زنان در تاریخ ادبیات معاصر فرانسه همواره نقش برجستهای ایفا کردهاند.با نگاهی اجمالی به نامهای بزرگی چون #سیمون_دوبووار، #فرانسواز_ساگان، #ناتالی_ساروت، #مارگریت_دوراس و... برمی خوریم که هرکدام نقش برجستهای در روند پیشرفت ادبیات کشورشان ایفا کردهاند. در این میان #مارگریت_یورسنار نویسندهی بلژیکی الاصل فرانسوی یکی از درخشانترین و با استعدادترین چهرههای فرهنگ فرانسه قرن بیستم است.
در بزرگی یورسنار همین نکته بس که از نیمهی اول قرن هفدهم که کاردینال ریشیلیو آکادمی فرانسه را تأسیس کرد تا مارس 1980 که مارگریت یورسنار به عضویت آکادمی فرانسه درآمد، هیچ زنی نتوانسته بود به جمع چهل نفرهی اعضای آکادمی فرانسه وارد شود.
مارگریت یورسنار در هشتم ژوئن 1903 به دنیا آمد و بعدها در کتاب (یادبودهای مؤمنانه) شرح احوال پدر و مادرش و دوران کودکی خود را به تفصیل بیان میکند. اولین رمان یورسنار در سال 1929 با عنوان «الکسی یا رسالهی مبارزهی عبث» به چاپ رسید.
این رمان به فرم نامهنگارانه یا به تعبیر فرنگی آن (اپیستولر) نوشته شده و در آن الکسی قهرمان رمان که موسیقیدانی برجسته است، در نامهای به مونیک همسرش به تحلیل روابطشان میپردازد.
این کتاب به تعبیر منتقدان نقبی است به روحیات و خلقیات انسان معاصر و برخی دیگر از منتقدان این کتاب را بهحق با آثار جستارنویسان بزرگ فرانسه از جمله #مونتنی، #لاروشفوکو و #پاسکال مقایسه کردهاند. یورسنار عمده شهرتش را مدیون دو کتاب «خاطرات هادریانوس» و «کار در سیاهی» است که هر دو در میان رمانهای تاریخی جنبه کلاسیک پیدا کردهاند و مراتب علم و فضل نویسنده و تحلیلهای عمیق روانکاوانه در آنها کاملاً عیان است.
ترجمهی متون ادبی از دیگر فعالیتهای مورد علاقهی یورسنار بود. در دوران نوجوانی و جوانی به چندین زبان از جمله یونانی باستان، انگلیسی و آلمانی تسلط پیدا کرده بود، به طوری که در هجده سالگی اشعار #پینداروس، شاعر یونان باستان را به فرانسه ترجمه کرد و بعدها آثاری از #ویرجینیا_وولف، #یوکیو_میشیما و #جونیشیرو_تانیزاکی را به فرانسه برگرداند.
در پاییز سال 1937 مارگریت یورسنار به دعوت گریس فریک دوست و همراه مادامالعمرش به امریکا رفت و طی چند هفته رمان بسیار مهم «تیر خلاص» را نوشت که به تعبیر زیبای ژان دورمسون درونمایهی اصلی آن عشق است. از آن جا که ما همه مخلوق عشق هستیم و عشق رمز وجودی ما است درونمایهی بسیاری از رمانهای یورسنار همین قوه فراگیر عشق است و همان نیروی مهیبی که نویسنده در پیشگفتار درخشانش بر رمان تیر خلاص از آن سخن میگوید.
اندیشهی مرگ نیز یکی از کلیدیترین موتیفهای آثار این نویسنده است. او در کتاب «با چشمهای باز» مینویسد که مرگ شکل غایی حیات است و میگوید که دوست دارد آهسته بمیرد، کاملاً آگاه از آن چه روی میدهد. در اثر نوعی بیماری که پیشرویاش، امکان میدهد که مرگ در بدن او جا باز کند. کارهای یورسنار را نمیتوان بهراحتی طبقهبندی کرد.
آثارش کاملاً در مقولههای ادبی جا نمیگیرند. دو رمان از شش رمان و جایزههایی گرفتهاند که به دلیل فضل و کمال نویسندگان در جستارنویسی به آنها داده میشود. همه آثار او بیاستثنا مشحون از روح شعر است و به نظر میرسد یورسنار قبل از نویسندگی، شاعری قدر اول و ممتاز است. یورسنار در 17 دسامبر 1987 در 84 سالگی از دنیا رفت.
پنج هفته قبل از آن به دلیل حمله قلبی بستری شده بود و طی این مدت همان طور که دوست داشت شاهد حرکت بطئی مرگ در وجودش بود. انتشارات گالیمار چند سال پیش مجموعه کامل آثار او را در پنج مجلد از مجموعهی نفیس «پلئیادها» به چاپ رساند و حقیقت این است که یورسنار سالها قبل از مرگ جسمانیاش به جمع جاودانگان ادب فرانسه پیوسته بود.
دو کتاب از مارگریت یورسنار به فارسی ترجمه شده است «داستانهای شرقی» به همت #لیلا_ارجمند و «شرارهها» با برگردان #رضا_رضایی که مجموعه زیبایی از جملات قصار و اشعار منثور یورسنار است.
ارسال دیدگاه