فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

آلبر کامو کیست؟

آلبر کامو کیست؟

نویسنده : مصطفی ملکیان

#آلبر_کامو، به لحاظ دینی، مثل #سارتر ملحد است و حتی در این جهت از سارتر افراطی‌تر است. به اعتقاد او، مسئله‌ی خودکشی مهم‌ترین مسئله‌ی فلسفی است. او به لحاظ بیان یک نکته بسیار مشهور شده است، این نکته در کتاب افسانه‌ی سیزیفوس نوشته‌ی خود او بیان شده است. سیزیفوس، شخصیتی اسطوره‌ای است در افسانه‌های یونان قدیم که قهرمانی نیمه انسان ـ نیمه خدا تلقی می‌شود. او در قلمروی خدایان مرتکب خطایی شد و خدایان او را به این جریمه محکوم کردند که هر روز صبح صخره‌ی عظیمی را به دوش بگیرد و از کوه بلندی شروع به بالا رفتن کند و این صخره را به بالای کوه برساند و با آن خانه‌ای بسازد. هر روز صبح این کار را شروع می‌کند و نزدیک غروب آفتاب به قلّه‌ی کوه می‌رسد؛ اما همین که می‌خواهد صخره را روی قلّه بگذارد، صخره از دست او رها و به پایین پرتاب می‌شود و او روز دیگر همین کار را تکرار می‌کند و همان واقعه نیز سرنوشت او می‌شود. آلبر کامو می‌گوید این افسانه بیان حال ما آدمیان است. فرق عمده ما با دیگر موجودات این جهان در آن است که سایر حیوانات با مجموعه‌ای از نیازها و خواسته‌ها به دنیا می‌آیند و ساخت جهان طبیعت هم به گونه‌ای است که موافق نیازهای آنهاست و بنابراین، حیوانات به نیازها و خواسته‌های خود می‌رسند. اما انسان تنها موجودی است که مشی طبیعت در جهت خلاف خواسته‌های اوست. انسان‌ها محکومند که همواره برای ارضای نیازها و خواسته‌های خود تلاش کنند و هیچگاه هم این خواسته‌ها و نیازها ارضا نشود.
ما مثل سیزیفوس، کاری مخالف مشی جهان انجام می‌دهیم و محکوم به شکست هستیم؛ ما به تعبیر #کانت خواستار عصمت به دنیا آمده‌ایم ولی مشی جهان طبیعت چنین حکمی ندارد. هر انسانی در درون خود شدیداً آرزو دارد که کاش من سال‌ها زندگی بکنم، بدون این که به گناه آلوده شوم. ولی این کار امکان ندارد. خواست آن در ما هست ولی تحقق آن امکان ندارد. هیچ انسانی نیست که آرزوی زندگی بدون گناه را نداشته باشد، اما چنین امکانی وجود ندارد. همه‌ی انسان‌ها خواستار آزادی‌اند و می‌گویند ای کاش می‌شد ما زندگی آزادانه داشته باشیم و کسی بر ما فرمان نراند؛ ولی چنین آزادی هم امکان ندارد. همه‌ی انسان‌ها می‌خواهند طراوت جهان برایشان از دست نرود؛ ولی در عین حال امکان ندارد. به هر چیزی رسیدید بعد از مدتی طراوت خود را از دست می‌دهد و برای شما یک امر عادی و بلکه کسل‌کننده می‌شود. ما انسان‌ها می‌خواهیم خودخواهی‌مان با دیگر خواهی‌مان متعارض نشود؛ اما جهان طبیعت طوری ساخته شده که انسان نمی‌تواند هم خودخواه باشد و هم دیگر خواه. ما هم خودمان را دوست داریم وهم از رنج هم‌نوعان، رنجور می‌شویم. اینجاست که مجبوریم دست به انتخاب بزنیم و این انتخاب به تعبیر کامو انتخاب دردناکی است. او می‌خواهد هر دو را داشته باشد اما شدنی نیست. همه‌ی ما دوست داریم جاودانه باشیم اما طبیعت یاری نمی‌کند و ما را محکوم به فنا کرده است و آرزوی همه را در گور می‌برد. او می‌گوید انسان‌ها می‌میرند در حالی که ناشادند. (توجه به دیدگاه مادی او داشته باشید) هیچ کس از مردن خود خوشحال نیست. پس فرق عمده ما با بقیه موجودات این است که بقیه موجودات در جهان غریب نیستند اما ما در جهان غریب هستیم؛ به این معنا که جهان نسبت به خواسته‌های ما روی خوش نشان نمی‌دهد.
از سوی دیگر، کامو معتقد است که شرف انسان هم به همین است که دست به انجام کارهایی می زند که در حین انجام، محکوم به شکست هستند. « سیزیفوس» هم این معنا را می‌دانست؛ او هم می‌داند که فردا صبح هم مثل روزهای دیگر است، ولی دست بر نمی‌دارد. شرف انسان به این است که دست به انجام کارهایی می زند که می‌داند به مقصود نمی‌رسد. هر انسانی هر روز صبح تصمیم می‌گیرد که می‌خواهم از امروز بی‌گناه زندگی کنم. می‌داند که این امر ممکن نیست اما با این حال این تصمیم را می‌گیرد.
آلبرکامو، به همین جهت، بحث «شرف» را مطرح می‌کند و این همان نکته‌ی بدیع او در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیست است. کامو می‌گوید: شرف انسان به این است که در تمام زندگی کارهایی می‌کند که وصول به هدف را انتظار ندارد؛ ولی با این حال از این کارها دست برنمی دارد. چون این هدف، هدف خوبی است باز هم تعقیب می‌کند. هر چند می‌داند باز هم به آن نخواهد رسید. اگر کسی روزی بگوید ما که هر چقدر آزمودیم نتوانستیم چند روز هم بی‌گناه زندگی کنیم، پس دیگر از فردا تصمیم به بی‌گناه زندگی کردن هم نمی‌گیریم. آلبر کامو می‌گوید: او دیگر از فردا یک حیوان است. (گناه در نظر او به معنای کاری است که شخص انجام آن را بد می‌داند و با اصطلاح گناه در دین مترادف نیست.) انسان تا وقتی انسان است که تصمیم به انجام کارهای نشدنی می‌گیرد.

  • مذهبی
  • سبک زندگی
  • نقد و بررسی