#میگوئل_سروانتس، نویسندهی اسپانیایی، یکی از بزرگترین رماننویسان این زبان به شمار میآید. شاهکار او #دون_کیشوت یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین کتابهای تاریخ رمان محسوب میشود.
میگوئل سروانتِس در «آلکالا د اِنارس» در پادشاهی قدیم «تولِدو» به دنیا آمد. تاریخ تولد او دقیقاً مشخص نیست اما سند غسل تعمید او به تاریخ ۹ اکتبر سال ۱۵۴۷ ثبت شده است. او دومین پسر و چهارمین فرزند یک خانوادهی ۹ نفره بود. از زندگی او قبل از سال ۱۵۶۹ اطلاعات زیادی در دست نیست. «خوان لوپز د اویوس» یک معلم اومانیست که خود را وقف فرهنگ ادبی کرده بود و ایدههایش روی مسائل غیر مذهبی تأکید داشت، در سال ۱۵۶۸ کتابی به یاد مرگ ملکه ایزابل نوشت و سروانتس سه شعر برای گرامیداشت کار او سرود و لوپز او را در نامهای شاگرد عزیز و محبوب خطاب کرده بود. برخی از باورها و علایق لوپز د اویوس را میتوان در آثار سروانتس هم مشاهده کرد. بیش از این چیز زیادی دربارهی تحصیل و آموزش این نویسنده نمیدانیم.
کار در ارتش
در سال ۱۵۷۰ سروانتس به نیروهای اسپانیایی در ناپل ایتالیا پیوست. در این زمان امپراطوری عثمانی و کشورهای مدیترانهای در جنگ بر سر زمینها و قدرت بودند. او به عنوان یک سرباز شاهد پیروزی دریایی در خلیج «لپانتو» در ۷ اکتبر سال ۱۵۷۱ بود. وی دو بار در جنگ از ناحیه کتف و دست چپ دچار جراحت شد. سروانتس اغلب این پیروزی را در آثارش نیز ذکر میکند. او نهایتاً در سپتامبر سال ۱۵۷۵ به همراه برادرش به سمت اسپانیا عازم شد.
پنج سال اسارت
در ۲۶ سپتامبر، کشتی «سُل» که سروانتس نیز در آن بود به همراه مسافران و خدمهاش توسط دشمن تسخیر شد. او بعد از این حادثه، پنج سال در اسارت بود. در این دوران او اراده و شجاعت قابل ستایشی از خود نشان داد و بارها برای فرار تلاش کرد که همیشه با شکست مواجه شدند. خانوادهی او دو بار تلاش کرد با پرداخت هزینهی خونبهای او از اسارت نجاتش دهد اما به خاطر کافی نبودن پول، تنها برادرش آزاد شد. تجار مسیحی مقدار کسری پول را برای تلاش دوم جبران کردند و در ۱۹ سپتامبر سال ۱۵۸۰ او از بند اسارت رها شد. در ۱۰ اکتبر قبل از آن که او آنجا را ترک کند، کتابی نوشت که زندگی او در اسارت را شرح میداد. دو هفته بعد، سروانتس به سمت مادرید سوار کشتی شد. او توانست خود را به عنوان یک مسیحی حقیقی و یک قهرمان در جنگ و اسارت به اثبات برساند.
کارهای اولیه
در سال ۱۵۸۱، سروانتس که در «تومار» پرتغال به سر میبرد، برای انجام یک مأموریت سلطنتی در «اوران» پول دریافت کرد. او این کار را به پایان رساند اما خدمات سلطنتی چندان رضایتبخش نبودند. او در یک نامهی امضا شده به منشی سلطنتی، در سال ۱۷ فوریه سال ۱۵۸۲ دربارهی عدم موفقیت خود برای گرفتن پستی در شبه جزیره توضیح میدهد.
در همین زمان بود که سروانتس دوباره به نوشتن نمایشنامه روی آورد؛ زیرا این فعالیت درآمد مطمئنی را در صورت موفقیت نمایشنامه برایش رقم میزد. از بین آثار اولیه او در این زمینه تنها دو اثر باقی ماندهاند: «معاملههای الجزایر» (Los tratos de Argel) و «لا نومانسیا» (La Numancia) در سال ۱۵۸۴ او با «دونیا کاتالینا» در تولدوی اسپانیا ازدواج میکند.
خدمات سلطنتی ادامه پیدا میکند
در سال ۱۵۸۷ سروانتس در سویل اسپانیا به سر میبرد. جنگ بین اسپانیا و انگلیس بالا گرفته بود و آمادهسازی برای نبرد بزرگ در مقیاس عظیمی در حال اجرا بود؛ اما پست جدید او بهعنوان فرمانده نیروی دریایی تنها برای او اندوه، شرمندگی و ناراحتی به بار آورد. کلیسای جامع سویل به خاطر آن که غلاتشان را در «اسیخا» از دست دادند او را از دریافت هرگونه خدمات و عضویت محروم کرد. او زیاد سفر میکرد، اما کمکم وضعیت مالیاش بسیار وخیم شد. بعد از رد درخواست پستش از پادشاه، سروانتس دوباره به سمت تئاتر روی آورد. او با نوشتن شش نمایشنامه موافقت کرد، اما تهیهکنندهی تئاتر در صورتی که احساس نمیکرد هر کدام از آنها جزء بهترین آثار نوشته شده در اسپانیا هستند، پولش را پرداخت نمیکرد. چند سال بعدی را نویسنده گاهبهگاه به خاطر بدهیهای مختلف در زندان سپری میکرد.
از سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۶۰۳ زندگی سروانتس اطلاعاتی باقی نمانده و احتمالاً این مدت را باز هم به خاطر مسائل مالی در زندان سپری کرده است. بعد از این دوره بیشتر زمان او به نوشتن «دون کیشوت» گذشت. در ژانویهی سال ۱۶۰۵ این کتاب در مادرید انتشار یافت. این رمان خیلی زود با موفقیت روبهرو شد. به گفتهی «فون شلینگ» (F. W. J. von Schelling) فیلسوف آلمانی، دون کیشوت «جهانیترین، عمیقترین و تصویریترین تصویر خود زندگانی است.»
دوباره از سال ۱۶۰۵ تا ۱۶۰۸ اطلاعاتی دربارهی زندگی سروانتس در دست نیست. وقتی او دوباره در مادرید ظاهر شد، دختر نامشروعش ایزابل او را درگیر پیگرد قانونی برای مسائل مالیاش کرد. بار دیگر این نویسنده باید از اسپانیا فرار میکرد و در سال ۱۶۱۰ برای سفر به ناپل تلاش کرد. اگرچه سعی سروانتس برای پیوستن به حکمران جدید «کنت لموس» (Count of Lemos) با شکست مواجه شد، اما پنج کتاب شامل دومین دون کیشوت را به او هدیه کرد.
دون کیشوت شاهکار معروف ادبیات کلاسیک و اثر ماندگار سروانتس به حساب میآید. اولین قسمت این کتاب در اوایل سال ۱۶۰۵ منتشر شده و از کتابهایی به شمار میرود که بسیار ترجمه شده است. در سال ۱۶۱۵ دومین قسمت نیز انتشار یافت. این اثر را جزء نخستین نمونههای کار ادبی میدانند که میتواند در دستهی «رمان مدرن» و همچنین «رمان پلیفونیک» قرار بگیرد.
این رمان به دو بخش تقسیم میشود و سروانتس الهام آن را از «میانپردههای رومنس» گرفته که داستان مردی را روایت میکنند که بعد از خواندن یک کتاب شعر افسانهای دیوانه شده و تصمیم میگیرد شوالیه شود. قسمت اول در چهار جلد منتشر شد و موفقیت زیادی را در پی داشت. این کتاب به تمام زبانهای اروپایی ترجمه شد اما برای خود نویسنده سودی نداشت؛ زیرا کپیبرداری غیر قانونی قابل اجتناب نبود.
حملههای سروانتس به تئاتر #لوپه_دِوِگا (Lope de Vega) باعث خشم این نمایشنامهنویس، دوستان و طرفدارانش شده بود. علت این حملهها رد شدن مدام کارهای او از تمامی صحنههای تئاتر بود؛ بنابراین در سال ۱۶۱۴ کسی قسمت دوم دون کیشوت را با امضایی به نام دیگر که هنوز هویت اصلیاش مشخص نیست، منتشر کرد. در مقدمهی این کتاب نویسنده، سروانتس را به خاطر حسادت به موفقیت لوپه به عنوان نمایشنامهنویس متهم میکند. اگرچه این کتاب به عنوان تقلید سطح جالبی دارد اما با اثر واقعی سروانتس قابل قیاس نیست.
در دومین کتابی که توسط سروانتس واقعی منتشر شد، در مقدمه نویسنده از خودش دفاع کرده و از سختیهای نویسندگی صحبت میکند. در این رمان نویسنده با سطوح متفاوتی از واقعیت بازی میکند.
غنای موضوعی رمان به قدری است که هرگز خواننده را کسل نمیکند. این کتاب را میتوان بازنمایی تماشایی جهان در دوران سروانتس نامید. موضوع اصلی کتاب دربارهی ممکن بودن امر ایدئال در واقعیت بوده و با مفهوم اخلاقی آزادی بشر در هم میتند. آیا ما میتوانیم جهان را تغییر دهیم یا جهان ما را تغییر میدهد؟ آیا به لحاظ اخلاقی تغییر دادن جهان کار صحیحی به شمار میآید؟
آثار متأخر
وقتی سروانتس ۶۵ ساله بود، وارد دورانی خارقالعاده از خلاقیت ادبی شد. «رمانهای نمونه» (Novelas ejemplares) اودر سال ۱۶۱۳ در مادرید منتشر شدند. این رمانها ۱۲ شاهکار کوچک ادبیاند که سروانتس به وسیلهی آنها هنر داستان کوتاه نویسیِ اسپانیا را متولد کرد. در سال ۱۶۱۴ نسخهای تقلبی از دون کیشوت با امضایی جعلی منتشر شد که هنوز هم هویت نویسنده جزو رازهای ادبیات اسپانیا محسوب میشود. اگر چه نوشتههای او با انتشار این نسخهی تقلبی اصلاً تحت تأثیر قرار نگرفتند و در سال ۱۶۱۵ او «هشت نمایش کمدی و هشت میانپرده» (Ocho comedias y ocho entremeses) را نوشت که گواهی محکم برای علاقه او به تئاتر بود. بعدها در همان سال او دومین قسمت از دون کیشوت را منتشر کرد. این قسمت حتی از بخش قبلی هم موفقتر و بهتر بود. او نهایتاً در ۱۹ آوریل سال ۱۶۱۶ درگذشت و همسرش سال بعد آخرین کارش را به انتشار رساند.
ارسال دیدگاه