران”، به جرگهی سردبیران مجلههای فرهنگی و ادبی میپیوندد. انقلاب و فضای بستهی بعد از آن، منصور کوشان را از ادامهی فعالیت در زمینهی نمایشنامهنویسی، نقدنویسی و کارگردانی تاتر باز میدارد و او از سال ۱۳۶۰ به بعد به طور جدی به نوشتن داستان و رمان رو میآورد. پس از چند سال، مجموعه داستانهای “خواب صبوحی و تبعیدیها”، “واهمههای زندگی”، “واهمههای مرگ” و رمانهای “محاق” و “آداب زمینی” را منتشر میکند که محتوای همهی این آثار برگرفته از فضای جنگ و زندگی ناامن موجود سالهای بعد از انقلاب است.
در کارنامهی همین سالهای کوشان، انتشار چند مجموعهی شعر، انتشار زیرزمینی “کسوف عروسکها” که مجموعهی دو نمایشنامه است و همکاری و سردبیری در چند ماهنامهی فرهنگی و ادبی مانند “آدینه”، “دنیای سخن”، “گردون” نیز حائز اهمیت است. به ویژه که او با انتشار ماهنامهی “تکاپو”، که یکی از اثرگذارترین مجلههای فرهنگی است، هم فضای جدیدی برای شناخت و نقد و بررسی ادبیات مدرن ایجاد میکند و هم امکان تبادل افکار و احیای کانون نویسندگان ایران را. پس از توقیف ماهنامهی “تکاپو” و ارسال رمان “راز بهارخواب” و مجموعه نمایشنامههای “بازیهای پنهان”، “ماجرای شگفتانگیز و باورنکردانی اولیس”، “گرداب عاشقان” و چند اثر دیگر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دریافت مجوز انتشار، کوشان به همراه چند تن از نویسندگان و شاعران شناخته شده و متعهد، با نوشتن چند بیانیه چون “ما نویسندهایم” یا “متن ۱۳۴ نویسنده”، نوشتن منشور جدید کانون نویسندگان ایران و تشکیل “جمع مشورتی”، مبارزه در راه آزادی بیان علیه سانسور حاکم را آغاز میکند. او پس از چندین بار بازداشت شدن، سرانجام در سال ۱۳۷۷، در دورهی رئیس جمهوری محمد خاتمی، به خاطر انتشار گاهنامهی “بوطیقای نو”، سردبیری مجلهی “آدینه”، انتشار متن “منشور کانون نویسندگان”، “داشتن چند کتاب غیرقابل انتشار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و فعالیت در جمع مشورتی، در دادگاه انقلاب، همراه دیگر دوستان و همکارانش محکوم به مرگ میشود. همزمان با تعقیب و گریزها و گم شدن #محمد_مختاری و #محمد_جعفر_پوینده؛ منصور کوشان که از چند ماه پیش از طرف سازمان حقوق بشر و کمیتهی دفاع از آزادی بیان نروژ، برای سخنرانی در پنجاهمین سال اعلامیهی جهانی حقوق بشر (۱۰ دسامبر ۱۹۹۸) دعوت شده است، به اسلو سفر میکند و پس از آگاهی از خبر کشته شدن دوستان و همکارانش و بودن نام خودش در صدر فهرست مرگ جمهوری اسلامی، ناگزیر به زندگی در تبعید میشود. در این راستا، منصور کوشان تمام فعالیت خود را صرف افشاگری ماهیت ضد فرهنگ و ضد بشری جمهوری اسلامی میکند و در شهرهای مختلف اروپا به ملاقات وزیران و معاونان امور خارجه و نمایندگان مجلس کشورهای هلند، سوئد، نروژ و… میرود و میکوشد با سخنرانی و گفتوگوهای مطبوعاتی و رادیویی صدای خود و دوستان کشته شدهاش را به گوش همگان برساند.
منصور کوشان که یکی از روشنفکران فرهیختهی ایران بود، در تبعید نیز بسیار فعال بود و دهها نمایشنامهی کوتاه و بلند، هفت رمان، پنج مجموعهی داستان، هشت مجموعهی شعر، بیش از ده اثر تحلیلی، صدها مقالهی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و پژوهشی منتشر کرد و با هر اثر تازهاش ذهن خواننده را به چالشی جدی فراخواند.
برخی از آثار منتشر شدهی منصور کوشان چنین نام دارند: “محاق”، “آداب زمینی”، “راز بهارخواب”، “عشقهای شیطان”، “تثلیث جادو”، “دهان خاموش”، “زنان فراموش شده” که رمان هستند، “خواب صبوحی و تبعیدیها”، “واهمههای زندگی”، “واهمههای مرگ” و “زانیه و زنهای دیگر”، “آوازهای خاموش در تبعید”، “این مادران ما” که مجموعهی داستانهای بلند و داستانهای کوتاه او هستند، “قدیسان آتش و خوابهای زمان”، “سالهای شبنم و ابریشم”، “مفهوم دیگر الفبا”، “پنجرهی رو به جهان”، “خطابههای زمینی”، “ترانههای هزارهی کهن”، “مولودیهای عاشقانه”، “گفت سنگها” که مجموعههای شعرهای او هستند، “ایران، ایرانی و ما”، “حدیث تشنه و آب”، “فراسوی شگرد، فراسوی متن”، “هستیشناسی شعر”، “پس آن چه میتوانستم گفت”، “جست و جوی خرد ایرانی، از پیش از زرتشت تا بعد از باب”، “آینههای زمان”، “چالشهای ادبیات”، “سفر ذهنی، سفر عینی”، “وارثان حکمت خسروانی”، “هستیشناسی داستانهای سهروردی” که کتابهاییاند در نقد و بررسی و شناخت فرهنگ و ادبیات، جامعه و آزادی. ازکوشان دهها نمایشنامه منتشر شده است و چندین مجموعه نمایشنامه توقیف گشته. از نمایشنامههای منتشر شدهی او در این سالها میتوان از “آزمودگی”، “برابر آسمان”، “آخرین شانسها”، “نورا + نورا” و “انتخابات” نام برد. نیروی خلاقیت، ابتکار و اگاهی از شگردهای مدرن، بخشی از شیوههای خاص نگارش منصور کوشان است. صدای قلم کوشان، صدایی متفاوت و رساست و از چیرگی خلاقیت ادبی او و گریز از ادبیات مرامی خبر میدهد. آثار او همواره برخوردار از نوعی صناعت تازه، نگاه تازه و فراتر از شیوههای معمول نگارشی است و خصلت جهان هستیشناسی آثار او، جهانی ملموس و تجسم یافته است.
منصور کوشان، چند سال مدیر هنری تئاتر سولبرگ شهر استاوانگر در نروژ بود و هفت نمایشنامه از خود و نویسندگان جهانی را به زبان نروژی طراحی و کارگردانی کرد و اجراهای موفقی از آنها در روی صحنه داشت. از نمایشنامههای اجرا شدهی او به زبان نروژی میتوان از “خدا”، “تکگویی یک تبعیدی”، “آخرین شانس”، “دعوت”، “نورا + نورا” یاد کرد.
منصور کوشان ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ در اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.
ارسال دیدگاه