سال 2005 میلادی، دویستمین سالگرد مرگ #فریدریش_شیلر(1805-1759) است و به همین دلیل بر این سال در آلمان، نام این شاعر، اندیشمند، فیلسوف، تاریخپژوه و نمایشنامهنویس بزرگ را نهادهاند.
پس از دورهی ادبی روشنگری در آلمان، نهضتی ادبی پدید آمد که آن را توفان و طغیان نامیدند. ویژگی اصلی این دوره، نبوغ بود و بسیاری در این دوره اعتقاد داشتند که ادیب و نویسنده را نمیتوان در کتابخانهها و یا دانشگاهها یافت؛ بلکه نابغه خود راه خویش را میگشاید و از نبوغ خود بهره میجوید و شاهکارهای ادبی میآفریند. تردیدی نیست که فریدریش شیلر از نمونههای این نبوغ است. او در شهر لورش دیده به جهان گشود و چون پدرش سمتی در دربار آن منطقه داشت، پسر ناگزیر به مدرسهی شبانهروزی حاکم آن ناحیه رفت و به تحصیل پزشکی پرداخت؛ اما پنهانی آثاری را نگاشت که در اوان جوانی باعث شد شیلر از خدمت بگریزد و مدتها مخفیانه زندگی کند. بعدها، در سیر تکامل آثار شیلر، همسویی و همکاری با #گوته نیز پدید میآید و اینچنین گوته، تا لحظهی مرگ شیلر، دوست صمیمی او میماند. بیشک گذر دو سده از مرگ نویسنده، فرصت مناسبی برای آن است که دریابیم اندیشه و آثار این نویسنده و اندیشمند بزرگ، چه تأثیر و بازتابی بر ادبیات ایران داشته است.
ترجمهی متنهای نمایشی و آموزشی در ایران، از دوران قاجار آغاز شد. دلیل این گرایش به ترجمه نیز در وهلهی نخست تأسیس مدرسة دارالفنون بود که با حضور معلمان خارجی در آن و نیاز به ترجمهی متون علمی، همزمان گرایش به هنر نیز مطرح شد. از دیگر سو، اعزام دانشجویان ایرانی به خارج از کشور و بازگشت آنان به ایران، زمینهساز آشنایی با فرهنگ غرب شد. پس از سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا و آشنایی او با فرهنگ اروپایی ـهمان گونه که در خاطرات او آمده استـ تئاتر، ابزار مهم تربیتی جامعه تلقی شد؛ و بهدلیل حضور سفیران کشورهای دیگر در ایران، نیاز بود تماشاخانهای هم در پایتخت ایران تأسیس شود. از این رو، به فرمان ناصرالدین شاه، محلی را که اکنون به «تکیهی دولت» شهرت دارد، «بهتقلید از سبک معماری آلبرت هال لندن در سال 1290 قمری بنا کردند» (بزرگمهر،1379: 8). در هر حال، این مکان بهدلیل مخالفت مردم و روحانیون، به محل تعزیهخوانی و تکیههای مذهبی تبدیل شد. بعدها تالارهای نمایش دیگری بهوجود آمد که از آن جمله میتوان به «تالار دارالفنون» (ملکپور، 1363:ج 1، ص 56) اشاره کرد. با فزونی تعداد دانشآموختگان ایرانی در دانشگاههای اروپا و گرایش فراوان به تغییر شکل حکومت، نهضتی ایجاد شد که آن را انقلاب مشروطیت نام نهادند. برای زمینهسازی این تحول اجتماعی، به ترجمهی آثار سیاسی، فلسفی و ادبی غرب نیاز بود و در این میان، ترجمهی آثار ادبی اهمیت فراوانی داشت. بدیهی بود که تمامی انواع ادبی نمیتوانست چندان مؤثر باشد؛ و همانگونه که پیشتر در فرانسه و آلمان تئاتر توانسته بود زمینهای برای روشننگری و تحول اجتماعی باشد، برای عامهی مردم این مرز و بوم نیز که تنها عدهای اندک از آنان سواد خواندن و نوشتن و آن هم بیشتر سواد مکتبی و مکتبخانهای داشتند، تنها نمایش بود که مثمرثمر واقع میشد. و اینچنین بود که #میرزا_حبیب_اصفهانی، میزانتروپ یا همان نمایش مردمگریز اثر #مولیر را در سال 1286 هجری قمری به فارسی برگرداند؛ که این اثر نخست در خارج از ایران و در روزنامهی اختر چاپ شد. بعدها طبیب اجباری همین نویسنده را #محمدعلی_فروغی به فارسی ترجمه کرد.
این موج ترجمه سبب شد که بیشتر آثار انقلابی اروپا نیز به فارسی برگردانده شود و شیلر ـ این نابغهی ادبیات آلمان ـ نخستین نمایشنامهنویس آلمانی باشد که آثارش به فارسی ترجمه میشود. خدعهی عشق را #میرزایوسف_خان_اعتصامالملک (1316-1253) در سال 1286 شمسی به فارسی برگرداند و در مطبعهی فاروس بهچاپ رساند. این نمایشنامه از جمله آثار نخستین شیلر در دورهی جوانی اوست که در آن نویسنده بهشدت تأثیر پذیرفته از تجربههای خوبش در مدرسهی کارل است. شیلر در این اثر، بهشدت از شیوهی حکومت استبدادی حکمرانان محلی آلمان انتقاد و فضای ضداخلاقی و پرخدعه و نیرنگ دربار را توصیف میکند. نکتهی جالب درمورد این اثر آن است که کارل اویگن ـحاکم امیرنشین ورتمبرگـ حتی اجرای آن را در شهر اشتوتگارت ممنوع میکند.
داستان این نمایشنامه، عشق فردیناند ـشاهزادهای جوانـ است که خود چندان با دربار ارتباطی ندارد. این جوان آرمانگرا و رؤیاپرداز، دل به عشق لوییزه، دختر نوازندهی دربار، میبندد؛ اما پدر فردیناند که حاکم آن منطقه است، با این عشق مخالفت میکند و در این راه از قدرت خویش بهره میجوید و نوازنده را به زندان میاندازد. لوییزه برای آزادی پدر، فعالیتهایی میکند که سبب بدگمانی فردیناند میشود. درنهایت، فردیناند خود و دختر را با سم میکشد و اینچنین تراژدی پایان مییابد. اختلاف بین اشراف حاکم و مردم، موضوع اصلی این اثر است؛ که در آن شیلر، به زیبایی فراوان عشق را در قالب آرمان نهایی عصر طغیان و توفان که هرگز دربند نمیشود، مطرح میسازد. بیشک همین موضوع اختلاف طبقاتی در ایرانِ پایانِ دورهی قاجار نیز جذابیت بسیاری داشته است. مترجم این اثر، یوسفخان اعتصامالملک یا #یوسف_اعتصامی، همان کسی است که #پروین_اعتصامی در رثای او چنین میسراید:
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شــد باعث ویرانـی من
[...]
مه گردون ادب بــودی و در خاک شـدی
خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانـی من
(شریعت، 1366: 7)
بهراستی نیز یوسف اعتصامی مه گردون ادب در دورهی خود بود. او که پس از عباسمیرزا نخستین چاپخانه را در تبریز با سرمایهی شخصی تأسیس کرد، آثار بسیاری از بزرگان اروپایی و از آن جمله سفینهی غواصه اثر #ژول_ورن و بهخصوص تیرهبختان #ویکتور_هوگو را به فارسی ترجمه کرد. این ترجمه که بعدها عنوان بینوایان را بر آن نهادند، نخستین ترجمهی این اثر ویکتور هوگو بود و همان گونه که علامه #دهخدا گفته است:
در میان ترجمههای مزبور که اکثر آن را این بنده به تفصیل یا اجمال دیده است، تنها مطالعهی تیرهبختان و مطابقهی آن با اصل فرانسوی، بهروشنی آفتاب شرق واضح میکند که این درر الفاظ و غرر تعبیرات ترجمه درمقابل آن کلمات گزیده و معانی لطیف و دقیق مؤلف، جز از بحر فصلی زخار و دریای ذوقی لبریز و سرشار نتراویده است؛ و اگر هوگو خود بنفسه این کتاب را به فارسی مینوشت، بیشبهه همین الفاظ منتخب و عبارات بدیع را اختیار میکرد. (اعتصامی، 1353 : 74-70)
عبدالحسین زرینکوب (1354: ج2، ص 645-644) نیز مینویسد:
بدون شک تأثیر اعتصامالملک در آشنا کردن ایرانیان با ادبیات اروپایی قابل ملاحظه بود. وی در مقابل کسانی که در آن ایام خود را عاشق بیقرار تجدد نشان میدادند و با آنکه دایم از کلاسیک و رومانتیک و سایر چیزها دم میزدند [و] چیزی از نفایس ادبیات غرب برای شرق بهارمغان نمیآوردند، کوشید تا با نشر ترجمهها و نقل قطعاتی از نخبه آثار نویسندگان اروپایی، ایرانیان را به طرز نگارش اروپایی آشنا کند. شیوة نثر او که از بعضی نویسندگان عربی و عثمانی معاصر خود متأثر بود، سادگی و لطافت را با ایجاز و اجمال جمع داشت و در انشای نویسندگان بعد تأثیر بسیار کرد.
با این توصیف، بهنظر میرسد که بهرغم ترجمه از زبان فرانسه، برگردان قابل قبولی در نخستین گام ارائه شده است؛ هرچند که این اثر هیچ گاه تجدید چاپ نشد.
مترجم بعدی آثار شیلر، #بزرگ_علوی (1375-1282) است. علوی پس از بازگشت از آلمان دوشیزهی اورلئان را ترجمه میکند و در سال 1309 ترجمهی او را کتابفروشی تمدن منتشر میسازد. دوشیزهی اورلئان، داستان زندگی ژاندارک است که شیلر در سال 1801م. آن را نگاشته بود. در این اثر، شیلر پنج سال پیش از مرگ خود در خاک فرانسه به جستوجوی نمادی برای آزادی میرود و اینچنین ژاندارک را در مبارزه با اشغالگران انگلیسی نشان میدهد. این دختر که نیروی خویش را از مریم مقدس الهام گرفته است، با چشمپوشی از تمامی لذتها و وسوسهها، بیامان مبارزه میکند؛ و با آنکه در لحظهای دل به ژنرال انگلیسی «لیونل» میبندد و پس از این عشق، غرق در احساس گناه و پشیمانی دستگیر میشود، درست در لحظة نیاز فرانسه بندها را میگشاید، پیروزی هموطنان خود را فراهم میآورد و در نهایت خود میمیرد.
بیمناسبت نیست که برای درک اهمیت ترجمهی این اثر، به زندگی مترجم آن نیز توجه کنیم: بزرگ علوی، نویسنده، مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی در آلمان شرقی بود. در دوران جوانی، پس از تحصیل در مدرسههای دارالفنون و اقدسیه، به اروپا سفر کرد و این سفر پنجساله با خودکشی پدر او در آلمان پایان پذیرفت. علوی در سال 1307 به ایران بازگشت. ابتدا کتاب حماسهی ملی ایرانیان اثر #تئودور_نولدکه و سپس دوشیزهی اورلئان را به فارسی ترجمه کرد. در سال 1316، با گروهی موسوم به پنجاهوسه نفر محاکمه و به هفت سال زندان محکوم شد؛ ولی در سال 1320، در زمان اشغال ایران بهدست متفقین، آزاد شد. فعالیتهای بعدی علوی در حوزة ادبیات داستانی، نگارش زیباترین رمان او، یعنی چشمهایش، و ترجمهی آثار دیگری همچون باغ آلبالو اثر آنتوان چخوف بود. پس از کودتای 28 مرداد 1332 به آلمان شرقی گریخت و در آنجا به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت. در این مدت، آثار بسیاری از نویسندگان معاصر ایران را در آلمان معرفی کرد؛ و از آن جمله، در ترجمهی بوف کور #صادق_هدایت به #والتر_هنینگ ـایرانشناسـ یاری رساند. بعدها نیز با همکاری #یونکر، واژهنامهی فارسی ـ آلمانی را تألیف کرد که هنوز بهترین واژهنامهی موجود در این زمینه است. آخرین اثر او، تاریخ و تکامل ادبیات نوگرای ایران بهزبان آلمانی و رمان موریانه به زبان فارسی است. بیشک گرایشهای سیاسی علوی در گزینش این اثر شیلر برای ترجمه بیتأثیر نبوده است.
دو سال پس از ترجمهی دوشیزهی اورلئان ـیعنی درسال 1311ـ #عبدالحسین_میکده (؟-1276)، ماری استوارت را به فارسی ترجمه میکند. این بار شیلر در این اثر خود به سرزمین اسکاتلند میرود تا سرنوشت آزادیخواهی ومبارزه با استبداد را در کشوری دیگر بیان کند. این تراژدی براساس الگوی تراژدی یونان باستان در پنج پرده است. پردهی نخست با توصیف وضعیت ماری استوارت ـملکهی اسکاتلندـ در زندان آغاز میشود. سیر تکاملی این نمایش در پردهی سوم با ملاقات ماری استوارت با الیزابت ـملکهی مستبد انگلستانـ به اوج خود میرسد و قهرمان تراژدی بیهیچ ترس و واهمهای از الیزابت انتقاد میکند. او که در آغاز برای درخواست عفو و بخشش قرار بود با الیزابت سخن گوید، چنان به ملکهی انگلستان حمله میکند که در پردهی پنجم و نهایی با تبر سر از گردن او جدا میسازند.
اشاره به زندگینامهی میکده نیز شایان توجه است. او که ابتدا برای ادامهی تحصیل به بیروت رفته بود، بهدلیل شروع جنگ جهانی اول به ماربورگ در آلمان رفت و در رشتهی تعلیم و تربیت به تحصیل پرداخت. در همان زمان، مجلهی فرنگستان را در آلمان تأسیس و بعدها حین کار در وزارت فرهنگ و وزارت دادگستری و بانک ملی، انجمنی ادبی بهنام سروش را در ایران راهاندازی کرد.
این مترجم در سال 1336، دو نمایشنامهی دیگر شیلر به نامهای راهزنان و توطئهی فیسکو در جنووا را ترجمه کرد که در بنگاه نشر و ترجمهی کتاب منتشر شد. این دو نمایشنامه، نخستین نمایشنامههای شیلر است که در سیر تکامل آثار او اهمیت فراوانی دارد. شیلر از سال 1777م. ـیعنی هجدهسالگی خودـ نگارش راهزنان را آغاز کرد. در این زمان، او دانشجوی مدرسة نظامی در رشتة پزشکی بود. نگارش این اثر در سال 1780م. پس از پایان تحصیل و آغاز خدمت بهعنوان پزشک نظامی خاتمه یافت و شیلر که از پیامدهای انتشار این اثر آگاه بود، آن را بدون ذکر نام نویسنده در شهر اشتوتگارت و به سال 1881م. منتشرساخت. دالبرگ ـمدیر تئاتر مانهایمـ این نمایشنامه را پسندید و بلافاصله آن را برای اجرا آماده کرد. نکتهی جالب این است که نمایش با استقبال فراوان مواجه شد؛ ولی نویسندهی آن ناگزیر بدون کسب اجازه، محل خدمت خود را ترک گفت، به مانهایم رفت و پس از بازگشت، دو هفته زندانی شد. علت موفقیت این اثر درواقع موضوع پراحساس آن بود که با روح عصر توفان و طغیان همخوانی بسیار داشت. در این نمایشنامه، داستان زندگی دو برادر در سده شانزدهم توصیف میشود که یکی نماد خرد و خردورزی و دیگری سرشار از احساس است. در پردهی نخست این نمایش، فریتس که پسر بزرگتر است، با ارائهی نامهای جعلی درباب برادر باعث میشود که پدر، پسرش را که دانشجو است، از ارث محروم کند و دیگر برایش پولی نفرستد. همین نکته سبب میشود کارل در غربت به گروهی از راهزنان بپیوندد و سرکردهی آنان شود. اما در این عصیان و یاغیگری کارل هیچگاه بینوایان را فراموش نمیکند و به آنان یاری میرساند. چند سال بعد، کارل با لباس مبدل برای دیدار معشوق خود، آمالیا که دختر پادشاه است، به محل زندگی او میآید؛ اما در نهایت، معشوق او را بازمیشناسد. کارل که خطر فاششدن راز خود را درمییابد، از آنجا میگریزد، ولی آمالیا او را تعقیب میکند. در نهایت، دختر به اسارت راهزنان در میآید و اینچنین کارل بنابر عهدی که با یاران خود دارد، مجبور میشود دختر را بکشد و بعد خود را تسلیم پادشاه میکند.
فیسکو ـ یا دقیقتر بگوییم: توطئهی فیسکو در جنووا ـ نیز اثر بعدی شیلر است که پس از گریز از خدمت نظامی آن را مینگارد. این نمایش، داستان درگیری دو تن از اشراف برسر قدرت است. جانتینو، حاکم مستبد جنووا، با اعمال خود باعث میشود فیسکو با او به مبارزه برخیزد. در این مبارزه، در نهایت، جانتینو شکست میخورد و فیسکو به قدرت میرسد؛ اما این یک نیز که با یاری زنی اشرافزاده بهنام ورینا به این مقام رسیده است، گذشته را فراموش میکند و مستبد میشود و سرانجام ورینا او را از بالای کشتی به دریا میاندازد و او را میکشد.
در فاصلهی زمانی دو ترجمهی میکده، چندین اثر دیگر شیلر نیز به فارسی ترجمه میشود. یکی از این آثار، توراندخت است که بانو #باتمانقلیچ در سال 1324ش. آن را به فارسی برمیگرداند و یک هفته نیز این اثر در تهران اجرا میشود (بزرگمهر، 1379: 204). شیلر این اثر را با الهام از نمایش تراژدی ـ کمدی کارلو گوتسی در سال 1801م. نوشته است. توراندخت که شاهزادهای چینی است، پس از مرگ پدر بر تخت مینشیند. خواستگاران زیادی به ملاقات او میآیند، اما شرط او برای ازدواج، حل سه معما است و در صورتی که آنان نتوانند به این معماها پاسخ گویند، محکوم به مرگ میشوند. این نوع برخورد، نشانهای از روحیهی انتقامجویی زنان است که در بسیاری از آثار شیلر میتوان یافت. در نهایت، خلف که پسر تیمور، سلطان شکستخوردهی تاتاران در آستراخان یا همان حاجی طرخان در نزدیکی دریای خزر است، بیآنکه خود را معرفی کند، به خواستگاری توراندخت میآید و به تمامی معماها پاسخ میدهد. توراندخت که غرورش جریحهدار شده است، آمادگی خود را برای ازدواج اعلام میکند، اما خلف، هویت خود را درقالب معمایی مطرح میکند و در ازای حل این معما به توراندخت اجازه میدهد که جان او را بگیرد. توراندخت نیز به هویت او پیمیبرد و چون دل درگرو او دارد، با او ازدواج میکند. نکتهی جالب در مورد این اثر آن است که ترجمهی خانم باتمانقلیچ بهصورت کتاب منتشر نشده است.
#محمدعلی_جمالزاده (1376-1270) ـ پیشروی داستاننویسی نوگرای ایرانی ـ نیز در سال 1324ش.، ویلهلم تل و سپس دن کارلوس را درسال 1335ش. به فارسی ترجمه میکند. ویلهلم تل را در سال 1326ش. #هاشم_کاشف نیز به فارسی ترجمه کرده است. شیلر این اثر را در سال 1804م. ـیعنی یک سال پیش از مرگ خودـ مینگارد. این نمایشنامه از آثار مهم عصر کلاسیک است که در آن، نویسنده به جستوجوی آزادی درسوئیس میرود. آزادیخواهی تل علیه گسلر، مستبد اتریشی، به مرگ این یک منجر و درنهایت انقلابی آغاز میشود. دن کارلوس را شیلر در سال 1787م. مینگارد و در آن نبرد بین فیلیپ دوم ـپادشاه اسپانیاـ با پسرش دن کارلوس را توصیف میکند.
سیر ترجمههای یادشده، نشانگر آن است که بهترین مترجمان، این آثار را ترجمه کردهاند، اما با گذشت بیش از 99 سال از نخستین ترجمه و تجدید چاپ نشدن بسیاری از این آثار، بهنظرمیرسد ترجمهی دوبارهی این کتابها امری ضروری باشد. افزون بر این، جز یک اثر دیگر شیلر با عنوان آزادی و دولت فرزانگی که #محمود_عبادیان در سال 1377ش. به فارسی ترجمه کرده است، سایر آثار او را نادیده انگاشتهاند. شیلر فیلسوف نیز بود و رسالهی دکترای پزشکی او در فلسفهی روانشناسی به زبان لاتین و نامههای فلسفی او هنوز به فارسی ترجمه نشده است. شیلر همچنین در سال 1789م. که در دانشگاه ینا تدریس میکرد، اثری با عنوان تاریخ جهان چیست و چرا در نهایت به پژوهش در آنباره میپردازند؟ نگاشت که یکی از بهترین آثار او است. این نمایشنامهنویس، فیلسوف و تاریخپژوه، دو داستان نیز نگاشته است: قاتل بهدلیل آبروی ازدسترفته و احضارکنندهی ارواح نیز هنوز ترجمه نشده است. افزون بر این، شیلر نمایشهای دیگری همچون عروس مسینا و دمتریوس (آخرین اثرش) دارد. همین نمایشنامه که شیلر در بستر مرگ آن را نگاشته، نشانگر آشنایی او با تاریخ روسیه است. نباید فراموش کرد که این نابغهی دورهی توفان و طغیان و کلاسیک، مترجم آثاری مانند مکبث اثر #شکسپیر و فدر اثر #راسین نیز بوده است.
اما شیلر گذشته از نمایشنامه، فلسفه، تاریخ و ترجمه، شاعری توانمند در ادبیات آلمان است که حتی گوته ـدوست دوران پایان زندگی اوـ بارها او را میستاید. از شعرهای شیلر، تنها چندشعر را #علی_عبداللهی در مجموعهی قورباغهها جدیجدی میمیرند به فارسی ترجمه کرده است. اما بهترین شعرهای شیلر همچون چکامهای برای دوستان، نبرد با اژدها و ترانهی ناقوس ترجمه نشده است. بیشک ترجمهی این شعرها میتواند در درک هر چه بهتر این نویسندهی بزرگ به ما یاری رساند.
کتابشناسی آثار ترجمهشدهی شیلر به زبان فارسی:
آزادی و دولت فرزانگی، ترجمهی محمود عبادیان، تهران: فرهنگ و اندیشه، 1377.
خدعهی عشق، ترجمهی یوسفخان اعتصامالملک، تهران: فاروس، 1285.
دوشیزهی اورلئان، ترجمهی بزرگ علوی، تهران: تمدن، 1309.
راهزنان و توطئهی فیسکو، ترجمهی عبدالحسین میکده، تهران: ترجمه و نشر کتاب، 1336.
ماری استوارت، ترجمهی عبدالحسین میکده، تهران: مجلهی شرق، 1311؛ و ترجمهی بهزاد قادری، تهران: سپیدهی سحر، 1382.
دون کارلوس، ترجمهی سیدمحمدعلی جمالزاده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1334.
ویلهلم تل، ترجمهی هاشم کاشف، تهران: نشریهی شاهین، 1326؛ و ترجمهی سیدمحمدعلی جمالزاده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1334.
کتابنامه:
اعتصامی، ابوالفتح. 1353. مجموعهمقالات و قطعات اشعاری که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی سروده شده است. تهران.
افشار، ایرج. 1377. نامههای برلین. تهران: فرزان روز.
بزرگمهر، شیرین. 1379. تأثیر ادبیات نمایشی بر تئاتر ایران. تهران: نیبان.
زرینکوب، عبدالحسین. 1354. نقد ادبی. تهران: امیرکبیر.
شریعت، محمدجواد. 1366. پروین، ستارهی آسمان ادب ایران. تهران: مشعل.
ملکپور، جمشید. 1362. ادبیات نمایشی در ایران. تهران: توس.
Alt, Peter. 2000. Schiller, Leben, Werk und Zeit. Műnchen: C. H. Beck.
Baumann, Barbara. 1993. Deutsche Literatur in Epochen. Műnchen: Hueber.
Damm, Siegrid. 2004. Das Leben Friedrich Schiller. Frankfurt: Insel.
Schiller, Friedrich. 2004. Sämtliche Werke. Műnchen: dtv.
ارسال دیدگاه