#نفیسی در شهریور ماه 1301 سردبیری مجلهی ادبی پرتو را، که مدیریت آن با میرزا محمدعلی خان واله خراسانی بود، به عهده گرفت؛ ولی چون پس از نشر سه شماره، مجله به صورت روزنامه سیاسی درآمد، از آن کنارهگیری کرد. نفیسی نویسندگی مجلهی شرق را نیز، که امتیاز آن با محمد رمضانی مدیر کتابفروشی خاور بود و در سه نوبت به سالهای 1303 و 1305 و 1309 منتشر شد، به عهده داشت.
استاد نفیسی با نشریات زیادی؛ همچون پیام نو، ارمغان، دانشکده ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردمشناسی، یادگار، شفق، سالنامهی دنیا، تقدٌم، همکاری نزدیک داشت. نفیسی پس از تجربهی ارشاد، آفتاب، اطلاعات، عصرجدید و ستارهی ایران، سردبیری وطن را پذیرفت.
در 1297 آقای حسین علا در حکومت صمصامالسلطنه بختیاری مأمور تشکیل وزارتخانه جدیدی به نام وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه شد و درصدد برآمد، مجلهای به عنوان مجلهی فلاحت و تجارت تأسیس کند. در آن زمان انجمن ادبی معروف دانشکده تأسیس شده بود و مجلهای به همین نام منتشر میکرد که مرحوم بهار مدیر آن بود و تهیهی مقالات و تصحیح و طبع آنها به عهدهی استاد سعید نفیسی بود. ایشان در سال 1300 رئیس ادارهی راه دماوند شد و در سال 1302 روزنامهی امید «عهد انقلاب» را با همکاری میرزا آقاخان فریور تأسیس کرد و در سال 1303مجلهی شرق را بنیان نهاد و در همین سال به ریاست ادارهی استخدام وزارت فلاحت و سپس به ریاست مدرسه عالی تجارت منصوب شد، در اسفند ماه 1313 وارد دانشگاه تهران گردید، در بهمن 1315 در بانک ملی نیز به خدمت مشغول شد، در شهریور ماه 1315 تصدیق استادی وی برای کرسی تاریخ بعد از اسلام صادر شد. در شهریور ماه 1315 سفری به مسکو کرد و در بهمن 1317 به دریافت نشان اول علمی مفتخر گردید.
نفیسی هنگام مرگ 74 سال داشت. مرحوم نفیسی از سال 1318 همکاری خود را با رادیو ایران آغاز کرد از سال 1340برنامهی یادداشتهای یک استاد را پایهگذاری کرد. از سال 1341 نیز برنامهی «در مکتب استاد» با ارشاد و شرکت وی آغاز شد.
چندی نیز در دبیرستان نظام تدریس میکرد. هنگام که دانشگاه تهران تأسیس شد به دانشگاه منتقل شده و نخست در دانشکدهی حقوق و سپس در دانشکدهی ادبیات مأمور تدریس شد.
استاد سعید نفیسی در اسفند 1341 به تدریس منابع تاریخ ایران در موسسه مطالعات و تحقیقات تاریخی پرداخت. در سال 1344 برای چندمین بار به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد و در کنگرهها و دانشگاهها و محافل ادبی بسیاری شرکت جست.
تحولات زمانه و مراودات نفیسی با بزرگان آن عصر
استاد نفیسی با بزرگان آن روزگار؛ همچون #ملک_الشعرای_بهار، #عارف_قزوینی، #میرزاده_عشقی، #ادیب_الممالک_فراهانی، #آصف_الممالک_کرمانی، #وقارالسلطنه_شیرازی، #میرزامحمدنجات_خراسانی، #محمدمهدی_میرزا، #مرآت_السلطان_کرمانشاهی، حاج #عبدالحمیدملک_الکلامی_کردستانی و دیگر بزرگان ادب فارسی که با پدر وی مراوده داشتند، آشنا شد. به گفتهی خود استاد، همین امر سبب شد که در آغاز کار به محیط ادبی تهران وارد شود و ذوق فطری وی پرورش یابد و بر تجاربش افزوده گردد.
انقلاب سوسیالیستهای بلشویک اوضاع روسیه را دگرگون کرده و یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان از پا درآمده بود. دولت ایران حکومت شوروی را به رسمیت شناخت و روتشتاین، نخستین سفیر شوروی، وارد تهران شد و پس از چندی نفیسی با چایکین، مترجم سفارت شوروی که فارسی را بسیار خوب میدانست، آشنا و دوست شد. او را با همه ادبای معروف آن روز تهران آشنا کرد. چندی پس از تأسیس سفارت شوروی، نمایندگی بازرگانی شوروی هم در تهران دایر شد و نفیسی با گالونف، خاورشناس دیگر روس که مترجم فارسی نمایندگی بود و او هم فارسی را خوب میدانست، آشنایی یافت و او را با دانشمندان دیگر ایرانی، از جمله سید #احمد_کسروی آشنا کرد.
نفیسی تنها کسی بود که با #اقبال_لاهوری مکاتبه داشت، آشنایی او با اقبال از سال 1929م/1308ش شروع شد.
شخصیت و خُلقیات نفیسی
به گفتهی استاد #عبدالحسین_زرین_کوب، نفیسی شخصیتی است، چند بعدی: مورخ، محقق، ادیب، منتقد، نویسنده، مترجم، زبانشناس، روزنامهنگار.
همسرش پریمرز نفیسی میگوید: نفیسی واقعاً عاشق کتاب بود. او مصرف مفید و به جای پول را فقط در خریدن کتاب میدانست؛ به طوری که ضروریترین احتیاجات شخصی خود را در این راه صرف میکرد. میگویند در مدرسه شاگرد زیاد منظمی نبود، ولی هوش و حافظهاش عالی بود. مطالعه را از همان اوایل جوانی دوست داشت. عقیده داشت کتاب باید چاپ شود و به دست مردم برسد. کتاب را نباید حبس کرد و جلوی پیشرفت فکری مردم را گرفت. باید وسیله به دست مردم داد تا هر کس هر قدر مایل است، مطالعه کند و روشنبین و روشنفکر شود و این مسئله را یک قدم اساسی برای پیشرفت جامعه و به خصوص جوانان میدانست. هیچوقت با هیچ ناشری در گرفتن حق تألیف سخت نمیگرفت.
سعید نفیسی در جمعآوری کتاب حریص بود، هر نوع کتاب و نوشته و مجله، مربوط یا نامربوط به رشتههای تخصصی خود جمع میکرد. حدود پنجاه سال از دوران زندگی را صرف این کار کرد. شاید بهترین مجموعه کتابهای روسی درباره ایران از آنِ او باشد. او توانسته بود به مناسبتِ مسافرتهای متعددی که به شوروی رفته بود، در طول چهل سال آخر زندگیاش اکثر آثار روسی دربارهی ایران را گردآوری کند.
نفیسی مردی بود پاکدل و خوشرو. وقتی از کسی میرنجید، رودرروی از او گِله میکرد. اگر چه در نویسندگی بیپروا بود و گاه نوشتهاش موجب رنجش دوستان میگردید، چون نیتی پاک داشت، خیلی زود با دوستانِ آزرده، صفا میکرد. تند برمیآشفت و تندتر از آن آرام میگرفت. نفیسی صاحب صفات برجستهای بود که مجموع آنها کمتر در فردی یافت میشد.
آثار نفیسی
در سال 1290، اولین اثر سعید نفیسی؛ یعنی ترجمهی کتاب «معالجه تازه برای حفظ دندان و دهان» با پشت جلد «ترجمه سعید بن ناظم الاطباء» منتشر گردید.
ترجمههایی؛ همچون ایلیاد و اودیسه، آرزوهای بر باد رفته، فرو افتادگان، عشق چگونه زایل شد، نایب چاپارخانه و غیره... .
تصحیح و مقابله و انتشار متون ارزندهی فارسی نظیر: تاریخ گیتیگشا، تاریخ مسعودی، دستور الوزراء، دیوانهای انوری، رشید وطواط، اوحدی مراغی، نظامی، خیام و غیره... .
آثار باقیمانده از سعید نفیسی اعم از تاریخ و ادبیات و ترجمه، بالغ بر یکصدوبیست جلد است. نامبرده حدود 50 سال به تدریس و تحقیق اشتغال داشت.
از نفیسی دو مجموعه داستان(ستارگان سیاه و ماه نخشب)، یک نمایشنامهی کوتاه (آخرین یادگار نادرشاه)، سه رُمان(فرنگیس، نیمه راه بهشت و آتشهای خفته) و چند قصهی ادبی و تاریخی به یادگار مانده است.
سبک ساده و روان، لحن پُرنیشخند، تصویر زنده وگویای مردم کوچه و بازار، شرح ماجراهای تاریک زندان، فقر معنوی و فساد اخلاقی گروههای حاکمه و خانوادههای اشرافی، مقایسهها و تشبیههای زیبای بیشمار و آوردن مثلها و ضربالمثلهای بجا و مناسب، ارزش خاصی به این اثر انتقادی و هجایی بخشیده است. استدلالها، قاطع، عمیق و قانع کننده است. هیچ گونه پردهپوشی و ملاحظه وجود ندارد. افراد داستان که غالبأ وجود خارجی ندارند با نامهای مستعار معرفی میشوند و «بهشت موعود» داستان کشور آمریکاست که سرسپردگان و آرزومندان آن در نیمه راه آن جان میسپارند.
نفیسی شعر نیز میسرود و نخستین اشعارش را با نام «سعید بن ناظم الاطباء» امضا میکرد. نفیسی گلچینی از اشعار خویش تدارک دید و در سال 1333 چاپ و منتشر کرد.
روش نویسندگی نفیسی
وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به طوری که نویسنده میکوشید، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و به جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.
سفرهای نفیسی
نفیسی در سال 1328 به هندوستان و در سال 1330 به افغانستان رفت. در اردیبهشت سال 1333، که جشن هزاره تولٌد ابن سینا در تهران برپا بود، در رأس کمیتههای بینالمللی و جشن ملی قرار گرفت و در سال 1339 برای شرکت در چهارمین کنگره بین المللی هنر باستان شناسی ایران، سفر چند ماههای به امریکا و از آنجا به کشورهای اروپای غربی کرد و از این مسافرتها اطلاعات و تجارب فراوان بدست آورد.
مدارج و افتخارات علمی نفیسی
نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی میباشد. ترجمههای کم نظیر استاد از زبانهای بیگانه دارای معروفیت خاصی میباشد. بزرگترین خدمت استاد به زبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشههای کتابخانههای جهان بیرون کشیده و روی آنها با جدیت تمام کار کرده و به صورت کتاب عرضه داشته است.
یکی از افتخارات استاد نفیسی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستاننویسی تاریخ است که در آنها روح وطنپرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را به حب وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرا میخواند.
نفیسی در آبان 1321 به رتبه دهِ استادی دانشگاه تهران دست یافت و در سال 1328، بنا به تقاضای خود بازنشسته شد، سپس چند سالی را در خارج از ایران گذراند. در اسفند 1335 تقاضای نفیسی برای تدریس مجدد در دانشگاه تهران توسط رئیس دانشکده ادبیات به ریاست دانشگاه نوشته شد و در بهمن 1337 نفیسی تدریس را دوباره آغاز کرد.
او در طی سالهای زندگی خویش به نمایندگی ایران در «نمایشگاه هنر و معماری باستانشناسی هفت هزار ساله ایران» در پاریس، عضویت هیئت رئیسه «بیست و پنجمین کنگره خاورشناسان» در مسکو، نمایندگی ایران در مراسم «هزاره فردوسی» در اتحاد جماهیر شوروی، عضویت «شورای فرهنگی سلطنتی»، عضویت «هیئت امنای کتابخانه پهلوی» انتخاب شد و «نشان درجه اول علمی»، «نشان سپاس درجه اول»، «نشان علمی افغانستان» و جایزه بهترین کتاب سال را دریافت کرد.
نفیسی تا واپسین لحظههای عمر روزنامه نگار بود. اما برای گذران زندگی سالهایی را در کنار روزنامهنگاری و تحقیق، به کارهای اداری و آموزشی پرداخت. خدمات مطبوعاتی سعید نفیسی به گردانندگی و نویسندگی روزنامهها و مجلهها ختم نمیشد. او سالهایی را به تدریس در دورههای آموزش روزنامهنگاری گذراند و روزگاری که کمیسیون ملی یونسکو در ایران تصمیم گرفت «ایرانشهر» را منتشر کند موضوع مطبوعات را پذیرفت و تاریخچهای نوشت. سعید نفیسی پس از مسئولیت چهار اداره وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه به ریاست مدرسه عالی تجارت رسید.
استاد نفیسی، در سالهای آخر عمر خانه کوچکی در پاریس خرید و بیشتر اوقات خود را در آنجا میگذرانید و امیدوار بود که برای همیشه در کشوری که در آن تحصیل کرده و همانند کشور اصلی خود دوست میداشت، مقیم گردد. اما این آرزوی او به ثمر ننشست و بار آخر که برای شرکت در نخستین کنگره جهانی ایرانشناسان به تهران آمده بود به بیماری آسم و قولنج مبتلا شد و یکشنبه شب 22 آبانماه 1345 در بیمارستان شوروی تهران، دیده از جهان فرو بست.
ارسال دیدگاه