فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

جک کرواک و بهترین اثرش

جک کرواک و بهترین اثرش

نویسنده : تحریریه‌ی مد و مه

تا مدت‌ها نام #جک_کرواک را نشنیده بودم. تابستان همین امسال بود که وقتی فهرست بلند و بالای بهترین رمان‌های قرن بیستم آمریکا را در سایت‌ها و نشریات مختلف زیر و رو می‌کردم، بارها چشمم خورد به نام کتاب «در جاده» کرواک؛ رمانی که در ایران اثری از آن نیست و در مورد نویسنده‌اش هم مطلبی به‌فارسی نخوانده‌ بودم. مدت‌ها گذشت و کم‌کم حساسیتم به اسم جک کرواک بیشتر شد تا این که روزی کتاب را دیدم و تصویر جک کرواک در کنار رفیقش «نیل کسدی» که روی جلد کتاب آمده، اشتیاقم را برای خواندن «در جاده» بیشتر کرد.
جک کرواک یکی از سردمداران نسل بیت آمریکاست، نسلی که پس از جنگ‌های جهانی و در سالیان ۱۹۵۰ در آمریکا شکل گرفت و مشخصه‌ی اصلی‌ آن هنجارشکنی اجتماعی، اعتقادی و جنسی، مخالفت با ارزش‌های معمول و عرف جامعه و گرایش به شعر، موسیقی جز و تجربه‌ی مواد مخدر و خلاصه ضدجریان بودن است. جک کرواک به‌همراه تعدادی از نزدیک‌ترین دوستانش همچون #نیل_کسدی، #آلن_گینزبرگ و #ویلیام_اس_بوروز که ساعت‌های زیادی را با هم به خوشگذرانی، شعرخوانی، الواتی و سفر و حتی کشیدن مواد مخدر می‌گذراندند، از مهم‌ترین چهره‌های نسل بیت آمریکا هستند.
در واقع، جک کرواک نخستین فردی بود که به‌طور رسمی از واژه‌ی «بیت» برای شرح و توصیف زندگی و رفتار رفقایش استفاده کرد و همین موضوع هم باعث شد که پس از انتشار «در جاده» در سال ۱۹۵۷ خیلی از منتقدان ادبی و روزنامه‌نگارها بیشتر از آن که درباره‌ی رمانش از او سوال کنند، از کرواک بخواهند تا درباره‌ی نسل بیت حرف بزند. نسلی که بعدها الهام‌بخش هنرمندان و نویسندگان زیادی در آمریکا شد و آدم‌هایی همچون #ریچارد_براتیگان، #باب_دیلن و #چارلز_بوکفسکی را شیفته‌ی خودش کرد. باب دیلن درباره‌ی «در جاده» می‌گوید: «زندگی‌ام را همچون زندگی همه‌ی آدم‌های دیگر عوض کرد.»
«در جاده» رمانی است از پاره‌ای از زندگی خود جک کرواک در سال‌های بین ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰، سالیانی که کرواک با وجود بی‌پولی و نداری ساعت‌های زیادی را به عیاشی با دوستانش می‌پردازد و در این بین تصمیم می‌گیرد با آن‌ها طول و عرض طویل ایالات متحده‌ی آمریکا را زیر پا بگذارد. سالیان بین ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰ از این جهت در زندگی کرواک اهمیت دارد که مصادف است با آشنایی او با شخصی به نام نیل کسدی که مدتی بعد رفیق صمیمی‌اش می‌شود و به‌واسطه‌ی این دوستی قسمت مهمی از زندگی کرواک که همان مسافرت به غرب و جنوب آمریکاست، شکل می‌گیرد، قسمتی که جک کرواک آن‌ را قسمت «در جاده» زندگی خود می‌نامد.
آشنایی کرواک با نیل کسدی یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی این نویسنده‌ی محبوب آمریکایی‌ست. واقعیت این است که پیش از جک کرواک باید درباره‌ی نیل کسدی صحبت کرد، فردی که هر چند خودش نویسنده‌ی پرآوازه‌ای نشد اما بر روی چندی از مهم‌ترین نویسندگان آمریکا بسیار تأثیر گذاشت و دوستی‌اش با کرواک دستمایه‌ی نوشتن «در جاده» شد. خود کرواک در نخستین صفحه‌ی «در جاده» درباره‌ی نیل کسدی که آن را در رمانش «دین موریارتی» نام داده، می‌نویسد: «با آمدن دین موریارتی، قسمتی در زندگی‌ام شروع شد که می‌شود اسمش را گذاشت زندگی در جاده.» اما نیل کسدی که بود؟ نیل که همان شخصیت دین موریارتی رمان «در جاده» است و تصویرش به‌همراه کرواک بر روی جلد کتاب آمده، جوان با انرژی و شر و شوری بود که چهره‌های زیادی از نسل بیت را شیفته‌ی خود کرد. آلن گینزبرگ شاعر عاشقش شد و کارشان به رابطه‌ی جنسی هم کشید. نیل که هنگام آشنایی با کرواک بیست‌ویک سالش بود، مادرش را در سن ده سالگی از دست داده بود و وظیفه‌ی بزرگ کردنش افتاده بود بر دوش پدر الکلی‌اش. نیل در جوانی پسر شروری بود و چندین بار به‌خاطر جنگ و دعوا و حتی دزدی کارش به کانون اصلاح و تربیت کشیده بود. در چهارده‌سالگی به‌خاطر ماشین‌دزدی گرفتار شد، در پانزده‌سالگی مغازه‌دزدی می‌کرد و در شانزده‌سالگی برای خودش کلاهبردار ماهری بود. در هجده‌سالگی زندان افتاد و یازده ماه آب خنک خورد. وقتی از زندان آزاد شد ازدواج کرد و به نیویورک رفت و آنجا بود که با آلن گینزبرگ و رفقایش آشنا شد.
نیل کسدی در نیویورک از طریق آلن گینزبرگ با جک کرواک ملاقات کرد و هرچند دیدار اولشان زیاد گرم نبود اما به‌زودی باهم دوست شدند و چندی بعد این رفاقت ابعاد دیگری هم پیدا کرد. روحیه‌ی نیل کسدی بر روی کرواک تأثیر بسیاری گذاشت تا آن که در ژوئیه‌ی ۱۹۴۷ کرواک برای نخستین‌بار تصمیم گرفت به هوای دوستانش از شرق آمریکا به غرب آمریکا سفر کند. سفر کرواک به غرب آمریکا اما سفری عادی نیست و در این بین است که روحیه‌ی بی‌قید و بند جک و هم‌نسلان بیت او آشکار می‌شود.
جک پس از بازگشت به نیویورک، دو سال بعد دوباره به غرب سفر می‌کند و در نهایت سفر سومش هم در سال ۱۹۵۰ به جنوب آمریکا و خصوصاً مکزیک صورت می‌گیرد. در این بین دوستی جک و نیل نیز دستخوش تحولات تازه‌ای می‌شود. هر دو برای چندی ازدواج می‌کنند، نیل حتی همزمان دو همسر اختیار می‌کند و البته در این بین با آلن گینزبرگ هم رابطه دارد. در نهایت، در یکی از آخرین سفرها، جک کرواک بیمار می‌شود اما نیل او را تنها می‌گذارد و به‌دنبال زندگی‌اش می‌رود اما این دو دوباره همدیگر را در نیویورک بازمی‌یابند. «در جاده» در نهایت با این جمله تمام می‌شود: «به دین موریارتی (همان نیل کسدی) فکر می‌کنم، به دین موریارتی فکر می‌کنم و به پدرانی که هیچ‌وقت پیدا نکردیم. به دین موریارتی فکر می‌کنم.»
جک کرواک «در جاده» را در مدت سه هفته و بر روی تنها یک رول کاغذ طولانی نوشت اما نه سال طول کشید تا رمان را منتشر کند. در ابتدا به شخصیت‌های داستانش نام‌های واقعی داد، یعنی دوستانش را با نام‌های واقعی‌شان در رمان آورده بود اما در نهایت، نام‌ها را تغییر داد و «سل پارادایس» را به جای نام خودش، «دین موریارتی» را جای نیل کسدی و «کارلو مارکس» را جای آلن گینزبرگ قرار داد. رمان در سال ۱۹۵۷ منتشر شد و مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. نیویورک تایمز انتشارش را اتفاقی تاریخی توصیف کرد و خیل عظیمی از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران به سوی کرواک روانه شدند.
انتشار «در جاده» در آمریکا سر و صداهای زیادی به‌همراه داشت. تصویر غیرمتعارف زندگی نسل بیتی که کرواک در رمان «در جاده» ارائه داده بود، ضد دنیای محافظه‌کار آمریکای سال‌های ۱۹۵۰ بود و خیلی‌ها را برآشفت. اما ضدجریان بودن کرواک جوان‌ها و خصوصاً هیپی‌های آمریکا را شیفته‌ی خود کرد. سبک منحصربه‌فرد کرواک در نگارش کتاب هم اظهارنظرهای متفاوتی را در بین اهالی ادبیات برانگیخت.
#ترومن_کاپوتی در یکی از معروف‌ترین این اظهارنظرها می‌گوید: «[کاری که کرواک می‌کند،] نوشتن نیست، تایپ کردن است.» اما با گذشت زمان «در جاده» یکی از محبوب‌ترین رمان‌های قرن بیست آمریکا شد، رمانی که این روزها هم محبوب جوان‌های آمریکایی‌ست و سالانه هزاران هزار نسخه‌ی آن فروش می‌کند. با این همه، «در جاده» بیشتر از هر کشوری، آمریکاییان را شیفته‌ی خود کرده و از این جهت، شهرتش در مقایسه با دیگر کلاسیک‌های قرن بیست آمریکا، بییشتر در ایالات متحده مشهود است.

  • سبک زندگی
  • نویسنده
  • کتاب
  • نقد و بررسی
  • روان شناسی