به طور معمول مسائل اجتماعی و آنچه برآمده از شرایط زیستی نویسندگان است، با شدت مختلفی در آثارشان نمود مییابد، به ویژه اگر قالب نگارش این نویسندگان ادبیات داستانی باشد. نویسنده تلاش میکند تا ماجراها و رویدادهای پیرامون خویش را که به مرور زمان به دغدغههای ذهنی او بدل شدهاند در آثارش نمایان سازد. این نمود زندگی در نویسندگانی که احتمالاً دو رگه هستند و تحت تأثیر دو فرهنگ مختلف قرار داشتهاند، محسوستر است. احتمالاً تضادهایی که در زندگی آنها به دلیل همین ترکیب نژادی به وجود آمده، دستمایهای جدی و مهم برای خلق داستانهایشان میشود. زادی اسمیت نویسنده دو رگه انگلیسی از جمله نویسندگان موفقی است که در آثارش به این تنوع فرهنگی اشارههایی جدی داشته و در تأثیرگذاری بر مخاطب نیز بسیار موفق بوده است. نوشتهی پیش رو نگاهی اجمالی به زندگی و رمانهای این نویسندهی جوان انگلیسی است.
#زادی_اسمیت، نویسنده مشهور انگلیسی است که به نگارش مقالات ادبی، رمان و داستان کوتاه اشتغال دارد. او به دلیل توانمندی در حوزه ادبیات در سال 2002 میلادی به عنوان یکی از اعضای انجمن سلطنتی ادبیات بریتانیا انتخاب شد. در نظرسنجی معتبری که بی بی سی در سال 2004 میلادی انجام داد، این نویسنده زن انگلیسی در میان بیست نفر از تأثیرگذارترین افراد در فرهنگ بریتانیایی قرار گرفت. اسمیت با آن که بسیار جوان است، افتخارات زیادی را در همین مدت به دست آورده است.
زادی اسمیت در اکتبر سال 1975 میلادی در شمال غرب لندن، از مادری جاماییکایی و پدری انگلیسی متولد شد. نام اصلی او از سوی خانواده سادی انتخاب شد که بعداً با نام زادی فعالیت کرد.مادر زادی در سال 1969 میلادی از جاماییکا به انگلستان مهاجرت نموده و با هاروی اسمیت که پیش از آن ازدواجی دیگر داشت، پیوند زناشویی بست. بر همین اساس زادی یک خواهر و یک برادر ناتنی و دو برادر تنی دارد. سیر زندگی و علایق زادی نیز قابل توجه است. او در دوران نوجوانی به عنوان بازیگر تئاتر موزیکال فعالیت کرد و در دوره دانشجویی نیز به عنوان یک خوانندهی جاز امرار معاش میکرد. خود او میگوید که در همین ایام همیشه علاقهمند بوده که بتواند به عنوان یک روزنامهنگار مشغول کار شود. زمانی که زادی به چهارده سالگی رسید، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند، پس از آن بود که او نام خویش را از سادی به زادی تغییر داد. با وجود جاهطلبیهای فراوانی که زادی داشت، به تدریج گرایش او به سمت ادبیات تغییر یافت و این حوزه به عنوان علاقه و دغدغهی اصلی او بدل شد. زادی که در مدارس دولتی محلی تحصیل کرده بود، پس از ورود به کالج کینگ کمبریج، به مطالعات ادبیات انگلیسی علاقهمند شد. در کمبریج او نگارش داستان کوتاه را تجربه کرد. نخستینبار چندین داستان کوتاه از او در مجموعه داستان دانشجویی منتشر گردید. همین مجموعهداستان مورد توجه یک ناشر انگلیسی قرار گرفت و باعث شد این ناشر پیشنهاد تنظیم قراردادی برای نگارش یک رمان بلند را به زادی بدهد.
نخستین رمان زادی با نام «دندانهای سپید» در سال 1997 میلادی به رشتهی تحریر در آمد و در سال 2000 میلادی منتشر گردید. این رمان روایتگر زندگی دو دوست دوران جنگ یعنی یک جوان بنگلادشی به نام صمد اقبال و یک مرد انگلیسی به نام آرچی جونز و خانوادههای آنها در شهر لندن است. این رمان در کنار ارزشهای ادبی منحصر به فرد خویش، به شکلی هنرمندانه به بررسی روابط بریتانیا با مردم مستعمرات پیشین خویش همچون برخی کشورهای آسیایی، آفریقایی و منطقهی کارائیب میپردازد. این اثر به سرعت به یکی از رمانهای پرفروش انگلستان تبدیل و در سطح بینالمللی با اقبال خوبی مواجه شد و جوایز بسیاری را برای نویسنده به ارمغان آورد. در سال 2002 میلادی شبکه 4 تلویزیون انگلستان، نسخهای تلویزیونی از این رمان را اقتباس و مجموعهای چند قسمتی را بر اساس آن تولید و پخش کرد. در همین ایام زادی اسمیت به عنوان نویسندهی مقیم در مؤسسهی هنرهای معاصر لندن به کار مشغول شد و تحت مدیریت و فعالیت او به عنوان سردبیر در این مؤسسه، گلچینی ادبی از او در سال 1999 میلادی منتشر گردید.
زادی اسمیت دومین رمان خویش را در سال 2002 میلادی و با نام «مرد امضافروش» منتشر کرد. این رمان که موضوعی جالب و قابل توجه دارد، درباره مردی چینی یهودی به نام الکس لی تاندم است که با خرید و فروش امضاهای افراد زندگی خویش را میگذراند، بر این اساس مجبور است با افراد و شخصیتهای مشهور سر و کار داشته باشد و در این مورد وسواس و حساسیت دارد. او مجبور است امضای این افراد سرشناس را به هر طریقی که ممکن است، به دست آورد و به علاقهمندان آنها بفروشد. حتی گاهی مجبور میشود برای به دست آوردن پول امضاهایی را نیز جعل کند. مشکلات و خواستههای الکس محور اصلی داستان و ماجراهای آن را شکل میدهند. پس از انتشار دومین رمان زادی، او برای همکاری در فرصت مطالعاتی پیشرفته مؤسسه رادکلیف در دانشگاه هاروارد به ایالت متحده آمریکا رفت و از سال 2002 تا 2003 میلادی در این کشور اقامت داشت. او در همین دوره مطالعه برای نگارش مقالاتی دربارهی اخلاق رمان را آغاز کرد و در این مجموعه به بررسی آثار نویسندگان مشهور قرن بیستم میلادی از دریچه اخلاق پرداخت. البته هنوز این کتاب که مجموعهای از مقالات است منتشر نشده و احتمالاً تنها بخشهایی از آن همچون« تغییر ذهن منم» در نوامبر 2009 میلادی منتشر شده است.
سومین رمان این نویسنده در سال 2005 میلادی و با نام «درباره زیبایی» منتشر شد. او نام این رمان را از مقالهای از الین اسکاری به همین نام الهام گرفت. این رمان که حاصل تجربه زیستی زادی از دوران زندگی در ایالات متحده آمریکا بود، دربارهی زندگی یک خانوادهی بریتانیایی-آمریکایی و مسائل زندگی آنها در آمریکاست. رمان به شکلی درخشان و دقیق به تفاوتهای قومی و فرهنگی ایالات متحده و انگلستان و تفاوت ارزشهای محافظهکارانه و لیبرال آنها میپردازد. این رمان که با استقبال خوب مردم و منتقدان روبهرو شد، در فهرست کوتاه جایزه من بوکر سال 2005 میلادی قرار گرفت. دریافت دو جایزهی مهم اورنج و آنشفیلد-ولف از جمله افتخاراتی بود که این رمان برای نویسنده به ارمغان آورد. در همین سال اسمیت کتابی به نام مارتا و هانول منتشر کرد که ترکیبی از دو داستان کوتاه، دربارهی دو شخصیت مختلف است. او در داستان اول یعنی مارتا، به مجموعه مسائلی چون هویت، نژاد و مباحث پسااستعماری میپردازد و در داستان دوم که «هانول در جهنم» نام دارد، تلاشهای مردی برای مقابله با مرگ همسرش روایت میشود.
اسمیت همچنین در کنار نوشتن به عنوان استاد داستاننویسی در مدرسهی هنر دانشگاه کلمبیا به کار مشغول شد و در سال 2010 میلادی نیز به عنوان استاد ادبیات داستانی همکاریاش را با دانشگاه نیویورک آغاز کرد. او همچنین به عنوان منتقد ادبی با مجلاتی چون هارپر همکاری کرد. او چهارمین رمانش را در سال 2012 میلادی با نام «ان. دبلیو» به رشتهی تحریر درآورد و منتشر کرد. عنوان این رمان نشاندهنده منطقه پستی در شمال غرب لندن است. این رمان که به شکلی تجربی به رشتهی تحریر درآمده است، به زندگی چهار شخصیت در لندن میپردازد و تغییرات بین شخصیتها بخشهای اصلی رمان را شکل میدهد. این رمان که از لحاظ روایت و تکنیکهای داستاننویسی، اثری ویژه به حساب میآید تلاش میکند ماهیت چندصدایی زندگی شهری معاصر را به خوبی نمایش دهد. رابطه شخصیتها با یکدیگر و به ویژه مسئلهی طبقات اجتماعی آنها در این رمان بسیار قابل توجه است. شبکه تلویزیونی بیبیسی بر اساس این رمان در سال 2016 میلادی، نسخهای سینمایی را با کارگردانی سائول دیب تولید و پخش کرد. همچنین این رمان در سال 2013 میلادی نامزد دریافت جایزهی ادبی زنان شد.
آخرین رمان منتشر شدهی زادی اسمیت با نام چرخش زمان در سال 2016 میلادی منتشر شد؛ رمانی که حاصل تجارب دوران کودکی نویسنده است و به مسئله دو نژاد سیاه و سفید در یک کلاس رقص در لندن سال 1982 میلادی میپردازد. راوی داستان پدری سفید و از طبقهی کارگر و مادری اهل کشور جاماییکا دارد. باز هم رفتار و رابطه دو دختر که در این کلاس حضور دارند، مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. منتقدان رمان آخر اسمیت را اثری کاملاً اجتماعی توصیف کردند. زادی اسمیت به جز رمانهای یاد شده، 9 مجموعه ادبی و چهار کتاب غیر داستانی را نیز تا کنون منتشر کرده است. از افتخارات او میتوان به قرار گرفتن در بین 20 نویسندهی برتر گرانتا در سال 2003 و 2013 میلادی اشاره کرد. همچنین مجله تایم رمان دندانهای سپید او را در فهرست صد رمان برتر انگلیسی در فاصلهی سالهای 1923 تا 2005 میلادی قرار داد. اسمیت که ازدواج کرده و دارای دو فرزند نیز است، هم اکنون بین دو شهر نیویورک (جایی که به تدریس اشتغال دارد) و لندن در رفتوآمد است. از اسمیت کتابهایی چون دندانهای سپید و سفارت کامبوج به فارسی ترجمه شده است.
ارسال دیدگاه