هر کس میدیدش میگفت چرا نویسنده شده است. با این قدش، بیش از دو متر میتوانست مایکل جردن بشود و ۱۰ برابر بیشتر پول در بیاورد. اما نویسنده شد، یک نویسندهی حرفهای. دانشجوی پزشکی بود و پول نداشت و مثل همه آدمهای قدبلند یک کمرویی مزمن هم رنجش میداد. پس رمانهایش را به اسم جان لانگه مینوشت و جفری هادسن و اداییان فلمینگ را درمی آورد.
تاریخ انتشار نخستین رمانش، Odds On که شاید بشود آن را به «فراوانی امکان» ترجمه کرد ۱۹۶۶ است، یعنی در آن هنگام که فقط ۲۴ سال داشت و آنقدر صبور بود که برای انتشار نخستین رمانی که به نام خودش منتشر کرد - «آدم پایانه یی» - تا ۱۹۷۲و ۳۰ سالگی صبر کند، رمانی که پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از خواندنش، تنها پیرنگی که از آن به خاطرم مانده این که داستان آدمی است که به سانحه یی دچار شده و جراحانی که عملش کردهاند او را به پایانهای رایانهای بدل کردهاند تا به انقیادش درآورند، اما... اما کلید درک کرایتن همین «اما» است که ۱۵ سالی گذشت تا معنای عمیقش را بفهمم.
در ۱۹۹۰ به شهرت رسید، با «پارک ژوراسیک» که برایم هم کلید درک «آدم پایانهای» بود، هم چرایی جاودانگی این «اما»یی را برایم روشن کرد که حرفش را میزدم و هم یکی از ماندگارترین جابهجاییهایی قهرمان رمان را برایم رقم زد؛ قهرمان «پارک ژوراسیک» نه دایناسورها بودند و نه دانشمندی که پس از میلیونها سال آنها را به زندگی برگردانده بود.
قهرمان واقعی، آن ریاضیدان دست و پا چلفتی بود که خطای رایانههایی را فهمید که قرار بود با شمارش مدام دایناسورها، امنیت جزیره و بنابراین کل بشریت را کنترل کند، یک ریاضیدان طرفدار نظریهی آشوب یا :chaos جهان واقعی، جهان آشوب است که کاری با فرمولها و قانونهایی ندارد که انسان در خیال واهی کشف آنها است. همین آشوب، در ۲۰۰۲، با قلدری کمنظیری تار و پود رمان «دام» Prey خواهد شد، داستان نانوروباتهایی که به ناگهان از کنترل اربابان ارتشی خود درمی آیند و واپسین «کرامت» او این که در تابستان ۲۰۰۵، با انتشار رمان «وضعیت اضطراری» که ریشخند اقلیمشناسان و طرفداران آخرالزمانی محیط زیست بود و خشمشان را بر انگیخت، «معجزه»ای را تکرار کرد که بیش از نیم قرن پیش سلف طرفدار محیط زیست او و خالق مفهوم محیط زیستی «گایا»، یعنی #آیزاک_آسیموف انجام داده بود. اگر آسیموف دکترایش را در بیوشیمی با توصیف مولکولی گرفته بود که وجود خارجی نداشت اما هیچ یک از اعضای هیات ژوری نفهمیده بودند، با رمان «وضعیت اضطراری» سنای امریکا، جلسهای را به شنیدن نظرات #مایکل_کرایتون، «کارشناس ارشد اقلیمشناسی» دربارهی خطراتی اختصاص داد که اقلیم زمین را تهدید میکرد.
بدین سان، قدرت بلامنازع قصه و برتری بلامنازع تخیل انسان بر هر واقعیتی و هر دانشی یک بار دیگر به اثبات رسید.
ارسال دیدگاه