#الکساندر_سولژنیتسین، نویسندهی پرآوازهی روسی درگذشت. او ۸۹ سال پیش در منطقهی دن بهدنیا آمد و با آنکه تحصیلات خود را در رشتهی ریاضی و فیزیک به پایان رساند، به نویسندگی پرداخت. او همواره به عنوان «نویسندهی ناراضی پشت پردهی آهنین» مطرح بود.
سولژنیتسین پیش از آن که به نویسندگی روی آورد، در ارتش شوروی خدمت میکرد و به درجهی سرهنگی هم رسید. نوشتن نامهای شدیدالحن به استالین، سبب دستگیری و محکومیتش به هشت سال زندان در اردوگاه کار اجباری شد. پس از پایان دوران محکومیت، باز هم تحت مراقبت و در تبعید بهسر میبرد. دوران تبعیدش در قزاقستان، بیش از سه سال بهطول انجامید. در همین زمان بود که سولژنیتسین، همکاری با روزنامهی نوی میر، (دنیای جدید) را آغاز کرد و به نوشتن مطالبی ادبی برای آن پرداخت.
زندگی در زندان
اولین رمان سولژنیتسین که از تجربههای دوران زندانش مایه میگیرد، «روزی از زندگی ایوان دنیسویچ» عنوان داشت. این داستان برای اولینبار در همین مجلهی نوی میر انتشار یافت. سولژنیتسین در این رمان، تلاش خستگیناپذیر زندانیای را در این اردوگاه به تصویر میکشد که برای زنده ماندن و یافتن لحظهای آرامش به هر کاری دست میزند. بیهوده. این اثر که تصویری روشن و مؤثر از شرایط دشوار و غیر انسانی زندگی در اردوگاه کار اجباری زمان حکومت استالین را بهدست میدهد، پس از انتشار، جنجالآفرین شد. «روزی از زندگی ایوان دنیسویچ» نه تنها از جنبهی نگرش انتقادی به این نهاد ضد آزادی مورد استقبال قرار گرفت، بلکه شیوهی نگارش و سبک ویژهی آن نیز برای سولژنیتسین، شهرتی در ردیف یکی از بهترین نویسندگان شوروی پس از جنگ به ارمغان آورد. این سبک روسی که به اسکاز، (Skaz) معروف است، واقعیتهای ملموس اجتماعی را از دیدگاه سادهنگرانهی قهرمانی بازمیتاباند که از میان مردم برخاسته و دیدهها و شنیدهها و نظراتش را با اصطلاحات، ضربالمثلها و به زبان محاورهای بیان میکند.
انتقاد از انتقاد
منتقدان رسمی شوروی در آن زمان، شدیداً از آثار سولژنیتسین انتقاد و او را سرزنش میکردند که به زندگی سوسیالیستی با بینشی منفی و انکارکننده مینگرد. همین انتقادها و سرزنشها به منع نشر همهی آثار سولژنیتسین در اتحاد جماهیر شوروی انجامید. با اینحال او به نوشتن و نیز اعتراض ادامه داد. بازتاب اعتراض او در سال ۱۹۶۷ از مرزهای شوروی هم فراتر رفت: سولژنیتسین در نامهی سرگشادهای به چهارمین کنگرهی دولتی نویسندگان شوروی که خود عضو آن بود، درخواست کردهبود که به سانسور و توطئه علیه او و آثارش پایان داده شود. به این نامه هرگز ترتیب اثر داده نشد. با اینحال سولژنیتسین به نوشتن و انتشار داستانها و مقالههای خود ادامه داد؛ ولی این بار به کمک دوستان نویسندهی خود در غرب. بههمین خاطر در سال ۱۹۶۹ از اتحادیهی نویسندگان شوروی اخراج شد. درست یکسال پس از آن، یعنی در سال ۱۹۷۰ به دریافت جایزهی ادبی نوبل نائل آمد و او را، با وجود ممنوعیت نشر آثارش در میهن خود، به شهرت جهانی و آزادی نسبی رساند.
جزیرههای مرگ
مهمترین اثر سولژنیتسین کتاب معروف «مجمع الجزایر گولا» (The Gulag Archipelago) است که برای اولینبار در سال ۱۹۷۴ در فرانسه منتشر شد. در این رمان، سولژنیتسین ترور و اعمال فشار دولتی، نحوهی دستگیری، بازجویی، زندگی در زندانها و اردوگاههای کار اجباری شوروی را از سال ۱۹۱۸ تا زمان انتشار کتاب، بهتصویر درآورده است. «مجمع الجزایر» استعارهای است از جزایر مرگی که اردوگاههای پراکنده در آنها قرار داشتند. سولژنیتسین این کتاب را به «کسانی که بهقدر کافی زندگی نکردند تا این فجایع را تعریف کنند»، تقدیم کرده است. انتشار همین کتاب سبب اخراج او از شوروی شد. اولین کشوری که از سولژنیتسین استقبال کرد، آلمان بود. هنگام ورود به این کشور، #هانریش_بل، نویسندهای که خود هم به دریافت جایزهی نوبل ادبی نائل آمده بود، به پیشوازش رفت. پس از چندی خانوادهی این نویسندهی معترض نیز اجازه یافتند به او ملحق شوند. آنها بعد از مدتی با هم به آمریکا و از آنجا به کانادا مهاجرت کردند.
بازگشت به میهن
سولژنیتسین در سال ۱۹۹۴ به روسیه بازگشت و با استقبال باشکوه مردم روبرو شد. دیدار سران مسکو با او، میتوانست به اعتبار سیاسی آنها بیفزاید، اگر سولژنیتسین روشهای ضد دموکراتیک آنان را به انتقاد نمیگرفت. هیچیک از دولتمردان وقت، نه یلسین و نه پوتین، از حملات انتقادآمیز او در امان نماندند. او با معیارهای «دموکراسی غربی» نیز سر سازگاری نداشت. این نویسندهی سرسخت بارها هشدار داده بود که روسیه نباید «از دموکراسی غربی میمونوار الگو بردارد»، بلکه باید آن را «درک» و از «ارزشهای اخلاقی ملت خود» نیز محافظت کند. شاید به این دلیل و همچنین بهخاطر اعتقاد شدیدش به مذهب، به او لقب «آیتالله روسی» دادند.
نویسندهی ضد یهود
آثار ادبیای که سولژنیتسین در بازگشت به کشورش به رشتهی تحریر درآورد، با استقبال شایان توجهی روبهرو نشد. بهویژه آخرین اثر او، کتاب تاریخی دو جلدیای که عنوان «۲۰۰ سال با هم» را دارد، انتقاد شدید همگان را برانگیخت. این کتاب به زندگی مشترک روسها و یهودیها از سال ۱۷۹۵ تا ۱۹۹۵ در این کشور میپردازد. از آنجا که سولژنیتسین در این کتاب کوشیده است هولوکاست را رویدادی کم اهمیت جلوه دهد و نقش یهودیهای این کشور را در همخوانی با سیاست ترور استالین برجسته کند، به او اتهام نویسندهای ضد یهود زدهاند. با این حال همهی منتقدان او در این باور شریکند که زندگی و آثار متعدد این نویسندهی خستگیناپذیر، نشانی از اعتقاد راسخ او به پیروزی حقیقت دارد. سولژنیتسین خود میگوید: «یک کلمه حقیقت، تمام (حوادث) جهان را پشتسر میگذارد.»
برخی از آثار سولژنیتسین، از جمله «یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ»، «مجمعالجزایر گولاک» و «بخش سرطان» به فارسی منتشر شدهاند.
ارسال دیدگاه