فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

هیاهو در کاتدرال

هیاهو در کاتدرال

نویسنده : مهدی یزدانی خرم

کسی هم کارد به دست به سراغش آمده بود و نزدیک شده بود به او که طاق‌باز خوابیده بود، طاق‌باز با چشم‌های بسته، در فاصله‌ی میان خرمن آتش و پله‌ها.
از داستان طاق باز در شب- خولیو کورتاسار
•••
جلد دوم داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین ادامه منطقی جریان‌ها و آثاری است که در جلد نخست آن خوانده بودیم. فضاهایی که با توجه به تفاوت‌های زمانی، بسترهای خاص تاریخی و از همه مهمتر تمایلات ذهنی نویسندگان آن‌ها از گستردگی شگفت آور ادبیات منطقه‌ی آمریکای لاتین خبر می‌داد. در جلد دوم نیز این چندگانگی حفظ شده است و اچه وریا - گرد آورنده این مجموعه- تلاش کرده توازنی منطقی بین دوره‌های مختلف ادبی منطقه اعم از دوران استعمار، دوران دیکتاتوری و یا دوره‌های معاصرتر وجود داشته باشد. بنابراین کتاب علاوه بر لذت خوانشی که به ما وام می‌دهد، سیر زمانی‌اش را هم حفظ می‌کند. در میان داستان‌های این مجموعه چند اثر بیشتر توجه خواننده را برمی انگیزد که فکر می‌کنم دلیل اصلی این احساس به روز بودن و از آن مهمتر مدرن بودن این داستان‌ها است. با وجود اهمیت سبک‌شناختی آثار نویسندگانی چون #رامون_پانه و #مانوئلا_گوریتی داستان‌های نویسندگانی چون #کورتاسار، #رولفو، #اونتی، #کاستلانوس و همچنین داستان تکان دهنده و کم‌نظیر «پایان رژه» نوشته‌ی #رینالدو_آرناس از خواندنی‌ترین داستان‌های این مجموعه‌ی کوچک به شمار می‌آیند. در این نوشتار کوتاه اشاره می‌کنم به داستان «پایان رژه» از نویسنده‌ی کوبایی رینالدو آرناس که طی روایتی مقطع، پرضرباهنگ و از همه مهم‌تر خشن توانسته پرتره‌ای از وضعیت و مفهوم دیکتاتوری در کوبا را روایت کند. حال و هوای داستان به شخصیتی مربوط می‌شود که به همراه صدها تن به محل سفارت پرو هجوم آورده و امیدوارند تا از این طریق از کوبا خارجشان کنند. در این روایت چندین خرده روایت و قصه‌ی فرعی به همراه سایه گرسنگی، بافت رئالیستی را از هم می‌پاشد و روایت را به سمتی می‌برد که بیانگر نوعی ازهم گسیختگی روانی و درونی است. قهرمان آرناس به همراه صدها نفر به سفارت پرو آمده و در مسیر این حرکت و فصل داستانی‌ها ما پریشان گویی هایی را درک می‌کنیم که از خلالشان رنج درماندگی و بی‌سرانجامی زیستن این نوع از انسان تاریخی به چشم می‌آید. قهرمان داستان گرسنه است، آن‌ها هم چیزی برای خوردن ندارند و همین فشار باعث شده تا او از آغاز داستان به دنبال حرکت یک مارمولک در میان دست و پاهای فرو رفته در گل و لای باشد، مگر به چنگش آورد و شکمش را از عذاب تهی بودن نجات دهد. این شاید اصلی‌ترین خط روایی اثر باشد و ما در تعقیب و گریزی که بین شخصیت و این موجود درمانده به وجود می‌آید، وارد فضا شده و این آنارشیسم نااندیشیده و ترحم انگیز را درک می‌کنیم. نکته مهمی که داستان پایان رژه را به فرمی درخشان می‌رساند توجه نویسنده‌اش به مفهوم اطلاع‌رسانی داستانی است. او به خوبی می‌داند که چنین فضای درهم ریخته‌ای و درحالی که قهرمانش در درماندگی جسمی و روحی به سر می‌برد، «تداعی»های غریزی که ناشی از همین فشارهای موجود است، بهترین روش برای ساختن خرده روایت‌های مختلف است. بنابراین ما با ذهنی روبه رو هستیم که از مؤلفه‌های فراوانی که اطرافش را پر کرده به گذشته، خاطرات، اتفاق‌ها و... پل می زند. این رفت و آمد ذهنی چنان غریزی و ناآگاهانه ساخته شده که نه تنها اثر را از آشفتگی فضا و میزانسن اش دور نمی‌کند بلکه کمک می‌کند تا ما از پس این آشفتگی به یک هارمونی درخشان که برآیند چیدمان اشیا و حرکت‌های متناقض‌نما است دست یابیم. داستان پایان رژه، روایتی از دیکتاتوری و ذهن است. این بار فرصتی برای تحلیل و یا تأویل نیست بلکه تلاش برای گریز از این دیکتاتوری به تراژدی ترحم‌برانگیزی تبدیل می‌شود که در پایانش جنون زاده می‌شود. مارمولک خسته از فرار می‌ایستد و قهرمان داستان مانند شوالیه‌ای که اژدهایی را در چنگ دارد احساس غرور می‌کند. این داستان با توجه به قابلیت‌ها و پتانسیل‌های روایی‌اش یکی از اگزوتیک‌ترین داستان‌های این مجموعه به شمار می‌آید. در این کتاب مانند جلد اول باز هم معرفی کوتاه و جامعی از نویسندگان داستان‌ها به دست داده شده و #عبدالله_کوثری تلاش کرده تا فضاهای دیگری از ادبیات آمریکای لاتین را به جامعه‌ی مخاطبان ادبی معرفی کند.

*عنوان یادداشت برگرفته است از رمان #بارگاس_یوسا: «گفت وگو در کاتدرال»، ترجمه عبدالله کوثری

  • نویسنده
  • پیشنهاد کتاب
  • نقد و بررسی