11 آوریل سالمرگ نویسندهی شوخ طبع آمریکایی، #کورت_ونه_گات است. او را در ایران به خوبی میشناسند. کورت ونهگات که خیلی زود رمانی از او با عنوان «سلاخخانهی شمارهی 5» هم به فارسی ترجمه و منتشر شد و موجش گرفت و دست به دست شد. ماجرای رمان برمیگشت به زندگی واقعی خود ونهگات (که توی کتاب نقش راوی را داشت و خودش هم در همانجا این را تعریف کرده بود). ظاهراً لحظهی سرنوشتساز در زندگی ونهگات، زمانی بوده که او به عنوان زندانی نازیها در کشتارگاهی در درسدن آلمان، شاهد بمباران این شهر توسط نیروهای متفقین بود. بمباران وحشتناکی که در آن ۱۳۴ هزار نفر از ساکنان درسدن در سال ۱۹۴۵ در پی بمباران جان سپردند. کورت ونهگات جونیور از بازماندگان نسل طلایی نویسندگان معاصر جهان است. وی، نویسندهای آمریکایی است که به خاطر آمیختن هجو و طنز سیاه و فضای علمیتخیلی در آثارش اشتهار دارد. او در دوران تحصیلش در دبیرستان شورتریج در ایندیانا پولیس در روزنامهی دیلی اکو، پرتیراژترین نشریهی دانشآموزی آمریکا، فعالیت میکرد.
او در سال 1922 در آمریکا به دنیا آمد. در سالهای 1941 تا 1942 در دانشگاه کرنل نیز دستیار سرویراستار نشریه دانشجویی کرنل دیلیسان بود و از همان دانشگاه فوق لیسانس بیوشیمی گرفت. در دوران خدمت نظامیاش مهندسی مکانیک خواند و در سال 1944 مادرش خودکشی کرد. در سال1944، ونهگات اسیر شد و در انباری زیرزمینی که محل نگهداری لاشههای گوشت بود، زندانی شد. این همزمان با فاجعهی بزرگی در جنگ جهانی دوم بود که میزان تلفاتش بسیار مهیبتر از هیروشیما و ناکازاکی بود؛ بمباران شهر درسدن توسط متفقین که 134 هزار کشته به جا گذاشت. ونهگات از معدود کسانی بود که توانست خود را از آن مخمصه نجات دهد و بعد مأمور شد تا اجساد قربانیان را جمع کند. خود او تعریف میکند که اجساد آنقدر زیاد بودند که آلمانیها تصمیم گرفتند برای جلوگیری از عفونت آنها را با اسلحههای شعلهپخشکن آتش بزنند.
او در سال 1945 آزاد شد و به آمریکا برگشت و نشان قلب ارغوانی دریافت کرد. بعد از جنگ به دانشگاه شیکاگو رفت و در رشتهی انسانشناسی تحصیل کرد و همزمان خبرنگار جنایی شد. سپس به نیویورک رفت و مسئول روابط عمومی شرکت جنرال الکتریک شد. در سال 1971 دانشگاه شیکاگو رمان او «گهوارهی گربه» را به عنوان رسالهی انسانشناسیاش پذیرفت و به او فوق لیسانس داد. قبلاً پایاننامهاش با موضوع «نوسان بین خیر و شر در افسانههای عام» بارها توسط دانشگاه رد شد.
دیوانگی ارثی
دیوانگی و رفتارهای غیرطبیعی به نوعی در خانواده ونهگات ارثی است. به غیر از خودش که در بیشتر کتابها و سخنرانیها و مقالاتش هم اثری از دیوانگی در آنها دیده میشود، اصلاً کتاب «سلاخخانهی شمارهی5» در مورد یک شخصیت اسکیزوفرنیک است. در بقیهی خانواده هم علائم مشابهی وجود دارد؛ پسر ونهگات، مارک ونهگات کتابی نوشته است با نام «تجربهی عدن، خاطرات دیوانگی» که در مورد تجربهی مشکلات روانی خود و بهبودی از آنها نوشته است. این پسر بعدها به علت این علاقه، شروع به تحصیل در رشتهی پزشکی کرد.
کورت ونهگات نمایشنامه، مقاله و نوشتههای کوتاه تخیلی مینوشت، اما عمده شهرت وی و چیزی که او را مبدل به یک چهرهی ویژهی ادبی به خصوص برای دانشجویان دههی ۶۰ و ۷۰ کرد، آثار کلاسیک ضد فرهنگ رایج آمریکا بود. کپیهایی از نسخههای مندرس جلد کاغذی آثارش در آن دوره در جیب پشتی شلوارهای جین آبی دانشجویان و در خوابگاههای دانشجویی در سرتاسر ایالت متحده یافت میشد.
یک قلم، یک کاغذ
ونهگات بر خلاف خیلی از نویسندهها از ماشین تایپ استفاده نمیکرد و با خودکار و کاغذ مینوشت. هر روز هم وقت زیادی تلف میکرد تا کاغذ بخرد. او با اینترنت هم میانهی خوبی نداشت و سایت رسمیاش را دیگران به روز میکردند. ونهگات میگفت: «اصلاً از این چیز به اصطلاح اینترنت سر در نمیآورم.»
او در کنار نویسندگی، مدتها به عنوان گرافیست و طراح کار میکرد. ونهگات یک بار نمایشگاه نقاشی برگزار کرد که زیر نصف کارها اسم خورده بود، گیلگورتراوت، شخصیتی خیالی که در بیشتر داستانهای او حضور دارد و به نوعی نویسندهی محبوبش به حساب میآید.
ونه گات و سیاست
ونهگات در زمینهی سیاست کاملاً ضد بوش بود و دربارهی او میگوید: «بوش دور و بر خودش تعدادی دانشآموز درجه سه بیادب جمع کرده است که هیچ چیز از تاریخ و جغرافیا نمیدانند.» در انتخابات ریاستجمهوری 2002 ونهگات در مورد رقابت جان کری و بوش در انتخابات آمریکا نوشته بود: «هیچ فرقی نمیکند کدام انتخاب شوند، هر کدام که باشند ما یک رئیسجمهور، با نشان دزدان دریایی خواهیم داشت. وقتی که به خاطر آلودگیهایی که در زمین، آبها و فضا ایجاد کردهایم، بقیهی موجودات و گونهها چیزی به جز استخوان و اسکلت نیستند.»
ونهگات در چند فیلم که بر اساس آثار خودش ساخته شده بود، بازی کرد. سه فیلم «سلاخخانهی شمارهی 5»، «صبحانهی قهرمانان» و «شب مادر» بر اساس آثار او ساخته شده که خودش در این دوتای آخری بازی کرده است. او در فیلم «صبحانهی قهرمانان» نقش کسی را بازی میکرد که قرار بود خودش باشد. در صحنهای از این فیلم، یکی از بازیگرها به ونهگات میگوید: «اینها چیه که مینویسی؟ ونهگات اینجوری نمینویسه.»
کورت ونهگات در سال 2007 و در سن84 سالگی در نیویورک از دنیا رفت. میراثش انبوهی از رمان و داستان و مقاله بود. سیارک ونهگات 25399، به افتخار او نامگذاری شده است.
ارسال دیدگاه