فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

یادداشتی بر «یکلیا و تنهایی او»

یادداشتی بر «یکلیا و تنهایی او»

نویسنده : غلامرضا آذرهوشنگ

نثر معاصر پارسی، تقی مدرسی (۱۳۷۶-۱۳۱۱) – غلامرضا آذرهوشنگ
#تقی_مدرسی در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. اولین رمان خود را در با نام «یکلیا و تنهایی او» در سال ۱۳۳۴ منتشر کرد. که عنوان بهترین رمان ایرانی را در سال ۱۳۳۵ کسب کرد. مدرسی که دانشجوی رشته‌ی روان‌پزشکی بود، در سال ۱۳۳۸ به آمریکا کوچ کرد. در سال ۱۳۴۴ رمان «شریفجان، شریفجان» را منتشر کرد که ناموفق بود. چند داستان کوتاه هم که همگی ضعیف بودند به صورت پراکنده این‌جا و آن‌جا منتشر کرد. پس از انقلاب، و با مهاجرت گسترده‌ی ایرانیان به آمریکا و در اثر تماس با آنان، مدرسی یک بار دیگر به رمان‌نویسی روی آورد و سه رمان «آداب زیارت»، «کتاب آدم‌های غایب» و «عذرای عزلت‌نشین» را به رشته‌ی تحریر درآورد که سومی هنوز اجازه‌ی چاپ در ایران را نیافته است.
موفق‌ترین اثر مدرسی که بر نویسندگان دیگر نیز تأثیر گذاشت و #صادقی رمان «ملکوت» خود را با الهام از این اثر منتشر کرد، «یکلیا و تنهایی او» ست که مضمون و درون‌مایه‌ی آن تنهایی ابدی انسان است، مگر آنگاه که عاشق می‌شود و عشق او را از جلد تنهایی خودش بیرون می‌کشد و گرمایی لذت‌بخش و معنایی نو از زندگی را به او هدیه می‌کند.
«یکلیا و تنهایی او» با تقلید از نثر توراتی نوشته شده است. اما این نثر در همه‌جا مشاهده نمی‌شود و گاه به نثری معمول و روزمره تغییر می‌یابد. اما در مجموع نثری زیبا و شاعرانه دارد. در این اثر گفت‌وگو جایگاه عمده‌ای دارد و بیش از نیمی ‌از اثر به گفت‌وگو اختصاص یافته است. اما این گفت‌وگو نیز با نثری ادبی نوشته شده است تا زبان توراتی اثر تا حدودی حفظ شود.
این رمان یک بار دیگر نبرد ازلی و ابدی خدا (یهوه) و شیطان را به تصویر می‌کشد. اما شیطان چهره‌ای مقبول دارد و تنها اوست که انسان را و دردهای او را می‌شناسد و با آن همدردی می‌کند.
«من با او (خدا) از جهانی صحبت کردم که من و او در پشتش پنهان باشیم و انسان، در آن مطمئن و بی‌تزلزل زندگی کند؛ اما او عوض هر چیز به تماشاچی احتیاج داشت. او مثل سنگتراش، سنگی تراشید، به این سنگ زبان داد تا اسم او را بیاموزد و تلفظ کند. اوه! تلفظ، فقط تلفظ. اما زبان در راه دیگری به کار افتاد که فقط تلفظ نبود؛ راز سربسته جنب و جوش داشت.»
این رمان از دو بخش تشکیل شده است. بخش اولِ داستان، حکایت عشق یکلیا دختر میکاه پادشاه اسراییل به چوپانی از چوپانان پدرش است که به همین جرم نیز به دستور پدرش از شهر رانده می‌شود. او در کنار رود «اَبانه» با شیطان روبه‌رو می‌شود و شیطان او را دلداری می‌دهد و خدا را مقصر می‌داند که عشق را ممنوع کرد و از آن هنگام انسان همچون شیطان محکوم به تنهایی است. مگر آن که عاشق باشد و عشق بورزد. یکلیا اعتراف می‌کند:
«فکر می‌کنم وقتی او (چوپان پدرش) را یافتم، تنهایی مانند سایه‌های شب که با طلوع فجر، زمین را ترک می‌کنند، از من گریخت.»
بخش دوم داستان که بیشترین بخش را نیز به خود اختصاص می‌دهد، این‌بار داستان عشق پادشاه است به زنی فتان و زیبا به نام «تامار» که اسیر جنگی است و با ورود او به اورشلیم همه‌ی مردان با نفوذ عاشق او می‌شوند و یهوه را از یاد می‌برند. فساد و تباهی شهر را فرا می‌گیرد و مردم که معتقد هستند «تامار» فرستاده‌ی شیطان است از پادشاه می‌خواهند که او را از شهر براند. و پادشاه به این خواسته تن می‌دهد، و «یهوه» یک بار دیگر آفات و بلایای باریده بر سر شهر را از اورشلیم دور می‌کند. اما این‌بار، پادشاهِ دلشکسته و خسته احساس تنهایی می‌کند، احساسی عمیق که دیگر نشانی از پادشاهِ سر زنده و خروشان قبلی در او نیست و کسی با این تنهایی او همدردی نمی‌کند.
در این رمان، واقعیت و خیال در هم می‌آمیزد. نماد و تمثیل‌های گوناگونی به کار گرفته می‌شود تا فضایی اسطوره‌ای به آن بدهد. اما وقتی مدرسی تلاش می‌کند که با همین حال و هوا اما با الهام از رمان «صدسال تنهایی» #مارکز، رمان جدید خود را، «کتاب آدم‌های غایب» را بنویسد، ناموفق است.
رمان «آداب زیارت» نیز رمانی روان‌شناختی است و تا حدودی موفق. اما آن‌جا که مدرسی با بهره‌گیری از دانش روان‌شناسی خود می‌خواهد زیادی به تشریح چند و چون و علت‌های رفتاری شخصیت‌های داستانش بیردازد آن را کمی‌خسته کننده می‌کند. اما در تصویرپردازی دوران جنگ ایران و عراق در این رمان موفق است.
نثر مدرسی در این رمان‌ها، دیگر نثری است ساده و معمولی و گاه گزارشی و روزنامه‌ای. مدرسی با همان یک اثرش «یکلیا و تنهایی او» شهرت یافت و تاثیرگذار شد و پس از آن دیگر هیچ‌گاه درخشش اولیه را نیافت.

۱- یکلیا و تنهایی او، نشر نیل، ص ۲۱ و ۲۲

  • مذهبی
  • کتاب
  • نقد و بررسی
  • مرور آثار
  • نویسنده