در روز ۱۴ آوریل (۲۵ فروردین) سال ۱۹۳۹ رمان «خوشههای خشم» اثر معروف #جان_اشتاین_بک منتشر شد. این رمان یکی از رمانهای پرفروش تاریخ بوده است. روزنامهی دیلی تلگراف به ۱۰ نکته مهم این رمان نگاهی انداخته که به این شرح است:
۱. این کتاب جادهی ۶۶ را برای همیشه ضبط کرد
در کتاب «خوشههای خشم»، اشتاین بک اولین نویسندهای شد که به جادهی ۶۶ اشاره کرد - همان جاده دو خطه ۲۴۴۸ مایلی که شیکاگو را به لسآنجلس وصل میکند - آن هم بهعنوان «جادهی مادر». او با این کار تصویر رستگاری این جاده را ضبط و آن را تبدیل به یک نماد فرهنگی کرد. خانواده داستانی «جود» در این رمان یکی از مثالهای هزاران نفری بودند که با استفاده از جادهی ۶۶ از نومیدی ایالت شن روان دور شدند تا به کالیفرنیا مهاجرت کنند. اشتاین بک نوشته بود: ۶۶ جادهی مادر است، جادهی عزیمت.
2. رمان او سوزانده و تحریم شد
انجمن کشاورزان متحد کالیفرنیا این رمان را دروغ و پروپاگاندای کمونیستی خواندند. این در حالی بود که این کتاب مدت کوتاهی توسط ژوزف استالین نیز در اتحاد جماهیر شوروی تحریم شده بود زیرا حزب کمونیست حاکم از این تفکر که حتی بینواترین آمریکایی هم میتواند صاحب یک ماشین باشد، خوشحال نبود. اشتاینبک چندین بار تهدید به مرگ شد و افبیآی او را تحت نظر قرار داد. کتاب او در بسیاری از کتابخانهها ممنوع شد و نسخههایی از آن بهصورت سمبلیک در شهرهای سراسر آمریکا سوزانده شدند. دبلیو بی کمپ یکی از موفقترین تولیدکنندگان نخ در کالیفرنیا که مسئولیت سرپرستی عمل سوزاندن این کتاب در بیکرزفیلد را بر عهده گرفته بود، گفته است: ما عصبانی هستیم، اما نه بهخاطر این که تحت حمله خارجی قرار گرفتهایم، بلکه به خاطر این که با کتابی تحت حمله قرار گرفتهایم که نهاییترین وجه معانی کلمهی «وقیح» است.
3. این کتاب در یک جمعه خاص منتشر شد
کتاب درست در همان روزی منتشر شد که فیلم «بلندیهای بادگیر» با بازی لارنس اولیویه پیشنمایشش را در شهر نیویورک آغاز کرد. در این روز همچنین رئیسجمهور روزولت طی نامهای به هیتلر نوشت: آیا حاضرید ضمانت کنید که نیروهای مسلحتان به منطقه یا املاک ملتهای مستقل حمله نخواهند کرد؟ منظور از ملتهای مستقل فهرستی متشکل از کشورهای لهستان، بلژیک، فرانسه، بریتانیا و ایرلند بود.
4. اعصاب خراب نویسنده
این رمان طی مدت زمان پنج ماه نوشته شد (از ماههای ژوئن تا اکتبر سال ۱۹۳۸) و دفترهای خاطرات او («روزهای کاری: ژورنال خوشههای خشم») مردی را نمایان میکنند که در حال از دست دادن کنترل و اعتماد به نفسش بوده است. او در زمان مرگ باجناقش این رمان را مینوشت و در همین حال برای جنگ و نیز فروش خانهاش در کالیفرنیا کاملاً تحت فشار قرار داشت. او نوشته بود: آیا کتابی تا به حال تحت چنین شرایط هیجانانگیزی نوشته شده است؟ تمامی سیستم عصبی من خرد شده است. امیدوارم به سمت حمله عصبی کامل پیش نروم.ای کاش میتوانستم برای مدتی ناپدید شوم. چیزهای خیلی زیادی هستند که مرا عصبی میکنند. میترسم این کتاب از هم بپاشد. اگر این اتفاق بیفتد، من هم از هم میپاشم. وقتی که کار نوشتن کتاب به پایان رسید او نوشت: آن کتاب بزرگی که امیدش را داشتم از آب درنیامد. تنها یک کتاب معمولی است. البته همین کتاب معمولی برندهی جایزه پولیتزر ادبیات سال ۱۹۴۰ شد.
5. او به تحقیقاتش افتخار میکرد
در حین نوشتن «خوشههای خشم»، اشتاین بک از کمپ آروین متعلق به دولت فدرال، نزدیک بیکرزفیلد که در رمان بهعنوان «کمپ ویدپچ» به نمایش درآورده شده است، بازدید کرد و کتابش را با تمرکز بر این یافتهها نوشت. هنوز هم کارگران مهاجر از این کمپ استفاده میکنند.
6. باید نسخهی اول کتاب را نگه میداشتید
نسخهی اولیه هاردبک چاپ وایکینگ پرس ۶۱۹ صفحه (۲۶۰ هزار کلمه) داشت و قیمتش ۲.۷۵ دلار بود و یک روکش خاکی با طراحی المر هیدر نیز داشت. حدود ۵۰ هزار نسخه از آن به چاپ رسید و تبدیل به پرفروشترین کتاب آمریکا در سال ۱۹۳۹ شد.
7. داستان عنوان کتاب
عنوان این کتاب از «سرود نبرد جمهوری» گرفته شده است: چشمان من شکوه آمدن خدا را دیدهاند/ او تاکستانی که خوشههای خشم در آن انبار شدهاند را پایمال میکند. این سرود توسط جولیا وارد هاو یکی از طرفداران براندازی اصول بردگی در سال ۱۸۶۱ نوشته شده است. اشتاین بک گفته بود: من از این سرود خوشم میآید چون یک نوع رژه است و این کتاب نیز یک نوع رژه است.
8. کارگردانی جان فورد
دریل زانوک حقوق رسمی ساخت فیلم «خوشههای خشم» را به مبلغ ۷۵ هزار دلار خریداری کرد. زانوک که نگران پیش آمدن بحث و جدل بود، مراسم پیش نمایش فیلم «خوشههای خشم» را در نیویورک برگزار کرد. این فیلم که توسط #جان_فورد کارگردانی شد، نقدهای درخشانی دریافت کرد.
9. خشم خوشهها
اشتاین بک تنها نویسندهای نیست که از عنوان «خوشههایخشم» برای یک کتاب استفاده کرده است. در سال ۱۹۱۷ بوید کیبل (۱۸۷۸-۱۹۴۳) یک کتاب داستان با همین نام نوشت که عنوان فرعی آن «بیستوچهار ساعت در زندگی یک سرباز مستور» بود و داستانش در زمان جنگ جهانی اول به وقوع میپیوست. در سال ۲۰۰۳ نیز لویس پردو کتابی با عنوان «خشم خوشهها» نوشت که دربارهی صنعت پرورش انگور است.
10. رمانی که ترانه هم شد
بروس اسپرینگستین خواننده مفتخر به دریافت یک مجسمه نیم تنه برنزی از جان اشتاین بک شده است. او این مجسمه را هنگامی که در سال ۱۹۹۶ برنده جایزه اشتاین بک در دانشگاه ایالتی سنخوزه در کالیفرنیا شد، دریافت کرد.
ارسال دیدگاه